6.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥واکنش جالب مردم به نامه عاشقانه امام خمینی(ره) به همسرش
🌹 تصدقت شوم؛ الهی قربانت بروم، در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوّت قلبم گردیدم متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آئینه قلبم منقوش است. عزیزم ....👌🍎
#قابل_توجه_اقایون👆👆😎
#امام_خمینی_زنده_است🌹
@Revayate_ravi
انجمن راویان شهرستان بهشهر
🎥واکنش جالب مردم به نامه عاشقانه امام خمینی(ره) به همسرش 🌹 تصدقت شوم؛ الهی قربانت بروم، در این مدت
عشق به خمینی(ره)
عشق به تمام خوبی هاست...
@Revayate_ravi
✳ لذت عبادت در جوانی است
🔻 مرحوم توسلی نقل کردند که: «یک شب متوجه شدم امام با صدای بلند گریه میکند. من هم متأثر شدم و شروع کردم به گریه کردن. ایشان متوجه من شدند و فرمودند: فلانی! تا جوان هستی، قدر بدان و خدا را #عبادت کن. لذت عبادت در #جوانی است. آدم وقتی پیر میشود، دلش میخواهد عبادت کند اما حال و توانی برایش نیست.»
📚 برگرفته از کتاب «برداشتهایی از سیرهی #امام_خمینی»، ج۱
📖 ص ۱۰۲
@Revayate_ravi
💠 شهیدی که امام خمینی جایش نگهبانی داد.
🔸شهید مهدی خندان در تابستان 1359 در پادگان امام حسین(ع) دوره آموزشی عمومی نظامی را گذراند و پس از آن برای مقابله با ضد انقلاب آماده اعزام به کردستان می شود که با شروع جنگ تحمیلی در شهریور 59 داوطلبانه به سمت جبهه های غرب عازم می شود.
🔹وی پس از اینکه به مدت شش ماه داوطلبانه در جبهه های غرب کشور به مقابله با دشمن بعثی مشغول بود پس از چندی به عضویت سپاه پاسداران درآمد و مدت چهار ماه به عنوان محافظ بیت حضرت امام خمینی(ره) به خدمت مشغول شد.
🔸مادر شهید خندان در این باره می گوید: "مهدی یک شب با خوشحالی به منزل آمد و گفت: "دیشب یکی از بچه ها در بیت امام مشغول نگهبانی بود که امام سلاحش را گرفت و عبایش را به او داد و دو ساعت تمام در حیاط به نگهبانی پرداخت. پس از نگهبانی اسلحه را به آن پاسدار داد و به نماز شب مشغول شد.
🔹آن بنده خدا در حالی که اشک شوق در چشمانش حلقه زده بود به نماز ایستاد." بعدها فهمیدم که آن پاسدار خود مهدی بوده است.
#شهید_مهدی_خندان🌷
شادی روحش صلوات
@Revayate_ravi
انجمن راویان شهرستان بهشهر
💠 شهیدی که امام خمینی جایش نگهبانی داد. 🔸شهید مهدی خندان در تابستان 1359 در پادگان امام حسین(ع) دور
نیمه شب بود.
داشت آرام از پله های پشت بام می رفت بالا...
داشت برای نگهبان ها آب و خرما می برد!
پ.ن: از زبان یکی از محافظین بیت
#روح_الله
@Revayate_ravi
🔸️شور و حال انقلاب که فروکش میکند، آدمهای بیحال و جَوگیرش بیرون میزنند. آنها که از دیوار استکبارستیزی بالا میرفتند، امروز از خر شیطان غربدوستی پایین نمیآیند. آنها که "توبه نصوح" کرده بودند، امروز از دینداری توبه کردهاند. آنها که با #امام_خمینی نسبت داشتند، امروز در دینداری قائل به نسبیتاند. با امامِ پابرهنگان بودند و امروز او را امام سربرهنگان معرفی میکنند. خاطرات امامِ کوخنشینان را مینوشتند و بعدها خاطرخواه توسعهی کاخنشینی شدند. انحراف از راه امام، آهمان را در میآورد.
🔸️کلوخهای کاخنشینانِ امامدیده، امروز پیش پای کوخنشینان پابرهنه است. سراشیبی جماران تا حرم را میتوان با بیامو در خط بیآرتی یک نفس رفت اما بالا رفتن از کمرکش جماران با متروی غلغلهی حرم تا حرم، نفسکش میخواهد. کاخنشینان خون به دل امام کردند و کوخنشینان برای امام خون دادند.
🔸️امام، بصیرتافزایی میکرد تا ظرفیتسازی کند. بنیصدر را شرحصدر امام رسوا میکرد نه ضربوشتم او.
🔸️نسل اولیها امام را در قاب کردند و نسل سومیها قاپ امام را دزدیدند. بیجهت نبود که امام برای بعد از خود منتظرِ منتظریها نماند اما انتظار دبستانیها را میکشید تا انقلاب را به دست آنها بدهد. دبستانیهای خمینی، دانشمندان و فرماندهان خامنهای هستند؛ احمدی روشنها، صدرزادهها، حججیها و... امروز امید #امام_خامنهای به خمینی چشیدههاست، نه خمینی دیدهها.
✍ #زهرا_محسنی_فر
@Revayate_ravi
🔴استاد شهید مطهّرى از خاطرات خود درباره امام(ره) می فرماید:
♦️من قریب دوازده سال در خدمت این مرد بزرگ (امام خمینى) تحصیل کردهام. وقتى که در سفر اخیر به پاریس به ملاقات و زیارت ایشان رفتم، چیزهایى از روحیه او درک کردم که نه فقط بر حیرت من بلکه بر ایمانم نیز اضافه کرد. وقتى برگشتم، دوستانم پرسیدند: «چه دیدى؟». گفتم: «چهار تا آمَنَ دیدم:
♦️ آمَنَ بهَدفه؛ به هدفش ایمان دارد. دنیا اگر جمع بشود، نمی تواند او را از هدفش منصرف کند.
♦️آمَنَ بسَبیله؛ به راهى که انتخاب کرده ایمان دارد. امکان ندارد بتوان او را از این راه، منصرف کرد. شبیه همان ایمانى که پیغمبر به هدفش و به راهش داشت.
♦️آمَنَ بقُوله؛ به سخنش ایمان دارد. در میان همه دوستانى که سراغ دارم، اَحَدى مثل ایشان به روحیه مردم ایران، ایمان ندارد...
♦️ آمَنَ برَّبه؛ به خدایش، ایمان دارد«.
در یک جلسه خصوصى، ایشان به من می گفت: «فلانى! این ما نیستیم که چنین میکنیم. من دست خدا را به وضوح، حس می کنم
@Revayate_ravi
خاکریز خاطرات ۴۴
✍ طرحِ جالبِ یک شهید در خانه برای ترک گناه
#متن_خاطره :
یه صندوق درست کرد و گذاشت توی خونه. بعد همه رو جمع کرد و از گناه بودنِ دروغ و غیبت گفت. مبلغی رو هم به عنوان جریمه تعیین کرد. عهد بستند هر کسی از این به بعد دروغ بگه یا غیبت کنه ، اون مبلغ رو به عنوانِ جریمه بندازه توی صندوق... قرار شد پولهای صندوق هم صرف کمک به جبهه و رزمنده ها کنن. طرح خیلی جالبی بود ، باعث شد تمام اعضای خانواده خودشون رو از این گناهها دور کنن؛ اگه هم موردی بود ، به هم تذکر میدادند
🌷خاطره ای از زندگی شهید علی اصغر کلاتهسیفری
📚منبع : کتاب وقت قنوت ، صفحه 145
@Revayate_ravi