eitaa logo
ٖؒ﷽‌ریحانة الحسین(ع)‌﷽ؒ
2هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
3.4هزار ویدیو
31 فایل
حجاب تو نشانه ریحانه بودن توست🧕🌱 جزئی ازبخشِ قشنگ زندگیِ اکیپ چهارتا دهه هشتادی❤️👭 کپی از پست ها؟حلالت رفیق‌ فقط یک ذکر استغفار‌ به نیت ما‌ کپی‌از روزمرگی‌؟ راضی نیستم شروع نوکری ۱۴۰۲/۸/۱۸ ارتباط با خادم کانال: @reyhane_al_hosseyn «2k... 🛩 ...3k
مشاهده در ایتا
دانلود
🤍🤍 نرگس با جیغ میان صحبت ما میپرد +وای خدا قراره عمه اینا بیان خونمون مادرم روبه نرگس میکند و می گوید +هیس دختر انقدر جیغ نزن با شیطنت ادامه میدهم _آره سرمون رو برد این دخترت مامان نرگس با اعتراض می گوید +باشه باشه من میدونم و شما داداش گلم. پدرم به سمت ما می آید +چه خبرتونه خونه رفت رو‌هوا! لبخندی میزنم و برای حرص دادن نرگس پاسخ میدهم _به این دخترتون بگید که با جیغ جیغاش کلافمون کرد مادرم قبل از اینکه نرگس چیزی بگوید با خشم ساختگی نگاهمان میکند +بچه شدین نمیزارن اصلا آدم حرفشو بزنه ،مهدی جان مادر برو یکم میوه بخر شب قراره عمت اینا بیان خونمون دستم را روی دو چشمانم قرار میدهم _چشم مادرجان شما امر بفرما مادرم که از لحن من خوشش آمده بود می گوید +برو پسرم انقدرم خودتو لوس نکن نرگس:مامان خوب پسرتو تحویل میگیریاا حواسم بهتون هست با خنده از خانه خارج میشوم و به سمت ماشینم قدم های بزرگ و پشت سرهمی برمی دارم ماشین را روشن میکنم و به سمت یکی از فروشگاه های نزدیک خانه مان حرکت میکنم میان راه دختری را میبینم که با فریاد پشت سر یک موتور میدود با ماشین نزدیک دخترک میشوم _چی شده خانم دختربا ناراحتی نگاهم میکند و‌جویده و‌جویده می گوید +کیفم...آقا..بردن سری تکان میدهم و پایم را روی پدال گاز فشار میدهم با سرعت پشت سر موتور سوار حرکت میکنم نگاهم را به کوچه بن و بست و موتورسواری که گیر کرده بود و حال راه فراری نداشت می اندازم پوزخندی میزنم با احتیاط به قفل فرمان داخل ماشین چشم میدوزم و خیلی آهسته آن را برمیدارم! ازماشین پیاده میشوم و به سمت موتور سوار که مردی درشت و هیکلی بود میروم مرد چاقواش را از جیب شلوارش بیرون میکشد.. نویسنده:سرکار‌خانم‌مرادی