#زندگینامه
شهید عبدالرسول زرین یکی از شهدای کهگیلویه و بویراحمد است که سال ۱۳۲۰ در یکی از روستاهای توابع استان #کهگیلویه_و_بویراحمد #متولد شد.
در چهار سالگی پدر و در ۶ سالگی مادرش را از دست داد و پس از مرگ آن دو سرپرستیاش را دایی او بر عهده گرفت.
نوجوانی بیش نبود که تصمیم به #هجرت از دیارش گرفت.
او در سن ۱۵ سالگی بعد از #طی_طریق #کوه و #دشت تنها به #اصفهان رسید و بعد از مدتی #کار و #تلاش تشکیل خانواده داد و در سن ۲۷ سالگی اقوامش را که در کودکی از آنها جدا شده بود، پیدا کرد.
در شهر اصفهان منزل و مغازهای با شغل لباس فروشی در حوالی #مسجد باباعلی عسگر تهیه کرد.
در #تظاهرات #ضد_طاغوت شرکت میکرد و مزاحمت و تهدیدهای #ساواک بر اراده محکم و مومنانهاش برای تحقق فرامین #امام_خمینی (ره) کوچکترین خللی ایجاد نکرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی #ایران و #تهاجم #نظامی #استکبار، او لباس رزم پوشید.
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
#زندگی_نامه
او #فعّال و پر جنب و جوش بود.
و از همان كودكى در بازيها، به #راستگويى و #صداقت خيلى حسّاس بود و دروغ گفتن باعث ناراحتى اش مى شد.
در اواخر سال 1356 زمزمه هاى #انقلاب در #كشور بلند شد و چون برادر بزرگ مسعود از زمان دبيرستان عليه رژيم مبارزه مى كرد، آمادگى بيشترى براى پذيرفتن حكومت اسلامى در خود داشت و با اوّلين پيام امام(ره) و #روحانيّت، فعّاليّت خود را در مدرسه آغاز كرد كه آشنايى مسعود با انقلاب قبل از پيروزى و قبل از اينكه نهضت علنى شود، از طريق برادرشان شروع شد.
در #جلسات و #مراسم_مذهبى_سياسى كه قبل از پيروزى به صورت مخفيانه انجام مى شد، شركت داشت و از انجام دادن هيچ كوششى براى استقرار #نظام_جمهورى_اسلامى و سركوبى عُمّال رژيم شاه دريغ نداشت. در درگيريهاى ميان #عمّال_شاه و #حزب _اللّه از جمله: مراسم سخنرانى، تحصّن در دانشگاه، كمك به #مجروحان در #بيمارستان امام رضا(ع) و #راهپيمايى و درگيرى چهار راه #شهدا شركت داشت.
با علنى شدن انقلاب، همگام با ساير آحاد ملّت #حزب_اللّه در #تظاهرات شركت مى كرد. مسعود به خاطر خوش خط بودن، پيامها و اعلاميه هاى امام(ره) را مى نوشت و #توزيع می كرد و نيز بر روى ديوارها #شعار نويسى مى كرد. او نيمه هاى شب به پشت بام مى رفت و نداى اللّه اكبر سر مى داد.
تحوّل روحى او از سال 1357 شروع شد.
در چندين #مسجد و #پايگاه در بخش فرهنگى و واحد پرسنلى فعّاليّت داشت؛ از جمله عضو #بسيج_پايگاه_مسجد_توفيق و #مسجد_سجاد(ع) و #مسجد_جواد_الائمه(ع) بود.
در كشيكهاى شبانه شركت مى جست و در فعاليتهاى فرهنگى - تبليغى به خاطر مهارت در #خطّاطى و #نقّاشى فعّاليّت گسترده اى داشت. در انجمن اسلامى دبيرستان شهيد حكمت فعّاليّت داشت و از پايه گذاران انجمن و عضو فعّال بسيج بود.
تا اينكه سال آخر دبيرستان را تمام كرد و در سال 1358 ديپلمش را گرفت.
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
#زندگی
#زندگینامه
شهید عبدالرحمان رحمانیان در سال ۱۳۴۲ش در سالهای #خون و #حماسه
سالهای #افتخار و #شهادت و در روزهایی که موج اعتراضات مردم،
سرآغاز تحولات انقلابی بهشمار میرفت،
در #شهرستان_جهرم در #استان_فارس چشم به جهان هستی گشود.
عبدالرحمان، دوران کودکی را تحت حمایت پدر و مادری مهربان و زحمتکش، به کسب #معارف_دینی و #مذهبی پرداخت و از همان سنین کودکی، روح بیتاب خود را در #چشمهسار #نماز و #نیایش تطهیر داد.
پس از پشت سر نهادن دوران کودکی و آغاز بهار علم و دانش، راهی مدرسه شد و تحصیلات خود را در #هنرستان_فنی و #حرفهای تا سال سوم در رشته #راه_و_ساختمان ادامه داد. با اوجگیری #مبارزات_انقلابی مردم علیه #رژیم #سفاک_پهلوی او نیز در صفوف انقلابی سربازان روحالله (ره) قرار گرفت و با حضور فعالش در اکثر #راهپیمائیها و #تظاهرات و #پیروزی نهائی انقلاب
#دین خود را ادا نمود و پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی نیز با حضور سبزش در جبهههای نبرد حق علیه باطل چون سرپل ذهاب و گیلانغرب،
حماسهها و رشادتهای فراوانی از خود نشان داد.
〰➰➿🥀🌷🥀➿➰〰
@Refighe_Shahidam313
〰➰➿🥀🌷🥀➿➰〰
#زندگینامه #زندگی_نامه
شهيده مریم در خانواده 15نفری در آبادان متولد شدن شهیده دختر پنجم خانواده بودن
در ۱۴ سالگی با کمک برادر رشید خود « #شهید_مهدی_فرهانیان » خود را مجهز به سلاح #معرفت و #بصیرت الهی کرد و با درک صحیح از وضعیت حاکم بر کشور و نیز ماهیت #استکبارجهانی #امپریالیسم مبارزات خود را علیه ظلم های #رژیم_پهلوی آغاز کرد .
این شهیده بزرگوار با اوجگیری مبارزات مردم در جریان #انقلاب_اسلامی در #تظاهرات و #راهپیماییهای مردمی علیه حکومت شاهنشاهی شرکت کرد و با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی و تشکیل #سپاه پاسداران به جمع این خیل عاشق پیوست و دورههای آموزشی را با موفقیت به پایان رساند.
و با آغاز جنگ تحمیلی درشهر آبادان را ترک نکرد و دوشادوش برادران رزمنده به دفاع ازخاک کشورش پرداخت .
شهیده مریم فرهانیان درسن ۱۷ سالگی در بیمارستان امام خمینی (ره) آبادان مشغول #امدادگری شد و به مدت سه سال به کار امدادگری و #پرستاری از مجروحین جنگ در بیمارستان های مختلف آبادان ادامه داد که در این مدت یک بار به شدت زخمی شد و به اجبار در بیمارستان بستری شد.
وی کسی بود که #زینب_وار از برادران رزمنده مجروح پرستاری می کرد.مریم فرهانیان یکی از ۱۸ نفر خواهران، امدادگران داوطلب بود که در زمان جنگ در #بیمارستان_طالقانی آبادان در قسمتهای مختلف، خالصانه خدمت کرد وی در تمام مدت عمر گرانبهایش با بیداری و هوشیاری سیاسی، دینی زندگی کرد رفتار و منش این شهیده الگوی زن مسلمان ایرانیست .
#رمان_واقعے
#به_سوی_او
#بہسوےاو ✨
🌹#قسمت_بیست_ونهم
🎙سخنرانیهای پرشور و آتشین محمدابراهیم، علیه رژیم كه بدون مصلحت اندیشی انجام میشد، مأمورین رژیم را به تعقیب وی واداشته بود، به گونه ای كه او شهر به شهر میگشت تا از دستگیری در امان باشد.
🍃نخست به شهر #فیروزآباد رفت و مدتی در آنجا دست به #تبلیغ و #ارشاد مردم زد، پس از چندی به #یاسوج رفت.
موقعی كه درصدد دستگیری وی برآمدند به #دوگنبدان عزیمت كرد و سپس به اهواز رفت و در آنجا سكنی گزید. در این دوران اقشار مختلف در اعتراض به رژیم ستمشاهی و اعمال وحشیانه اش عكس العمل نشان میدادند و ابراهیم احساس كرد كه برای سازماندهی تظاهرات باید به شهرضا برگردد.
🚶بعد از بازگشت به شهر خود در كشاندن مردم به خیابانها و انجام #تظاهرات علیه #رژیم، فعالیت و كوشش خود را افزایش داد تا اینكه در یكی از راهپیماییهای پرشورمردمی، قطعنامه مهمی كه یكی از بندهای آن انحلال #ساواک بود، توسط شهید همت قرائت شد.
👌به دنبال آن فرمان ترور و اعدام ایشان توسط فرماندار نظامی اصفهان، سرلشكر معدوم «ناجی»، صادر گردید.
مأموران رژیم در هر فرصتی در پی آن بودند كه این فرزند شجاع و رشید اسلام را از پای درآورند، ولی او با تغییر لباس و قیافه، مبارزات ضد دولتی خود را دنبال میكرد تا اینكه انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی (ره) به پیروزی رسید...
ادامه دارد...
