دل مسوزان که ز هر دل بخدا راهی هست
هر که را هیچ بکف نیست بدل آهی هست
- صغیراصفهانی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلم جز مِهرِ مَه رویان، طریقی بر نمیگیرد
ز هر در میدهم پندش، ولیکن در نمیگیرد
پلّهها در پیشِ رویم یکبهیک دیوار شد
زیرِ هر سقفی که رفتم ، بر سرم آوار شد.
- حسین منزوی
با مردمِ شبدیده به دیدن نرسیدیم
تا صبح دمی هم به دمیدن نرسیدیم
کالیم که سرسبز دل از شاخه بریدیم
تا حادثهی سرخِ رسیدن نرسیدیم
خونخوردهی دردیم و چراغانیِ داغیم
گلکردهی باغیم و به چیدن نرسیدیم
زین هیزمِ تر هیچ ندیدیم به جز دود
شمعیم که تا شعلهکشیدن نرسیدیم
خونیم و تپیدیم به تاب و تبِ تردید
اشکیم و به مژگانِ چکیدن نرسیدیم
بادیم که آواره دویدیم به هر سوی
اما چو نسیمی به وزیدن نرسیدیم
یک عمر دویدیم و لبِ چشمه رسیدیم
خشکید و به یک جرعه چشیدن نرسیدیم...
- قیصرامینپور
ببین، سراغِ مرا هیچکس نمیگیرد
مگر که نیمه شبی، غصهای، غمی، چیزی..
- حسین نیکنژاد
إفترقنا دون أن نقول وادعا،
و أنا كنت مثلَ طفلٍ دَفَنوهُ دون تقبيل.
«بیخداحافظی جدا شدیم، و من مانندِ
کودکی بودم که نبوسیده دَفن شد.»
چو بستی در به روی من به کوی صبر رو کردم
چو درمانم نبخشیدی به دردِ خویش خو کردم
چرا رو در تو آرم من که خود را گم کنم در تو
به خود باز آمدم نقش تو در خود جستوجو کردم
خیالت سادهدلتر بود و با ما از تو یکروتر
من اینها هردو با آیینهٔ دل روبهرو کردم
فشردم با همه مستی به دل سنگ صبوری را
ز حال گریهٔ پنهان حکایت با سبو کردم
فرود آ ای عزیز دل که من از نقش غیر تو
سرای دیده با اشکِ ندامت شستوشو کردم
صفایی بود دیشب با خیالت خلوتِ ما را
ولی من باز پنهانی ترا هم آرزو کردم
مَلول از نالهٔ بلبل مباش ای باغبان رفتم
حلالم کن اگر وقتی گلی در غنچه بو کردم
تو با اَغیار پیش چشم من مِی در سبو کردی
من از بیم شماتت گریه پنهان در گلو کردم
حراج عشق و تاراج جوانی وحشت پیری
در این هنگامه من کاری که کردم یاد او کردم
ازین پس شهریارا ما و از مردم رمیدنها
که من پیوند خاطر با غزالی مشکمو کردم
- شهریار
رکیذ
. یکسال از رفتنت میگذرد . . اما تو همین حوالی هستی، جایی میانِ قلب هایِ دلتنگِ ما . . صدای نفس
در دومین سالگرد پرواز برادر جوانم،
سبدی از نور برای ایشان هدیه میفرستیم.🌱. .
در صورت تمایل با ما همراه شوید🙏🏻
التماس دعا🖤
https://iPorse.ir/6220423