🌹مهدی از من کوچکتر بود. عاشق شهادت بود. هر وقت به سوریه میرفت، میگفت دعا کنید شهید بشوم. به او میگفتم مهدی اینقدر دعا نکن زود شهید شوی، بگذار کمی سنت بالاتر برود تا ما اعضای خانواده تو را خوب دیده باشیم و بعد شهید بشوی.
🌹آخر سر هم شهادتش را از امام رضا(ع) گرفت. مشهد به زیارت امام رضا(ع) رفت و دیگر نیامد تا ما ببینیمش. رفت به سوریه و خبر شهادتش آمد.
'شهید مهدی لطفی نیاسر"
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
10.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺زیبا میگه حاج مهدی رسولی
دست دهه هشتادی ها بالا و....
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
شهید وجیه الله آذرنگ
اطلاعیه معاونت روابط عمومی و تبلیغات سپاه کربلا
در پی شهادت پاسدار مدافع امنیت وجیه الله آذرنگ
بسم رب الشهدا و الصدیقین
من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوالله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا
پاسدار مدافع حریم ولایت وجیه الله آذرنگ از رزمندگان لشگر ویژه عملیاتی 25 کربلا بعد از ظهر امروز شنبه 21 آبان 1401 در حین پاسداری از مرزهای جمهوری اسلامی ایران و نیز در راه دفاع از آسایش و امنیت مردم، در منطقه شمالغرب کشور به درجه رفیع شهادت نائل آمد
سپاه کربلا استان مازندران ضمن تسلیت و تبریک شهادت این مدافع وطن و امنیت به خانواده ی معزز ایشان ، همرزمان و مردم علوی و شهیدپرور استان مازندران ، به اطلاع می رساند جزئیات مراسم شب وداع، تشییع و تدفین این شهید بزرگوار متعاقبا اطلاع رسانی خواهد شد
گفتنی است لشگر همیشه پیروز و سرافراز 25 کربلا از خردادماه امسال ماموریت حفظ و تامین امنیت مرزهای شمالغرب کشور را بر عهده گفته است.
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
🔹🔷درگـاه این خـانه بوسیـدنے اسـت 🔷🔹
🔲 خاطــــرات مــادر شهیــــدان #داوود #رســول و #علیــرضـا خالــقیپــور
🔲 قسمت: 1⃣ (زن ، زنـدگے ، شهـادت)
✍ روز عقدم همه مشغول کار خودشون بودن ، من هم مشغول بازی.خوشحال از اون همه مهمونی که تو خونه بود ، جولان میدادم و میوه و شیرینی میخوردم.
نمیدونستم اون همه برو و بیا برای مراسم عقد من هست.
خالههم صدام کرد و یه چادر سفید سرم کردو صورتم رو بوسید و گفت:
فروغجان!الان یه آقایی میاد و ازت امضاء میگیره ، هرجا رو گفت ، امضا کن.
✍ با یه دست چادر رو محکم زیر گلو چسبیده بودم و با یک دست امضا میکردم.ذوقزده و خوشحال از اون همه امضا.
از خرید عروسی فقط تنها موندن تو خونه نصیبم شد.صبح میرفتن و ظهر با یه کفش سفید برمیگشتن ، میدیدن کوچیکه دوباره میرفتن عوض میکردن.برای هر تیکه از لباسم چند بار میرفتن و میومدن.
کسی نبود بهشون بگه خُب این بچهرو هم همراهتون ببرین؟؟!!!☹️
✍ آقا محمود بیستسال از من بزرگتر بود.دختر بچهی ۱۳ ساله کجا؟ داماد ۳۳ ساله کجا؟؟ فکر میکردم عروس شدن لباس پوشیدن و روی صندلی نشستن هست.نمیدونستم بعد از این باید برم خونهی خودم زندگی کنم اون هم با مردی که هنوز ندیده بودمش ، اون هم تو تهران تو یه شهر بزرگ و دور
از روزهای اول عروسیام فقط اشک😭 یادم مونده. هر روز صبح با چشمهای پُف کرده و دلتنگی برای مادرم بیدار میشدم.
✍ هر چی آقا محمود حوصله به خرج میدادو نصیحتم میکرد فایده نداشت ، گفتم : میخوام برگردم زنجان پیش مادرررم
آنوقتها همه مثل من ازدواج میکردن.بچهسال و ندیده و نشناخته.بیشترشان ته دلشان راضی نیستن ، بعضی سوخته و ساختهاند.بعضی دوست ندارن دربارش حرف بزنن.بعضی هم مثل من اگه صدبار هم به گذشته برگردن باز همین راه رو میان.آونها که مردشون مثل مرد من ، مرد بود.
✍ آقا محمود هم همسرم بود ، هم برادر بزرگم ، هم پدری که هیچ وقت نداشتم.حواسش به همهچی بود .بچگیمن ، طرز فکر قدیمی مادرش ، دلتنگیهام برای مادرم و حتی سختی کارهای خونه رو به جان میخرید..سال ۱۳۴۱ بود که اولین فرزندم رو باردار شدم.آقا محمود مرتب به من سفارش میکرد که مراقب خودم و بچه باشم.
۳۴ سالش بود و قیافهاش به پدرها میخورد ولی من ۱۴ سالم بود. به اون قدوقامت ریز و لاغر من ، تنها چیزی که نمیومد مادر شدن بود.زمستون سرد و سیاه ۱۳۴۱ از درد به خودم میپیچیدم و بالاخره بعد از درد زیاد بچه به دنیا اومد ولی.....
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
💢 #جانکری: کسی که به شما حیات سیاسی بخشیده ژنرال سلیمانی هست💢
♦️در مقطعی که آمریکائیها در مسئلهی برجام به ایران نزدیک شده بودند.جلسهای با حضور #جانکری وزیر وقت خارجهی آمریکا و وزرای اعراب برگزار شد.
طی جلسهای وزرای خارجه عرب شروع به نِق زدن کردن.وزرای خارجهی سعودی،بحرین،کویت،امارات و بقیه هر کدام به نوبهی خود به #جانکری غُر زدند.
♦️حرفشان این بود که شما ما را به ایرانیها فروختید.در حین این صحبتها ناگهان #جانکری عصبانی شد.او پوشهای که در دستش بود را محکم روی میز کوبید و خطاب به اعراب گفت: 《همهی شما یک نفر مثل #ژنرالقاسمسلیمانی ندارید که بیاید با تروریسم بجنگد.شما همه نشستید که آمریکائیها بروند و برای شما خون بدهند.
♦️کسی که امنیت را در کشورهای شما استرلیزه کرده و به شما حیات سیاسی بخشیده #ژنرالسلیمانیوایران است.تازه دارید به ایران انتقاد میکنید؟!
شما هر کدامتان باید بروید صد مدال به #ژنرالسلیمانی بدهید که کشورهایتان را برای شما نگه داشت.
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi