《ای بازگردانندهی از دست رفتهها》
#شهیدسیداحسانمیرسیار
#قسمتچهارم
💔 دیگه نفهمیدم چطوری خودم رو به تهران و بالای سر #احسان تو بیمارستون رسوندم
وقتی بههوش اومد ، دستاش🤝 رو گرفتم و گفتم: بگو چه بلایی سر خودت آوردی؟؟؟؟🤕
💔 توی اردو ، یک روز ۵۴ کیلومترپیادهروی با تجهیزات جنگی تو بیابون انجام دادن و وقتی برگشتن #احسان از خستگی بیهوش میشه!!!☹️
ولی همون شب عملیات نظامی و خشم شب میزنن و همگی رو میبرن میدان تیر
💔 #احسان بعد از مسلح کردن سلاح به دلیل خوابآلودگی ، قبل از اینکه اسلحه رو بالا بیاره ، شلیک میکنه و تیر دُرُست روی پای راستش فرود میاد.😬😨
💔 قسمت تلخ این ماجرا اونجا بود که اطلاع دادن به دلیل مشکوک بودن این حادثه تو میدون تیر که شاید این کار از روی عمد باشه.
تا اطلاع ثانوی از اشتغال در سپاه معلق شده🧐
حالا #احسان باید جلسات دادگاه نظامی رو هم بره.
💔 خونوادهی شوهرم رسم نداشتن عروس دورهی نامزدی خونهی شوهر بره ولی من به دلیل مجروحیت #احسان مجبور بودم.
بعضی اقوام از این فرصت بیشترین استفاده رو کردن که چه معنی میده که دختر قبل از عروسی👸 خونهی شوهر باشه؟؟؟
چرا ازدواج عقب اُفتاده؟؟؟
@Revayate_ravi
💔 با این اوصاف مجبور شدیم ۳ ماه بعد از عقد ، عروسی👸 کنیم.
#احسان مجبور بود به خاطر آتل توی پاش با دمپایی وارد مجلس بشه
ولی
باز این دولت در سایه اونقدر فشار آوردن و حرف از آبرو زدن که #احسان مجبور شد آتلش رو باز کنه و پایی👣 که گلولهی جنگی ازش عبور کرده و استخوناش خرد شده رو توی کفش فرو ببره🤢
💔 #احسان با سختی و لنگلنگان مراسم رو تحمل کرد.
بعد از مراسم #احسان به مادرم گفت: نمیخواد جهیزیهی من رو با خودش ببره
دلیلش هم این بود که میخواست مستقل باشه و روی پای خودش بایسته!!!
💔 این موضوع خوشایند خونوادهها نشد ولی خوب!!! مرغ #احسان فقط یه پا داشت!!!😎
@Revayate_ravi
🔷پروردگارا ....
مࢪا بہ خاطࢪ گناهانۍ ڪہ در طول روز با هزاران قدࢪت عقل توجیهشان می ڪنم ببخش 🤲
《شهید مصطفے چمࢪان》
@Revayate_ravi
••
| زشتی دنیا به خاطر وجود آدمای بد نیست، به خاطر سکوت آدمای خوبه |
#بیدارباش
- یڪے گفت من راۍ نمیدم !
- گفتم ولے من راۍ میدم ...!
@Revayate_ravi
《ای بازگردانندهی از دست رفتهها》
#شهیدسیداحسانمیرسیار
#قسمتپنجم
💔 حالا باید میرفتم تهران با یه چمدون لباس و یه سجادهوچادر نماز و چند جلد کتاب📚 و کلی دلتنگی و خاطرات از لنگرود
💔 پدر #احسان زودتر از اونچه فکر میکردیم باز نشسته شد و با پول سنواتش یه خونهی🏠 ۶۰ متری نزدیک خونشون برامون خرید.
💔 در کنار اینها خبر بیماری سرطان معدهی مادر #احسان حسابی همهی ما رو بهم میریزه
ترافیکی از مشکلات پشتسرهم ردیف شد.😬
💔 فکرش رو بکنید #احسان معلق از کار ● حقوقش قطع● متهم به شلیک عمدی ● و دست آخر هم به اخراج تهدید شدو در کنار همهی اینها بیماری مادر #احسان
💔 بعد از چند ماه برای کمیسیون پزشکی محرز شد که شلیک عمدی نبوده و #احسان میتونه به شغلش برگرده
همزمان #احسان برای پیش خرید خونه تو سپاه ثبتنام میکنه.
💔 با این خبرهای خوب همیشه سجاده جای خوبی برای ابراز احساسات با خداست🤲
اینکه سرت رو روی تربت بگذاری و بهشت رو استشمامکنی و بگی:
دوست دارم خداااااا💚
ممنون بابت همهی خوبیهاااااات😍
@Revayate_ravi
💔 بعد از سه سال #احسان تونست یه خونه بخره و چون مانع جهاز آوردن من شد، وسایل لازم زندگی رو تهیه کرد.
💔 بهار ۸۳ خبر از شکوفا 🌸شدن اولین غنچهی انار زندگیمون یعنی #سیدهزهرا بود.
💔 چه قبل و چه بعد از تولد سیدهزهرا ، روزهای سختی داشتیم
شاید اگه کمکهای پدرومادر #احسان نبود نمیتونستیم از پس زندگی بربیایم.
💔 کمتر پیش میومد که بتونیم گوشت🥩 یا مرغ🍗 بخوریم.
وقتی سیدهزهرا به غذا اُفتاد یک عدد تخممرغ 🥚میشکوندم ، زردهاش رو صبحانه و سفیدیش رو برای ناهار نگه میداشتم.
یعنی به اندازهی یه تخممرغ هم سعی میکردم صرفهجویی کنم.
@Revayate_ravi