🌹آن زمان هم رسم و رسوم ازدواج زیاد بود ریخت و پاش بیداد می کرد؛ ولی ما از همان اول ساده شروع کردیم.
🌹 خریدمان یک بلوز و دامن برای من بود و یک کت و شلوار برای مرتضی چیز دیگری را لازم نمیدانستیم به حرف و حدیثها و رسم و رسوم هم کاری نداشتیم.
🌹خودمان برای زندگیمان تصمیم میگرفتیم همینها بود که زیباترش می کرد.
"شهید سید مرتضی آوینی"
✍ راوی؛ همسر شهید
📚 کتاب: ازدواج به سبک شهدا
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
🌹 وقتی شهید به مدرسه می رفت پیاده روی زیاد داشت به مدرسه ای در بابل می رفت از کلاس دوم تا دیپلم همین طور این مدرسه و آن مدرسه کلا پیاده روی می کردند هفته ای یک بار بعدازظهر و هفته ی دیگر صبح به مدرسه می رفتند .
🌹 بعداز ظهرها که مدرسه می رفتند
در ماه پاییز زود هوا تاریک می شد پدرش هم در دشت و صحرا بود من فانوس می گرفتم و تا قسمتی از راه را به دنبال آن ها می رفتم و در مکانی می ایستادم و صدا می زدم ای کاظم ای غلام نترسید من این جا هستم بیایید . خیلی زحمت کشیدند درس خواندند شهید در سال آخر دیپلم نگرفت به جبهه رفت و زخمی شد.
✍راوی مادرشهید
"شهید کاظم بصلی"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
#نهج_البلاغه
امیرالمؤمنین علی علیه السلام
🌷...لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ } وَ مَنْ لَمْ یَأْسَ عَلَى الْمَاضِی ...
زهدبین دو کلمه از قرآن است که خدای سبحان فرمود:«تا بر آنچه از دست شما رفته حسرت نخوريد، و به آنچه به شما رسيده شادمان مباشيد»؛ كسى كه بر گذشته افسوس نخورد، و به آينده شادمان نباشد، همه جوانب زهد را رعايت كرده است.
📖 حکمت؛ ۴۳۹
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
🌹از طرف سپاه پدر و مادرم را برای سفر به مشهد مقدس دعوت کردند. در همان ایام محمد خیلی تلاش میکرد که به جبهه برود به خاطر این که برادرم فتح علی به شهادت رسیده بود مادرم اجازه نمیداد او هم به جبهه برود.
🌹 آماده ی رفتن شدند وقتی خواستند خداحافظی کنند، محمد جلو پدر و مادرم آمد و یک نامه به همراه یک اسکناس پنجاه تومانی به مادرم داد و گفت:
🌹 -مادر! شما که به دیدار امام رضا(ع) میروید این نامه را هم با خود ببرید و به همراه پنجاه تومانی داخل ضریح بیاندازید!
🌹مادرم پول را از او گرفت و گفت
در نامه چه نوشته ای پسرم؟
-چیز مهمی نیست مشکلی کوچکی دارم که از آقــا مــی خــواهـم آن را حــل کند.
🌹 از او پرسیدم:
محمد! در نامه چه نوشته بودی؟
-بگذار جوابش را بگیرم بعد ا برایت میگویم.
🌹پدر و مادرم از مشهد برگشتند روز بعد دیدم محمد آماده است که به جبهه
برود. خیلی خوشحال بود. از او پرسیدم
محمد! خیلی خوشحالی! خبری شده؟
🌹بله جواب نامه ام را گرفتم. قربان امام رضا (ع) بروم جوابم را داد من میخواستم به جبهه بروم که مادر اجازه نمیداد ولی با نوشتن نامه به آقا و درخواست بر طرف کردن مانع، الحمدلله مشکلم حل شد.
🌹روز بعد به جبهه رفت و پس از چند ماه به آرزویش رسید.
"شهید محمد فتحی"
✍ راوی: برادر شهید
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
🌹خوب شدن ها از طريق خود را به من بنمايان و قدرتي بده که سنجش ميان خوب و بد را داشته باشم.
🌹اگر کسي راهي را که مسير الي الله است، انتخاب کرد، با آنکه به آن راه ايمان دارد، بايد پيوسته اعمال خود را بررسي کند تا از آن راه انحراف پيدا نکند.
🌹در خود نگريستن، شهامت مي خواهد و لازمه شهامت، ايمان و آگاهي است که با شهادت به حقيقت مي پيوندد.