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_حسین #یادشهداباصلوات+وعجل_فرجهم
#کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_نثار_شهدا_آزاد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#ما_ملت_امام_حسینیم #من_حسینی_ام
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
#شهید_احدالله_محسنی در سال 1341 و در یک خانواده مذهبی در #شهرهرسین (از توابع استان #کرمانشاه ) بدنی
شهیداحدالله همزمان با اوج گیری انقلاب اسلامی او فعالانه و مشتاقانه همانند دیگر مردم حق طلب و #ایثارگر در راه قرآن در #تظاهرات شرکت می کرد و در اطلاعیه و اعلامیه های امام در مدارس و محلات شهر نهایت تلاش و کوشش خود را می نمود.
از همان فردای انقلاب اسلامی او را می بینیم که در شب های سرد زمستان در کوچه و بازار شب پاسداری می دهد و روزش را نیز در خدمت جهاد سازندگی برای محرومین و #مستضعفین عرق می ریزد.
با شروع تجاوز حرامیان #بغدادی اوست که آماده ی دفاعی مقدس می شود و عزمش را جزم می کند تا در این راه با مال و جان خود ایثارگرانه و مشتاقانه با خداوند به معامله بپردازد و از نظام صالح جمهوری اسلامی که دستاورد تاریخی خون بار از #جهاد و شکنجه و #شهادت نسل در نسل سرداران اسلام و تشیع است، حراست نماید و لذا برای بقای #حکومت_اسلامی که طی 13قرن تا امروز بدست ما رسیده است و فرزند یزید می خواست آن را در 3 روز از ما بگیرد چون دیگر بسیجیان عارف و آگاه در دو #جبهه_صلاح و #سلاح شب و روز به فعالیت پرداخت.
در خرداد ماه سال 1360موفق به اخذ #دیپلم در رشته ی #علوم_تجربی گردید و ضمن شرکت در کنکور تربیت معلم کرمانشاه و پذیرفته شدن در رشته علوم تجربی جهت خدمت به #انقلاب_اسلامی به عضویت #سپاه_پاسداران #انقلاب_اسلامی کرمانشاه در آمده و تا دی ماه همان سال در آن نهاد مقدس شب روز را در خدمت به انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی سپری می کند .
در دی ماه با گشایش اولین مراکز اولین مراکز #تربیت_معلم بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به مرکز تربیت معلم #شهیدرجائی #همدان رفت و پس از مدتی تحصیل در آنجا به اتفاق گروهی از دانشجویان جهت یاری رزمندگان اسلام عازم کربلای خونین و لاله خیز غرب گردید.
پس از انجام ماموریت خویش به تربیت معلم مراجعه نمود و تا نیمه ی دوم تیر ماه سال اول #تربیت_معلم خود را با موفقیت گذراند و در تابستان سال 1361 مدت دوماهی که تا مهر باقی مانده بود او را می بینیم که در هوای داغ تابستان #قصرشیرین بر قامت سربریده و سوخته نخل های آن دیار تکیه زده و به مظلومیت قوم هابیل و قساوت قاسطین و خیانت مارقین و ناکنین میاندیشید و به جنایت صدامیان میاندیشد که چه بلایی سر این مرزو بوم اورده اند.شهر را بکلی ویران ، و آن را به تل خاکی مبدل نموده اند.
در مهر ماه 60 پس از گذراندن یکسال از دوره دو سال تربیت معلم بنا به نیاز شدیدی که آموزش پرورش داشت و بر اساس یک طرح سراسری که از سوی وزارت آموزش و پرورش ارائه شد به استخدام اداره آموزش و پرورش هرسین در آمد و رسالت پیامبری خود را از همان موقع شروع کرد.
سال اول و دوم خود را در #روستای_سرماج سپری کرد و سال های سوم و چهارم دبیری خود را نیز در خدمت به محرومین روستا های #گرمیانک_قیسوند و #چهر گذراند و در طول این مدت بنا به تاکید #حضرت_امام مبنی بر حضور بیشتر در جبهه های حق علیه باطل به طور مکرر و مستمر چندین بار در جبهه های نبرد حضور پیدا کرد.
❀❀
@Refighe_Shahidam313
┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
❤️ رهبرانقلاباسلامی:
امام نقش #زنان را فهمید؛ والّا بودند بزرگانی از علما که ما با اینها بگومگو داشتیم، که اصلاً زنها در #تظاهرات شرکت بکنند یا نکنند! آنها میگفتند زنها در تظاهرات شرکت نکنند.
🦋 آن حصار محکمی که انسان به او تکیه میداد، خاطرجمع میشد، تا بتواند در مقابل اینجور نظراتی که از مراکز مهمی هم ارائه میشد، بایستد، حصار رأی امام و فکر امام و عزم امام بود. رحمت خدای متعال تا ابدالآبدین
بر این مرد بزرگ باد.
تصویر: سومیننشستاندیشههایراهبردی
🇮🇷 ۱۳۹۰/۱۰/۱۴