ریحانه زهرا:))🇵🇸
-
من دیدار ِ تورا از همه مشتاق ترم . .
وز همه محروم تر (:💔"
ریحانه زهرا:))🇵🇸
خستم آقا . . (:💔
خیلی خستم !'
دستمو بگیر ؛
من فقط امیدم به توعه !.
توعم ناامیدم کنی داغون میشم (:💔
#دستِمرابگیر
#تصدقت
4_5791793128419625721.mp3
21.59M
.. ❀❀ با امـام زمانت یه قـرار عـاشقانه بذار
و هــر روز
#دعای_عهد بخون... ❀
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
اَلّلهُمَّـ عَجِّللِوَلیِّڪَ الفَرج
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
تو این روزگارے ڪھ فساد زیاد شدھ
همین حوالے ... تو همین کوچہ و خیابونا
هنوز هم هستن جوونایـے ڪھ با بقیہ فرق دارن!
همون جوونایـے ڪھ
رنگـ و بوے خدایـۍ دارن...! ꜄ ♥️🤞🏻꜂
شھیدحسنصیادخدایـے...!
•••💙
هروقتخواستۍگناهڪنۍ
یڪلحظہوایسا؛بہنفستبگو
اگھیڬباردیگھوسوسمکنے❝
شکایتتروبھامامحُسِینمیکنم💔
پ.ن↓
- حـالااگـرتونسٺۍحُـرمـٺاقا
روبشکنی؛بروگناهڪن(:"🌱
ریحانه زهرا:))🇵🇸
:)💛
❲♥️⛓❳
اَزکِـنـٰارِتوگِـدابـٰادَسـتِخـٰالےرَدنَشُد!
نیستعـٰاقِلکَسےدیوانہمَشھَدنَشد!
「#چهارشنبہهاۍامامرضایے♥️」
-وَإِنأخَذَنيالموتولَمنَلتقيفَلاتَنسي
إنّيتَمنیتلِقائكکَثیراً..
+اگرمرگبهسراغمآمد
وهنوزهمدیگرراندیدهبودیم،
فراموشنکنکهمن
خیلیدیدنِتوراآرزومیکردم..
#عزیزمحسین♥️•
#مأمول
اۍ کاش علاوه بر جمعہ،
باقی روزهاۍ هاۍ هفتہ هم،
مھدی داشتیم :)))🚶🏻♂
تو طوبی و ماه و قامت یار استودیویی.mp3
10.37M
تو و طوبیٰ
و ما و قامتِ یار !
اینجا همہ امنیت دارند،
الّا..
آنهایی کہ براۍ حفظِ امنیت، پا بہ میدان
گذاشتہاند.
همان پاسدارانِ امنیت!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من همان خستهِ ی بی حوصله غم زده دلم
ادم بدقلقی که رگ خوابش حرم است! :)
#چهارشنبه_امام_رضایی
#دل_تنگ_حرمم💔
شدیدا نیاز دارم بہ اون لحظہاۍ کہ
توۍ فیلمِ "بیستوسہنفر" خبر آزادۍ
خرمشھرو شنیدن!
یا شاید اون صدایی کہ تو
رادیو گفت: خرمشھر، شھرخون آزاد شد :))
نیازمند همون شور و اشتیاقِ زمان جنگ!
شاید حتی نیازمندِ جنگ!
نیازمند لحظہهایی کہ وصلِ بہ خدا بود..
نیازمند آدمایی کہ بوۍ خدا میدادن..
بوۍ یاس..
بوۍ نرگس..
نیازمند خاک و خون!
نیازمند نمازاۍ شبِ شھدا..
نیازمند اشک..
نیازمندِ عشق :))
خرمشھر تو چہ چیزهایی دیدۍ کہ
با وجودِ بوۍ خون، خرّم شدی؟!
خونِ چند شھید تو را خرّم کرد؟!
شھرخون، خرمشھر، آزادۍات مبارک!
اما آزاد بمان!
بہ سرخیِ خونهایی کہ روۍ
خیابانهایت ریختہاند،
آزاد بمان..
یہ جا هسٺ:•°✨°•
شہید ابراهــیم هادے•°🧡°•
پُست نگہبانےرو •°💥°•
زودتر ترڪ میڪنه•°👀°•
بعد فرمانده میگهـ •°🤨°•
۳۰۰صلوات جریمتہ•°📿°•
یڪم فڪر میڪنه و میگه؛•°😌°•
برادرا بلند صلوات•°🔊°•
همه صلوات میفرستن•°😁°•
برمیگرده و میگه بفرما از ۳۰۰تا هم بیشتر شد...•°😂°•
بچه مذهبیا اینجا میخندن😉😅
لبخندامون حلاله😍🙃📿
#طنز_جبهه
-
ریحانه زهرا:))🇵🇸
نام تو زندگی من #پارت_70 واقعا! ولی تو همه این کارا رو کردی؟ - ولی گل ها رو تو انتخاب کردی. با خ
نام تو زندگی من
#پارت_71
می خوای تنهایی بری؟
مهری نگاهی به علی کرد و گفت:
- تو مردی، برو کمکش کن دیگه.
- می خوای کمکت کنم؟
لبخندی زدم.
- نیکی و پرسش علی! بدو بریم که زود برگردیم.
هردو به طرف در حیاط رفتیم.
- تو رو خدا یک تعارف نکین منم همراهتون بیام.
- نه مهری جون آدم اضافی نمی خوایم.
با لنگه کفشی که به طرفم پرت می شود درو بستم. علی خنده ای کرد که
نگاهش کردم و چشمکی زدم. در سکوت قدم می زدیم که به طرف علی
برگشتم. نگاهش به پسر مدرسه ای بود که کتاب به دست به طرف خونه
حرکت میکرد.
- علی کلاس چندمی؟
علی سرشو زیر انداخت و آهی کشید.
- حالا باید می رفتم اول دبیرستان.
سرموکج کردم.
دوست داری بری مدرسه؟
- کیه که دوست نداشته باشه! ولی نمی تونم مامان و تنها بذارم. اگه من کار
نکنم کی می خواد پول اجاره خونه رو بده؟
#ادامه_دارد...