"شهیده فهیمه سیاری"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
🌹باقی ماندن وپایداری یک جامعه نیاز مبرمی به فداکاری واز جان گذشتگی دارد وجامعه ای که مردم آن بی تفاوت باشند واز حیثیت وشرف وانسانیت خویش دفاع ننمایند تجاوزگران برآنها مسلط شده ونکبت وبیچارگی را برای آنان به ارمغان خواهد آورد چنین جامعه ای نمی تواند شرافتمندانه وسربلند زندگی کند ولباس ذلت زیبنده ترین جامه آنان است مردمی که به پیکار برنمیخیزند بایدمنتظر بلا وگرفتاریهای پی در پی باشند.
"شهید سید مهدی اسلامی خواه"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
🌹مشغول آشپزی بودم که کسی زنگ در خانه را به صدا در آورد. پشت سر هم زنگ میزد نگران شدم. آخر کیست که با این عجله زنگ میزند؟ به سمت در دویدم در را باز کردم پشت در پسر همسایه مان نفس نفس میزد. معلوم بود خیلی دویده است دست و پا شکسته و بریده بریده، :گفت
_کبری خانم حسین شما را بردند کلانتری.
🌹با این حرفش آتش گرفتم حسین که اهل کار خلاف نبود، چرا باید پایش به کلانتری باز شود؟ اصلا حسین چه کار کرده؟ تا آمدم به خودم بیایم و بپرسم کدام کلانتری دیدم غیبش زد
🌹نمیدانم اجاق گاز را خاموش کردم یا نه؟ با عجله چادر مشکی ام را سرم کردم و از خانه بیرون زدم.
🌹از خودم پرسیدم تو یک زن تنها کجا میخواهی بروی؟ تو که تا به حال به کلانتری نرفته ای جرأت حرف زدن با یک مأمور را داری؟» پدرش هم که معلوم نبود سر کدام کار بنایی میکند به خاطرم رسید سراغ صاحب کار حسین، مشهدی ابوالقاسم بروم.
🌹 آخر او، هم صاحب کارش بود، هم همسایه ی دیوار به دیوارمان، حسین در مغازهی سفال فروشی او شاگردی میکرد. مغازه هم نزدیک پمپ بنزین بود؛ اما مشهدی ابوالقاسم خودش در پمپ بنزین کار میکرد.
(ادامه دارد ...)
"شهید حسین سورانی"
💟 قسمت اول
📚 کتاب: #کوزههای_بدون_آب
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
🌹در این مقطع زمانی که همگی استکبار و گردن کشان ستمگر، کمر به همت تضعیف و تسلیم ساختن انقلاب و نظام اسلامی با تمامی شیوه های فرهنگی، تبلیغی، جنگ نرم و تسخیر کردن فکر و ذهن جوان ما دارند، همگی ما باید در فتنه ها از مسیر حق منحرف نشویم و چشم به چراغ بان و روشنای راه این مسیر، مقام عظمای ولایت باشیم.
🌹همسر و فرزند عزیزم؛
حجاب، آن یادگار فاطمی همیشه به یاد داشته باشید و همگی بدانید که این حجاب فاطمی، مصونیت و رستگاری است.
"شهید مسلم نصر"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
#نهج_البلاغه
امیرالمؤمنین علی علیه السلام :
🌷وَ نَصَبَ لِلنَّاسِ أَشْرَاکاً مِنْ حَبَائِلِ غُرُور، وَ قَوْلِ زُور
او دامهايى از طناب هاى فريب و گفته هاى باطل بر سر راه مردم نصب کرده است (تا از اين طريق، صيدهاى خود را به دام افکند).
📖 خطبه؛ ۸۷
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
🌹اگر جسد من ناپدید شد افسوس مخورید که جسد هر کجا باشد روز قیامت برانگیخته خواهد شد و اگر تاسفی هست باید بر مظلومیت و ناپدید بودن تربت زهرا(س) خورده شود.
🌹 توصیه میکنم شما را و هر آنکس که این وصیت نامه به او میرسد اینکه از خدا بترسند و در اعمال خود اخلاص را حفظ کنید و یاد خدا را فراموش نکنید و آگاه باشید که خداوند ناظر بر اعمال شماست.
🌹 توصیه میکنم شما را به پیروی از امام و کوتاهی نکردن اجرای فرامین آن بزرگوار سعی کنید که اعتقادات خود را در اصول و فروع قوی سازید تا در سختی ها نلغزید.
"شهید احمد امینی"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab