eitaa logo
سیده اعظم حسینی
597 دنبال‌کننده
5 عکس
20 ویدیو
0 فایل
اشعار و آثار خانم دکتر سیده اعظم حسینی.. شماره ی ایتا جهت تبادل نظر و ارائه ی پیشنهادات و انتقادات 09179148588
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام و عرض ادب خدمت همه ی عزیزان ، در آستانه ی سالروز حادثه ی تروریستی حرم حضرت شاهچراغ علیه السلام و به درخواست تعدادی از اعضای محترم کانال، نماهنگ قول مادرانه ،به حول و قوه ی الهی فردا بارگزاری خواهد شد.
37.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ قول مادرانه تقدیم به شهدای حادثه ی تروریستی حرم حضرت شاهچراغ علیه السلام شاعر و راوی: سیده اعظم حسینی کارگردان : محمد علی یزدانی ........ کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی @SayyedeAzamHoseini1
در آستانه سالروز حادثه تروریستی حرم حضرت شاهچراغ علیه السلام، تقدیم به کودک کرمانی شهید این حادثه "علی اصغر" بسم الله... به کودک شهید شاهچراغ آسمان،پشت شیشه ی ماشین،یک زمین بزرگ آبی بود دو طرف کوه ها دو دروازه،توپ فوتبال،آفتابی بود پسرک شور و حال دیگر داشت،در دلش شوق و اضطرابی بود نیمکت های ابر،خالی بود... صورتش را به شیشه می چسپاند،به افق های دور زل می زد مثل برنامه کودک دیروز،ابر در پیش پاش پل می زد در زمینی که آسمانی بود،پسرک می دوید و گل می زد غرق در کودکانه های خیال.. بر خلاف تمام همسالان،شیطنت هاش،گر چه اندک بود فصل هایش شلوغ و بازیگوش،فصل هایش نجیب و کوچک بود "کی به شیراز می رسیم"؟ آن روز،پرسش فلسفی کودک بود شهرها رد شدند و دور شدند.. وقت مغرب به پیشواز غروب،شهر با نور و رنگ می آمد پسرک خیره می شد و همه چیز،پیش چشمش قشنگ می آمد شاخه ی ترد باغ فردا بود،کاش بعد از تفنگ می آمد شهر مهمان نواز بود اما... پدر آرام پا به صحن گذاشت،با سلامی به سیدالسادات اشک مادربزرگ جاری شد،و فرستاد زیر لب صلوات غرفه ها یادِ کودک آوردند،خنده های معلم و ...سوغات... پدرش گفته بود:"برگشتن".. گنبد و پرچم و ضریح و حرم،پسرک غرق در تماشا بود دسته ای از کبوتران سفید،پشت نقاره خانه پیدا بود مثل صحن امامزاده علی،صحن شاه چراغ زیبا بود۱ کاش نقاره می زدند امشب.. پدر آورده بود با پاییز،میوه ی نوبر بهاری را۲ در کنار ضریح می انداخت،آخرین عکس یادگاری را پسرک قاب کرد در چشمش،خنده ی خادم کناری را و نگاهش به چوب پرها بود.. ناگهان تشنه شد دلش می خواست،برود پیش حوض و فواره با صدایی که در حرم پیچید،پدر او را گرفت یکباره پسرک فکر کرد می کوبند،چوب بر طبل های نقاره لحظه ای ذوق کرد و بعد افتاد.. از نگاه تمام آینه ها،موج در موج خون و غم می ریخت پوکه ی کینه های دیرین بود،آنچه در گوشه ی حرم می ریخت نام کودک چه بود کز نامش،میزبان بیشتر به هم میـریخت؟ آشنا بود با گلو این تیر.. شادیِ کودکانه هایش را،پس گرفت از جهانِ بی باور صبح فردا به گوش شهر رسید،"پسری باز روی دست پدر..." دستِ خالی گذشت از جاده،کاروان باز،بی "علی اصغر" کودکی باز از سفر برگشت... ۱.امامزاده ای در سیرجان ۲-این کودک شهید،متولد فروردین ماه بود. ........ ...... کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی @SayyedeAzamHoseini1
🌸 السلام علی زینب الصبور ولادت حضرت صبر وایثار مبارکباد خوشا سرودن فصل شکفتنی که تو باشی! به نام نامیِ مهرآفرین زنی که تو باشی! " ندانمت به حقیقت که در جهان به چه مانی" که هر چه از تو بگویند،باز برتر از آنی به نام نامی ات ای دختر بزرگ شب قدر! به نام نامی ات ای دختر شُکوه نهانی! گُلی به هیبت کوه و زنی به هیأت طوفان تو آن حقیقت محضی که ماورای بیانی! عزیز حضرت حیدر! عروس حضرت جعفر! برای لرزه به دشمن،چه خطی و چه نشانی! تو همزمان که نشستی به آرد کردن گندم ورای فهم زمینی،ورای درک زمانی! که کوله بار علی،عطر دستپخت تو را داشت برای کودک بی نان،هنوز دل نگرانی!........ ...... ____ کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی @SayyedeAzamHoseini1
14.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خواننده:محسن نشاسته گر شاعر: سیده اعظم حسینی کاری از سیمای مرکز فارس ...... کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی @SayyedeAzamHoseini1
🕯تقدیم به ساحت بلند و مقدس قرآن کریم ------------------------------------- هر مسیری غیر تو بیراهِ در هم ریخته! ردّ پاها لغزش ناگاه در هم ریخته دور از نور قدیم تو تمام کائنات سایه های بی هدف،اشباح در هم ریخته! آن طرف تر از افق های بلند اندیش تو آسمان مشتی شب بی ماه در هم ریخته! برقی از شوق تجلایت اگر افتد به کوه چیست غیر از خرمنی از کاه در هم ریخته! روزهای بی تو تکرار ملال انگیز شب روزهای مات نادلخواه در هم ریخته! زندگی آنسوتر از دار الشفای رحمتت دردها ی مزمن جانکاه در هم ریخته! هر که با یک قطره از ژرفای تو مانوس تر چشمه تر،دریاچه تر،دریاتر،اقیانوس تر آتشت روشن! که با پیغمبرِ گم کرده راه نیست جز "انی اناالله"ت به شب فانوس تر! ساحلت آباد! ای پیغمبران نیمه راه بی تو در ژرفای دریا تا ابد محبوس تر! واژه ها را یا تو معنا می کنی یا مهملند هرچه از تو دورتر، بی ریشه ،بی قاموس تر! واژه تاکیدی ست بر نزدیکی صاحب کلام ای خدا در "لن ترانی"های تو محسوس تر! آیه هایت را سر هر کوچه افشا کرده اند آن رسولانِ به روی نیزه ها مبعوث تر... خسته تر از بالهای بی پناه یاکریم می نشینم در پناه سایه نورت یا کریم! در حریمت هر که آمد احترامش واجب است بی طهارت مس نشاید کرد شیطان رجیم می تراوی از دهان غارهای صبح قدر باید از هر غار برخیزند اصحاب رقیم! چیست این راز ادیبانه که شعر و قصه را می دهد پیوند، حسن مطلعِ "طا،سین،میم"۱ از کنارت رد شدم هر بار با کج راهه ها در کنارم ماندی و هربار گفتی: "مستقیم"! با همان لحن صمیمی باز هم تعریف کن خلوتی داریم.... "بسم الله الرحمن الرحیم" ۱-در ابتدای دو سوره حروف مقطعه ی "طسم" آمده،سوره شعرا و سوره قصص... ................. کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی @SayyedeAzamHoseini1
22.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تقدیم به حضرت فاطمه ،یکتای آفرینش. با استناد به حدیث شریف کساء ...... کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی @SayyedeAzamHoseini1
◾️ درد دل گونه ی حضرت زهرا با پیامبر رحمت... -------------------------------- تو می روی، پس از این، احترام می شکند تو می روی و دل من مدام می شکند علی، غریبترین عابر است وقتی که میان کوچه جواب سلام می شکند بگو امام جماعت اگر معاویه شد نماز از اول رکن قیام می شکند امام اگر که " مُذل" خوانده شد در این کوچه بگو که معنی قرآن، تمام می شکند مدینه شهر فروش غدیر اگر بشود بگو "عقیله" به بازار شام می شکند هر آن که چشم بدوزد به سکه های طلا میان برق دو چشمش، امام می شکند به منفعت طلبی گر خواص رو کردند حریم شرع، میان عوام می شکند سر حسین مرا سنگ های کوفی نه که لقمه؛ لقمه ی شوم حرام می شکند چه فرق می کند این کوچه یا ته گودال؟ چه فرق می کند این سال یا کدامین سال؟ بگو امام کشی رسم می شود وقتی که جابه جا بشود سنت حرام و حلال بگو که شبهه چنان میکند که"ابن زیاد" "حسین" جلوه کند زیر سبزی یک شال بگو حرام اگر خورده شد نمی فهمید امام عصر به خطبه نشسته یا دجال مشخص است که یک روز خیمه می سوزد که روشن است مداوم، چراغ بیت المال دگر به تاک خراسان هم اعتمادی نیست اگر که پیش رود وضع، بر همین منوال... گران گرفت فدک را... گرانتر از هر چیز نخوانده بود به عمرش" مکاسب" این دلّال دلم گرفته، دلم داغدار رفتن توست مگر که کارگشایی کند اذان بلال ...................... کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی @SayyedeAzamHoseini1
43.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روی بیعت زهرا حساب دیگر کن... نماهنگ فاخر 🔳 بازپخش به مناسبت ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها روایتی متفاوت از برکه غدیر تا کوچه های مدینه کارگردان: محمدعلی یزدانی شاعر و روایتگر: دکتر سیده اعظم حسینی ❇️ تهیه شده در: حوزه هنری انقلاب اسلامی استان فارس سازمان سینمایی سوره ❇️ مجری طرح: مرکز هنر انقلاب-مها فیلم ........... کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی @SayyedeAzamHoseini1
🏴 تقدیم به ساحت مقدس زهرای مرضیه سلام الله علیها .............. سه چار کودک و تابوت مادر و یک مرد چه سخت بود بگوید یواش گریه کنند! نخواست شهر بفهمد،نخواست مردم...نه که حیفِ فاطمه، اینان براش گریه کنند! که حیف فاطمه اینان براش گریه کنند! که گریه بر غم "زهرا" شعور می خواهد! نه اشک منفعلانه...نه اشک حسرت بار! "بتول" گریه کنانی غیور می خواهد! خوشا به غیرت آنی که بر نمی تابد "علی" نشسته و غیری به جای او باشد محبّ "فاطمه" در شأن خود نمی داند کسی به غیر "علی" مقتدای او باشد! ......................................................... سلام بر فاطمه ،یکتای آفرینش با استناد به حدیث شریف کساء .......................................................... زنی زیر عبا با آسمان سرّ و سری دارد خدا غیر از "محمد" در عبا پیغمبری دارد در این منظومه، این خورشید، نور دیگری دارد کنار دست ساقی جلوه ی کوثرتری دارد بگو این جمع، جز با "فاطمه" کامل نخواهد شد نباشد آیه ی تطهیر هم نازل نخواهد شد... که "زهرا" در عبا پوشانده قرآن کریمی را ز "با" تا "میم"ِ بسم الله الرحمن الرحیمی را تماشا کرده قدری پرتو نور "قدیم"ی را و جرعه جرعه نوشیده ست صهبای شمیمی را "اشُمُّ عندکٍ" یعنی که این بوی رسولانه بهشتی تر شود دور و برٍ زهرای ریحانه نگاهش آسمان را با زمین دمسازتر کرده کلام او کلام الله را اعجازتر کرده مفاتیحش یداللهِ "علی" را بازتر کرده که قرآن است و هر تفسیر او را رازتر کرده سلامی داده اند این چار تن بر جلوه ی ذاتش رسانده جمع را زیر عبا رمزِ اشاراتش شب قدری که با سرّ نظر، راهِ قدَر بسته "سلامٌ فیه" را با چادرش دور کمر بسته ملَک بر ریشه های جانمازش بال و پر بسته "و مَن تحتَ الکساء"؟ یعنی که او رازی ست سربسته نمی فهمد کسی این راز را غیر از خدای او به حکم آیه ی "لا یعلم الاسرارَ الا هو"... نشسته گردی از دستاس روی آستین هایش زنی جامانده دورِ عرش، ردٌ روشن پایش که سیب سرخ معراج است آغاز معمایش ازل، آغازِ دیروزش، ابد پایان فردایش رسیده لحظه ی اذن دخولِ "فاطمه" آنَک خدا در اشتیاق واژه های "قَد اذِنتُ لَک"... "فَلَمّا اِکتَمَلنا"...فاش شد اسرار پنهانی زمین و آسمان با عشق در آیینه گردانی خدا آن سوی پرچینِ زمان گرم غزلخوانی مبادا خاطر این جمع را هرگز پریشانی! "فلما اکتملنا" عشق با تقدیر توأم شد تجلی کرد نور پنج تن، آن جلوه، عالم شد... خوشا هنگامه ی " هُم فاطِمَه" با هر چه اسرارش خدا در چرخه ی هر نام، هی کرده ست تکرارش "ابوها"..."بعلها"..شوری ست در تکرارِ هر بارَش کسی اذن هبوطی خواسته با شوق دیدارش شنیده بی حجابِ وحی، نجوای خداوندی که دارد "فاطمه" بی واسطه با عرش پیوندی... عبا را روی سر دارد ولی این بار در کوچه عبا می افتد از سر، بی خبر زن، بی خبر کوچه! و در هم می شود تصویر ماتِ "رهگذر"..کوچه... از این جا می شود داغ بلندی مختصر،کوچه.. عبا را می کشد روی زمین آهسته آهسته چرا مادر می آید این چنین آهسته آهسته... کسی رد می شود بی اذن از زیر عبا مبهم کسی مثل لگد، مثل غلافی آهنین، محکم عبا می افتد از سر بر زمین ناگاه، مادر هم... کنارش آیه ی تطهیر جاری می شود کم کم هنوز از خاطرات این عبا تنزیل می ریزد هنوز از تار و پودش بال جبراییل می ریزد میان التهاب کوچه ها آنچه نباید، شد زنی زیر عبا از خواب سنگین زمین رد شد زن ایمان بود، باور بود، اما شهر مرتد شد در ابهام شبی تاریک رفت و رازِ ممتد شد مدار عالمِ "امر" است خطّ سرخ امضایش زنی روی زمین جا مانده ردّ روشن پایش... .................... کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی @SayyedeAzamHoseini1
🏴 السلام علی فاطمه الزهرا این زن که به در بسته همه بال و پرش را دیده ست لهیب شرر دور و برش را؟ این یاس که بر روی خزان پنجه کشیده ست آیا نشنیده ست صدای تبرش را؟ این زن که چنین سینه سپر کرده در آشوب انگار ندیده ست شکاف سپرش را این سیب بهشتی که سپرده به سرِ میخ جای نفس و بوسه گرم پدرش را در خانه خاموش علی چیست که این زن اینگونه در آغوش گرفته ست درش را؟ این بانوی آب است کسی نیست به آبی خاموش نماید حرم شعله ورش را؟ این زن شب قدر است، کسی نیست بخواهد تغییر دهد سیر قضا و قدرش را؟ پیداست درآن ردّ قدمهای "محمد" این کوچه که بسته ست مسیر گذرش را سیلی ثمر نخل فدک بود و نشسته ست دستی که به بانو بچشاند ثمرش را مسدودترین کوچه و بن بست ترین دست ای کاش علی نشنود اصلا خبرش را می خواست بگیرد جلوی چشم پسر را اما نتوانست ببیند پسرش را بانو نتوانست سرِ پا....نتوانست دستش نتوانست بگیرد کمرش را آرام تکانید کمی چادر خاکی می خواست که پنهان بکند بیشترش را ردّی که روی صورت او بود ولی گفت با غربت چشمان علی مختصرش را از کوچه که برگشت، علی دید که در راه بسته ست دگر فاطمه بار سفرش را... ........... کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی @SayyedeAzamHoseini1
🏴 تقدیم به زهرای مرضیه سلام الله علیها گر چه یک شهر،تماشاگرِ ابتر هم داشت آنچنان سوخت،که گفتند:"مگر در هم داشت؟" دخترک گوشه به گوشه،همه جا گشت و گریست گفت:"این خانه ی ماتم زده،مادر هم داشت!." نفَسِ شرقی این باغچه،پیش از تاراج هر سحر،رایحه ی یاس معطر هم داشت! هر که هر جور دلش خواست،"علی"را فهمید یادشان رفت "علی"،معنی دیگر هم داشت! آه،این کوهِ تَرَک خورده ی افتاده به بند پشت هر دامنه ی حوصله،"حیدر"هم داشت! شیخ،آیات گزینش شده را خواند و گذشت اصلا انگار نه انگار، که"کوثر"هم داشت! از بلندای یقین لگدش پیدا بود نه فقط بغضِ "اُحُد"،کینه ی "خیبر"هم داشت نعل ها،شکل دگردیسی این نعلینند که به مادر زد و چشمی به برادر هم داشت... کوچه،گودال شد و...زخم شد و....یک "تن" ماند نعل ها همهمه کردند:"مگر سر هم داشت؟!" .............................................. کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی @SayyedeAzamHoseini1