❣شـهیــد مـحمــدحـسیــنحــدادیــان❣
❣شـهیــدے ڪه دراویــش گـنـابـادے او را در قـلــب تـهـران اربـااربـا ڪردن❣
🎬قسمت:0⃣3⃣ آخرین قسمت #بهروایــتمــادرشـهیــد
🥀🌹فرهاد از فعالیت محمدحسین در هیئت گفت.لباس خادمی محمدحسین تو دستش بود.خود #آقا از فرهاد پرسید: (این همون لباسه؟؟؟)وقتی گفتیم : بله!!!گفتند:بدید من لباسش رو ببوسم.
یاد محمدحسین افتادم.بارها با حسرت میگفت: خوش به حال شهید صیاد شیرازی.کی بود!!!که #حضرتآقا تابوتش رو بوسید.فرهاد جریان شهادت محمدحسین رو تعریف کرد.بعد به #آقا گفت: ما نمیدونیم که واقعا اول محمدحسین تیرخورده،چاقو خورده،ضربه خورده....آقا خیلی ناراحت شدن.عصایشان بغل دستشان کنار دستهی مبل بود.برداشتند گذاشتن جلویشان.با دو دست تکیه دادن به آن و گفتن: (تمام این افکاری که تو ذهن شما میگذره ، برای شهید فاصلهاش به اندازه یک افتادن از روی اسب است!!!)
🥀🌹موقع رفتن ،فرهاد به #آقا گفتن: درخواستی دارم.#آقا گفتن: بفرمایید.فرهاد گفت: آن شبی که محمدحسین تو گلستان هفتم به شهادت رسید.یک سری از بچههای هیئتی و بسیجی و سپاهی هم اونجا بودن.الان تعدادی از اونها اینحا توی اتاق هستن و میخوان شما رو ببینن.#آقا گفتن:چه اشکالی داره!!به محافظین گفتن: بگید بیان.در رو که باز کردن انگار به این بچهها بهشت رو دادن ردیف اومدن بیرون مات و مبهوت.بعضی با بغض ، بعضی با اشک دست #آقا رو بوسیدن.بعد از اینکه #آقا رفتن ، دوستای محمدحسین موندند.نشستن به روضه خوندن.
مدام اون جملهی #آقا تو گوشم بود.تمام این افکاری که توی ذهن شما میگذره،برای شهید فاصلهاش به اندازهی یک افتادن از روی اسب هست.بعد از پونزده شب برای اولینبار راحت سرم رو گذاشتم روی بالشت.ته دلم آروم شدهبود که پس محمدحسین موقع شهادت زجری نکشیده.
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
#آرام_جان داستان زندگی #شهید_حریم_امنیت #محمد_حسین_حدادیان به روایت مادر محمد حسین متولد 1374 و دانشجوی #علوم_سیاسی ، #بسیجی مخلص و پیرو خط #ولایت و #رهبری به طوری که به نقل از پدر بزرگوارش جز خط رهبری را قبول نداشت و در #مسجد به مردم #خدمت می کرد. در #آشوب های محدوده #خیابان_پاسداران که در سال 1396توسط #دراویش و با انگیزه #ایجاد_ناامنی صورت پذیرفت. محمد حسین با عنوان بسیجی ویژه داوطلبانه برای مقابله با #اشرار رفت که او را ابتدا به وسیله اسلحه شکاری #مجروح و سپس توسط یک اتومبیل زیر گرفته شد و به #شهادت رساندند.
