eitaa logo
شهید مصطفی صدرزاده
4هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
519 ویدیو
20 فایل
📌 آخرین ماموریت بسیجی شهادت است |🗓|تاسیس کانال↵ ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۸ { یک‌هفتہ‌بعدازانتشارکلیپ‌شهادت‌} |💛|خادم‌↵ @Seyed_fz |📖|محفل‌قرآنی↵ https://eitaa.com/joinchat/2943090802C8e98ae06c6 |📚|محفل‌چلہ‌ها↵ https://eitaa.com/joinchat/843055297C91379d9a73
مشاهده در ایتا
دانلود
راستش بعضی موقع ها ... نمی خوای ولی میشه ... وقتی هم میشه این قدر حالت خوبه که نمی دونی چه جوری شکر کنی . اون جاست که تصمیم می گیری دیگه چیزی نخوای و خودشون بدن (: اونا قشنگ تر میدن .... قشنگ تر میشه اگه خودشون بدن . حرم حضرت بانو زیاد اومدم . اما اولین باره نصف شب تو حرمم ...! شبا ... تو حرم اصلا حال و هوا خیلی فرق داره...! خلوته ... آرومه ... دلنشینه ...غریبه ... انگار حرم مال توئہ ... الان روبه روی ضریح نشسته ام . ضریح کلی با من فاصله داره ... دلم تو شبکه های ضریحه .. همون جایی که بارها با لب های خودم بوسیدم ... وقتی یاد اون لحظه ها می افتم ، دلتنگ تر میشم . الان تو حرمم ولی بازم دلم تنگه (:💔 اون قدر حال دلم قشنگ شده که قابل توصیف نیست . صدای مداحی اون برادرا هنوزم میاد ، تمومی نداره خوندنشون ... چه قشنگ می خونن .. باحال می خونن ...! مثل آدمای خسته می خونن که اومدن اینجا کللللللللللی انرژی جمع کنن و دوباره یا علی بگن و ادامه بدن . چه قدر آدمای الان حرم شبیه همن ... اومدن داد بزنن که بانو ما مگه جز شما کی رو داریم ؟! حرم آرومه صدای بارون نمیاد ولی نم نم میباره .. هوا سرده .. اون قدری که الان دستام دارن منجمد میشن . درونم گرمه ... گرمای وجود بانوی کرم تو شهر قم اون قدر زیاده که موندن تو اینجا رو بر موندن تو رخت خواب نرم و گرم خونمون ترجیح میدیم . همیشگی نیست ... ولی اولین بار هیچ وقت فراموش نمیشه ... آدمای شب حرم از دنیای بیرون فرار کردن و اومدن حرم .... دلم فرار می خواد ... یه فرار قشنگ به حرم امام رضا ...! یه فرار قشنگ به کربلا .. چه قدر قشنگه آدم موقع فرار مقصدش فقط و فقط حرم باشه (: 💔 فرار کنیم از دنیا ... دنیایی که برا خودمون بزرگش کردیم ... غرق نشیم تو کلمات ... کاش بارون اینجا صدا داشت ! یه کم سکوت با چاشنی صدای بارون نیازمندیم . ✿❯─────「🖤」─────❮✿ @ShahidMostafaSadrzadeh ✿❯─────「🖤」─────❮✿
باران که آمد ... پنجره را باز کنید و نگاه کنید چه کسی بیرون است ...! دیوانه ها موقع باران بیرون می زنند ...! دیوانه هایی که از ماندن های اجباری خسته اند و به فرار فکر می کنند ... دیوانه هایی که تنها دلخوشی هایشان همان دو شهید گمنامی است که تا دل نی گیرد به سمتشان فرار می کنند . فرار ... نعمت بزرگی است که خدا به ما ارزانی داشته ... باران هم بهانه ای برای فرار .... دیوانه ها ... مجنون ترند ...! همان هایی که با باران گریه کردند و کسی نفهمید ...! همان هایی که روبه راه شدن دلشان کاری ندارد ... همان هایی که خسته اند و دار و ندارشان اشک است ...! همان هایی که به جامانده معروف اند ولی به جاماندن عادت نمی کنند ... همان هایی که باور نمی کنند حال بد را ... دل گرفته را نعمت و حال خوب را با دل شکسته طلب می کنند ... همان هایی که موقع رفتن به حرم یا گلزار مدام در قلبشان نذر می کنند که مبادا یهو نشه برم ! همان ها که دیر پذیرفته می شوند و کسی خریدارشان نیست ... همان ها که ارزان فروخته شدند ... همان هایی که از همه نا امید شدند ولی خدا هنوز هم امید همه نا امیدی هایشان است ... همان هایی که قدم میزنند زیر بارون و مداحی گوش می دهند ...! خود را در نجف ، مدینه ، کربلا و گاهی هم مشهد تصور می کنند ... همان هایی که آرزوی قرنطینه شدن دارند ... آن هم در حرم .. همان ها که منتظر لحظه فرار اند تا به مقصد مشهد کوچ کنند و در گوشه ای از حرم بنشینند و گریه کنند و بمیرند و بر نگردند ...! همان هایی که آرزویشان شهادت است ولی این آرزو را که می کنند داغ بد بودنشان سنگین تر می شود ...! نام خود را غلام و کنیز گذاشته اند ولی نوکری نکردند ... اما باز هم دستشان دراز است جلوی کسانی که همیشه خریدار اشکشان بودند ... همان هایی که خاموش و آهسته مرده اند ...! همان هایی که مردن اینگونه را بهتر از زنده بودن می دانند ... و در آخر همان دیوانه هایی که دیوانگی این گونه را بهتر از عاقلی می دانند ...! سکوت ...!💔🙂 •┈┈•••✾•♥️♡♡♡♡♡°•✾•••┈┈• @ShahidMostafaSadrzadeh •┈┈•••✾•°♡♡♡♡♡♥️•✾•••┈┈•
شهید مصطفی صدرزاده
#دلتنگی_شهدایی 💔 بازنده شدݧ حس بدی نیسٺ اگر مݩ با میݪ خودمـ دݪ به ݜما باختہ باشــم ..🌧🌈 #شهید_
من بہ میل خودم نیامدم ...! من نہ تو را می شناختم ... نہ شھدای دیگر را ... لذت را اینگونہ دیوانہ وار زیستن نمی دانستم ... عاقلی را لذت و نفس کشیدن را زندگی می دانستم 😏 عاقلی را چہ نیاز است بہ اشک و حال هاے گرفتہ دل ...! و من جاودانگی تو را از زندگی کردنت بدون نیاز بہ نفس کشیدن فهمیدم ... توضیح نیاز ندارد ، آنکہ اهل دل باشد ! فقط همین را بدان ... خیلی خوش حالم کہ برای ورود بہ این دنیا اختیاری نداشتم و دستمو گرفتی و گذاشتیم تو این دنیای دیوانه وار عاشقی (: قشنگھ دنیام ... دوسش دارم 🎶 ┄┅═══✼❤️❤️❤️❤️💛💛💛 @ShahidMostafaSadrzadeh 💛💛💛💛❤️❤️❤️✼═══┅┄
چند روزی هست که نبودم ... یعنی بودم ولی کار ها اجازه نمیداد به کانال برسم ... گرچہ من که می دونم شھید ازم گرفت خادمی رو ...🚶🏻‍♂💔 ولی شما بذارید به حساب مشغله های زیادی این روزام ... خدا کنه آدم وسط تمام کار هاش یهو یاد امام زمان بیفته ... یهو یاد خدا بیفته ... دچار روزمرگی نشه (: روزمرگی ندارم امسال ... ولی الان یه هفته است دارم می دواَم ... دعا کنید شھید اجازه بده دوباره خادمی کنم براتون رفقا 😢✋🏻 دمتون گرم یه صلوات بفرستیم برا آرانش دل همه برا آدوم بودن خواب همه ... یادتونه یه مدت از خوابای پریشونم و اینکه دیگه شبا از ترس خوابای پریشونم نمی تونم بخوابم گفتم ؟! کیا یادشونه ؟ دعا کنیم شبامون همون جعل الیل سکنا باشه ... شب ... دنیاش ... فرق ... داره ! خدا کنه پریشون نباشه (: آدمایی که تو شب گریه نمی کنن روزا نمی تونن بخندن . یه کم گریه کنیم ... 💔 ✿❯─────「🖤」─────❮✿ @ShahidMostafaSadrzadeh ✿❯─────「🖤」─────❮✿
یادتونه تو مهر یه نمایشگاه فاطمیون تو قم راه افتاد ؟ اون جا یه برادری بود خیییییلی عجیب صداش شبیه شهید صابری بود . به بچه ها روحیه می داد ولی تن صداش دقیقا شده بود عین شهید صابری ... از این همه شباهت داشتم دیونه می شدم فیلم رو پیدا کردم و به دوستمم نشون دادم اونم با مقایسه صدا مثل من داشت دیونه می شد . در آخر ...! روز اختتامیه یعنی دقیقا همون روز که این شباهت صدا ما رو یاد شهید صابری انداخت پدر شهید صابری اومدن برا اختتامیه 💔 یه جور عجیبی بود ... مستیش هنوز تو وجودمه 🚶‍♂💔
شهید مصطفی صدرزاده
#دلتنگی_شهدایی 💔 خلوتی داریم و حالی با خيالِ خویشتن... #شهید_مصطفی_صدرزاده ♥️ ·٠•●♥♡✿🌿✿♡♥●•٠·    
و اما شب ... آدم های شب سنسور های مغزشان تازه اول شب فعال می شوند. فکر ها و تصورات مسخره روز را کنار زده و در هیاهوی خاموش شب جیغ می زنند . این سکوت همان نقطه عطفی است که ادم های شب به آن معتادند . سکوتی که در روز نصیبشان نمی شود و دل برای چشیدن دوباره این فریاد خاموش چشم ها را تا نصف شب باز نگه میدارد. دل است دیگر ...! برای زنده نگه داشتن خود باید کاری کند . می رود و کمی مداحی های گوشی را گوش میدهد . زمزمه می کند ... دستمو رها نکنیا 💔 به علی به علی https://eitaa.com/ShahidMostafaSadrzadeh/4863 کمی جلو تر می رود ... تنها سر پناه منیا مادر (((: شب جمعہ است ... یه شبی که مادر سادات میرن کربلا ... راستش یه روایتی هست از امام صادق که فرمودند : شیعیان ما می تونن حضرت زهرا رو مادر صدا کنن . این روزا و تو این همه دغدغه های عجیب و غریب گیر افتادن فقط از خدا بخوایم نگاه حضرت مادر رو ازمون بر نداره ... برای هم دعا کنیم لطفا 💔 منم از دعای خیرتون بی بهره نذارید ارادت مند شما و خادم کانال "سید"
شهید مصطفی صدرزاده
میام ... میرم ... می شنوم می بینم حس می کنم حس نمی کنم ... هستم نیستم رو هوام رو زمینم ... گاه
بعد از چند تا شب جمعه اومدم سر قرارمون ... می دونم الان هم خودت خواستیا ... ولی فقط برای دلگرم کردن خودم که ازت خواسته باشم میگم (: امشب شب خاصیه ... مثل شبای جمعه ای که گذشت و از دستش دادیم ... ولی این یه امشب رو ... خودت بیا دستمونو بگیر و نزدیکمون کن به خودت ... به خدای خودت به امام حسین خودت .. به امام زمان خودت ... (: ➺°.•| @ShahidMostafaSadrzadeh
❤️✍ و دل دوباره می نویسد . امشب شب آرزو هاست ... شبی که نمی دانم " تو " چه خواستی از خدا که سرنوشتت چنین زیبا نوشته شد. رفیق سلام ... شب آرزو ها که شب جمعه باشد ، دل ناخودگاه می رود به ... ک ر ب ل ا این مکان کجاست ؟ داداش مصطفی راستش هنوز نرفتم و خیلی نمی دونم چه شکلیه ... اما می دونم کجاست ! خیلی نزدیکه ... تو قلــــــ♥️ــــبـــمہ ...! داداش شب آرزو هاست ... شبی که خدا صد البته مثل همیشه .. اما در درگاهش رو حسسسابی باز گذاشته ... رفیقِ شفیق ... یه آرزو همیشه از بچگی تو ذهنم بود ... نمی دونم تا حالا به کی آرزوم رو گفتم ... اما ارزوم این بود ، یه رفیق داشته باشم که رفاقت رو در حقم تموم کنه ...🤗 یادمه همیشه آرزوم بود ... جزو اون آرزوهای کوچولو اما مهم ... اما من حالا نه تنها یه رفیق ، بلکه یه داداش هم دارم ... دلم تنگ شد یه هوووووو 😖♥️ ندیده مرید مرامت شدم ...🌸 شب آرزو ها بهترین دعا رو تو برامون بکن ... از اون دعا قشنگا که برا خودت کردی و حالا ... رفیق ... داداش ... با مرام .... مثل همیشه برامون کم نزار ... مثلا دعا کن با امام زمان بیایم تو بین الحرمین و بمونیم اول بریم تو کدوم حرم 😭💔 بعد امام زمان بگه اول بزرگتر ... با اشک بریم تو یه صحنی که الان نمی دونم چه شکلیه ... بعد تو برامون توضیح بدی که شب جمعه حضرت مادر حرمه ... یا بگی بقیه شهدا تو صحن بقلین 😭 ... ♡ بعد آروم آروم بریم تو یه حرم دیگه که اسمش باب الحوائجه و عشق قلب کوچیک منه 😭💔 هر جا رفتم اسمش بود ... دقیقا عین خودت داداش ... می فهمم عشق علمداری روووو😭 بعد از حرم با امام زمان بریم نجف و شعری که تو دوست داری رو بخونیم ، ایوان نجف عجب صفایی دارد ... و قلبامون پر بشه از محبت امیر المومنین ❤️😊 و دوباره دلتنگی برای یه امام مهربون ... قلبمونو میبره تو ایران و مستقیم تو مشهد ... یه بابای مهربون که همیشه سایه اش رو سرمونه و لطفش بی نهایته ... خب ... حرف که زیاده و بغض هم زیاد ... سکـــــــوت همچناݩ جارے استــــ !!! @ShahidMostafaSadrzadeh
✍❤️ این دفعه نمی خوام حرف بزنم ، می خوام یه خاطره تعریف کنم که توش خیلی حرفه 🌸☺️ یه خاطره فراموش نشدنی ☝️ دوسال پیش اخرای اسفند ماه یه سری از رفقام می خواستن برن راهیان ، من قسمت نشده بود که بتونم باهاشون برم 😔 روز قبل از حرکت رفقا ، میلاد امام جواد بود ، که من رفتم به یه جشن ، یادمه مولود خون یه حرفی زد که من شروع کردم به دعا کردن . اون بنده خدا گفت : "از امام جواد هر چی بخوای کم خواستی" من گفتم : راهیان 😭 بعد یهو یاد مشهد افتادم و دلتنگیم برا امام رضا ، گفتم : یا مشهد یا راهیان . خلاصه من از راهیان جا موندم ، اما ۴۰ روز بعد رفتم راهیان ، سه ماه بعدش هم رفتم مشهد 😍🌸 امام جواد هر دو رو بهم داد 😢💔 حالا من بهتون میگم ... "از امام جواد هر چی بخواید کم خواستید 😭" + راهیان ، کربلا ، مشهد ، کاظمین و ... @ShahidMostafaSadrzadeh
شهید مصطفی صدرزاده
#دلتنگی_شهدایی 🌸🌿 عشق آݩ بُغضِ عجیبیسٺ ڪه از دوریِ یار نیمہ شب بینِ گلو مانده و جاݩ مۍگیرد #شهید_م
حرف هایم را گفته ام ... تو شنیده ای ... لبخند زده و رفته ای ... نزدیک باش ! دوری درد ناعلاجی است که دوستش ندارم ... رفتنت به معنای رفتن نیست ... فقط دوری ...! کاش این واژه تلخ دوری را از لغت نامه ها پاک می کردیم ؛ خود این کلمه تلخ است چه برسد به چشیدنش (:💔 همه رفته اند ... ما مانده ایم ! و کاش رفتن بود قسمت همه مان (: رفتن و رفتن و رفتن و رفتن ! و در آخر بالاخره رسیدن ... رسیدنی که مانده ها را خون دل کرده ... در عاشقانه های خود غرق و جز ارزوی رسیدن مگر چاره ای هست ؟! رفته ها در خون خود غلت می زنند و مانده ها در دل خون خود زار (:💔 و خوش به حال رفته ها که می میرند و بیچاره مانده ها که زجر کش می شوند و به مردن نمی رسند . عشقی که می گویم آن قدر ها هم تلخ و بی رحم نیست ... دست کریمان به دور ها هم می رسد (: بعد منزل نبود در سفر روحانی 💔 ولی خب اون قرب جسمانی و روحانی کنار هم خیییییلی دلچسبِ ... مخصوصا ادمی که چشماش عاشق دیدن روی یارِ ...! و چه مشتاقم من به مرگ اگر تو را نشانم دهند بعد از ان (((: چه می میرم خوبی 🚶‍♂💔 @ShahidMostafaSadrzadeh
شهید مصطفی صدرزاده
#نوای_عاشقی 🌱🎧 رفیق شهیدم هوامو داره ((((:💔 ابوذر بیوکافی 🎤 @ShahidMostafaSadrzadeh
همه رفتن ...! در این شهر خانه های زیادی خالی شده... برای مدتی نیستن ... رفته اند ... برای سفری رویایی ... انها همه رفتن ... کربلا انها را با نیروی جاذبه عجیبش جمع کرده و ما ... نرفته ایم! نبرده اند یا نرفته ایم ؟ انگار دلخوشیمان همین باشد که قسمتمان نبوده ، راحت تریم 💔 می گفت اگه نرفتی نگران نباش ، مادر سهم بچه ای که نیست رو کنار میذاره (: یا زهرا ... داداش مصطفی ... نه اینکه نخواهیم ، ما به جبر گرفتار شده ایم در اینوقفس تنگ نرفتن ها و جا ماندن ها .. دلمان خوش است به اینکه شما و انها که رفته اید به یادمان باشید . امروز تولدت بود ... امشب شب چهاردهم ماه بود (: داداش مصطفی این دل فقط خودشو به اینکه تو به جاش زیارت می کنی خوش کرده وگرنه دیدن رفتن ها خودش زجر کشی عجیبی است ... سوختن و لبخند زدن ... در تنهایی از نرفتن مردن و جان کندن و زنده ماندن ! این دل ... عجیب تحمل کرده این نرفتن را ... نرفتنی که همه رفته اند (:💔 اربعین کربلا به یادمون باش داداش (:💔 💔 @ShahidMostafaSadrzadeh
شهید مصطفی صدرزاده
شهیدِ مظلوم آرمان علی وردی، کنار تمثال شهید صدرزاده 💔 + ای شهیدی که شدی رو سفید ؛ سلام ما رو به داد
Shabaninejad@Chaame khodahafez rafigh.mp3
زمان: حجم: 772.8K
وقتی این صدا تو گلزار شهدا بلند بود ... جوری که صدای بلند بلند گریه کردن خودمو نمی شنیدم ... موقعی که شهید گمنام رو بردن و من فهمیدم چه قدر خوشبخت بودم که تونستم سرمو بذارم رو تابوت پاکش و زار بزنم ((((: و چه قدر این روزا شبیه مرده هام ... انگار دوباره یه تشیع شهید گمنام نیازمندم 🚶‍♂💔 @ShahidMostafaSadrzadeh