🛑 شـــــهدا را یـــاد کـنیــد حـتـے بـا یـڪ صـلـوات
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
هرچند که رسم است، بگویند
تبریکِ پسر را به پدرها
میلادِ پدر بر تو مبـارک
ای آمدنت، رأسِ خبرها
💐 ولادت باسعادت ابالحجه حضرت امام حسن عسکری علیه السلام بر ساحت قدسی فرزند دلبندشان امام عصر روحی فداه و دلدادگان حضرتش ، خجسته باد.🎈🎊🎈
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
#شهیده_فاطمه_اسدی
، پس از اسارت همسرش توسط تروریستهای دموکرات کردستان، برای آزادی او همه اموال خانواده را فروخت و به دل دشمن رفت تا بهای آزادی شوهر را فراهم کند؛
اما مصطفی هجری که امروز دبیرکل این حزب مدعی خلق کرد است، این #همسر_فداکار را بعد از یک ماه شکنجه تیرباران کرد
پسر شیرخواره این شهیده بزرگوار، پس از شهادت مظلومانه مادر و اسارت پدر به دلیل بی سرپرستی و عدم رسیدگی فوت کرد.
#شهید_شاه_محمد_محمودی ، همسر آزادهی این شهیده نیز، ۳۷ سال بعد در قامت شهید مدافع سلامت به همسر شهیدش پیوست...
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
جشن تولد خاص..
مادرش← در تولد ۱۹ سالگیاش به من گفت که «مادر! سال دیگه تولد ۲۰ سالگی منه یک تولد خاص! شما باید برای من یک تولد خاص بگیرید»؛ اما من حرف فرزند خود را نفهمیدم!. گفت «سال دیگه تولدم یک تولد خیلی قشنگی میشه؛ میخوام همه را دعوت کنم☺️» من فکر کردم که میخواهد همه رفقای خود را دعوت کند گفتم «باشه مادر جان! سال دیگه برایت جشن تولد میگیرم و همه رفقایت را دعوت کن»🎊 آنموقع نفهمیدم که منظور فرزندم چه بود اما بر سر مزارش تولدش را گرفتیم و خیلی خاص بود!» آرزوی هر مادری است که دامادی پسرش را ببیند اما محمدمهدی میگفت: «شهادت خیلی زیباتر از داماد شدن است»؛ ۱۰ روز قبل از شهادتش، گفت که «دوست داری زنگ خانه ما را بزنند و بگویند که پسرت تصادف کرد و مُرد! یا این قشنگتر است که بیایند و بگویند که پسرت شهید شد👌 پس برای من دعای شهادت کن و من را با دعاهای خود بیمه نکن!» او به آرزویش رسید وقتی در حال گشت عملیاتی برای تأمین امنیت منطقه بود توسط اراذل و اوباش بهطور ناجوانمردانهای با ضربه به سرش به کما رفت و سه روز بعد به شهادت رسید..💔
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
⭕️عملیات نفوذ: روایت نفوذ طلبه شهید محمد تورانی در تشکیلات منافقین
ﺷﻬﻴﺪ «ﻣﺤﻤﺪ ﺗﻮﺭﺍﻧﯽ» ﻣﺘﻮﻟﺪ ﺳﺎﻝ ۱۳۳۶ ﻃﻠﺒﻪ ﺣﻮﺯﻩ ﻋﻠﻤﻴﻪ ﺳﺎﺭﯼ ﺩﺭ ﻣﺴﺠﺪ «ﻣﺼﻄﻔﯽ ﺧﺎﻥ» ﻭ ﺳﺎﻳﺮ ﺣﻮﺯﻩﻫﺎﯼ ﻋﻠﻤﻴﻪ، ﻓﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﺳﻮﺍﺩ ﺑﻮﺩ. ﺍﻭ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۱۳۵۸ ﺑﻪ ﺳﭙﺎﻩ ﭘﺎﺳﺪﺍﺭﺍﻥ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺷﻬﺮﺳﺘﺎﻥ ﺳﺎﺭﯼ ﭘﯿﻮﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺮﺍﺣﻞ ﺧﺪﻣﺖ ﺍﻋﻢ ﺍﺯ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺑﺎ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﺩﺍﺧﻠﯽ ﻭ ﺧﺎﺭﺟﯽ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻓﻌﺎﻝ ﻭ ﮐﻮﺷﺎ ﺑﻮﺩ؛ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺁﻥ ﻧﻔﻮﺫ ﺩﺭ ﺗﺸﮑﻴﻼﺕ ﮔﺮﻭﻫﮏ ﻣﻨﺎﻓﻘﻴﻦ ﺩﺭ ﺷﻬﺮﺳﺘﺎﻥ ﺳﺎﺭﯼ است ﮐﻪ ﺍﻳﻦ ﺷﻬﻴﺪ ﺑﺎ ﺍﺟﺎﺯﺓ ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﻦ ﻭﻗﺖ، ﺑﺎ ﻣﺮﺍﻋﺎﺕ ﺗﻤﺎﻡ ﺟﻮﺍﻧﺐ ﺍﻣﻨﻴﺘﯽ ﺟﻬﺖ ﻧﻔﻮﺫ ﺑﻪ ﺗﺸﮑﻴﻼﺕ ﻣﻨﺎﻓﻘﻴﻦ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺳﻮﺭﯼ ﺍﺯ ﺳﭙﺎﻩ ﺍﺧﺮﺍﺝ ﮔﺮﺩﻳﺪ.
ﺩﺭ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺍﻭﻝ ﺷﺎﻳﻌﻪ ﺍﺧﺮﺍﺝ ﺩﺭ ﺳﭙﺎﻩ ﻣﻄﺮﺡ ﺷﺪ ﺩﺭ ﻳﮏ ﺟﻮ ﻧﺎﺑﺎﻭﺭﯼ ﻫﻤﻪ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻥ ﺳﭙﺎﻩ ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻣﺤﺘﺮﻡ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺁﻧﻬﺎﻳﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺗﻮﺭﺍﻧﯽ ﺭﺍ ﻣﯽﺷﻨﺎﺧﺘﻨﺪ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺗﻮﺭﺍﻧﯽ ﺁﺧﺮﺕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻧﻴﺎﯼ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﻓﺮﻭﺧﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﻧﺎﺑﺎﻭﺭﯼ ﻭ ﺣﻴﺮﺍﻧﯽ، ﺍﻳﻦ ﺧﺒﺮ ﺳﺮﻳﻊ ﻭ ﺟﺪﯼ ﻣﻄﺮﺡ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺣﺘﯽ ﻫﻤﺴﺮ ﻭ ﺑﺴﺘﮕﺎﻧﺶ، ﻟﺬﺍ ﺗﻮﺭﺍﻧﯽ ﻣﻈﻠﻮﻣﺎﻧﻪ ﺑﺎ ﺳﭙﺎﻩ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ ﮐﺮﺩ.
ﺷﻬﻴﺪ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ ﺗﻮﺭﺍﻧﯽ ﻓﺮﺩﯼ ﺗﻴﺰﻫﻮﺵ ﻭ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﺷﻢ ﺍﻃﻼﻋﺎﺗﯽ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺑﺎﻻﺋﯽ ﺑﻮﺩ. ﺍﻳﺸﺎﻥ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﺗﻮﺍﻧﺎﺋﯽ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ ﮐﻪ ﺑﺎ (ﻣﻨﺎﻓﻘﺎﻥ) ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﮐﻨﻢ. ﺩﺭ ﻫﺮ ﺣﺎﻝ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺭﺍﻩ ﺯﺣﻤﺎﺕ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺯﻳﺎﺩﯼ ﺭﺍ ﻣﺘﺤﻤﻞ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
ﺗﺎﺭﻳﺦ۱۳۶۰/۷/۱۵ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻫﻤﮑﺎﺭﯼ ﺍﻳﻦ ﺷﻬﻴﺪ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ ﺗﻴﻢ ﻣﻨﺎﻓﻘﻴﻦ ﻭ ﺧﺎﻧﻪ ﺗﻴﻤﯽ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭼﻨﺪﻳﻦ ﻗﺒﻀﻪ ﺍﺳﻠﺤﻪ ﻭ ﻣﻬﻤﺎﺕ ﻭ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺯﻳﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺿﺪﺍﻧﻘﻼﺏ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ برادراﻥ ﺳﭙﺎﻩ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮ ﻭ ﻣﻨﻬﺪﻡ ﺷﺪ و ماموریت ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﺭﺳﺎﻧﻴﺪﻩ ﺑﻮﺩ.
ﭘس ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻗﻀﻴﻪ، ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺍﺭﺗﺒﺎﻃﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺩﻣﮑﺮﺍﺕ ﻭ ﮐﻮﻣﻠﻪ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺷﻬﻴﺪ ﻃﻮﺳﯽ و ﺷﻬﻴﺪ ﻣﺤﻤﺪﻳﺎﻥ، ﺑﻪ ﺍﺭﻭﻣﻴﻪ ﺭﻓﺖ.
ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﭼﻨﺪﻳﻦ ﻗﺒﻀﻪ ﺍﺳﻠﺤﻪ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺧﺮﻳﺪﺍﺭﯼ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻳﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﮔﺎﻥ ﺳﻼﺡ، ﺁﻧﺮﺍ ﺑﺎ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﺗﺎ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺑﻴﺎﻭﺭﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻳﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻳﺴﺖ ﺑﺎﺯﺭﺳﯽﻫﺎ ﺗﻮﺳﻂ ﺍﺳﮑﻮﺭﺕ ﻧﺎﻣﺤﺴﻮﺱ ﺗﻮﺳﻂ سپاه ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﺳﻼﺡ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮ ﻣﯽﺷﻮﺩ.
در اواخر مهر ماه سال ۶۰ رسماً وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ساری شده و مجدداً لباس سبز پاسداری را به تن کرده و یکبار دیگر دوستان و همرزمان او با شادمانی و شرمندگی او را به آغوش گرم خود گرفتند.
با غروب آفتاب روز ۲۲ آبان ماه ۱۳۶۰ آفتاب عمر شهید محمد تورانی به همراه دوست همرزمش شهید شعبان کاظمی غروب کرده و از جمع پاسداران ساری جدا شدند و به لقاء حق پیوستند.
پیکر پاک شهید تورانی همچنان مظلومانه در جنگل «آمل» باقی مانده و به دست ضد انقلابیون کور دل افتاد. از تاریخ شهادت ایشان تا مورخه ۱۳۶۰/۱۱/۱۱ کسی خبری از پیکر مطهر این شهید نداشت و پس از اینکه ضدانقلابیون موسوم به «سربداران جنگل» حمله به شهر «آمل» را شروع کردند، عده ای از آنها کشته و عدهای هم به اسارت رسیدند و در بازجوئی که از آن مزدوران به عمل آمد معلوم شد آنها پیکر نیمه جان شهید تورانی را گرفتند و پس از جدا کردن سر از بدنش، پیکر مطهرش را به آتش کشاندند و با راهنمائی آنها تکههایی از پیکر آن بزرگوار کشف، روی دست ملائک و دوستان و آشنایان و همرزمان ساروی از مسجد جامع ساری به سوی گلزار شهدا تشییع شد.
دیروز ۲۲ آبان چهلمین سالگرد شهید مظلوم محمد تورانی گرامی و راهش پر رهرو باد
با ذکر فاتحه و صلوات🌷🌷🌷
🕊وصیت این شهید بزرگوار:
به شما توصیه میکنم که پشتیبان ولایت فقیه باشید. در انجام واجبات و ترک محرمات بکوشید. نماز خود را اول وقت به جا آورید. در محافل مذهبی شرکت کنید. به شما توصیه میکنم که جامعه اسلامی باید عاری از هر گونه کردار و رفتارهای غیراسلامی باشد و باید در مقابل عواملی که مانع ایجاد یک جامعه اسلامی میشود مبارزه کرد.
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi