🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 #یاد_یاران7⃣0⃣1⃣ 💠 پالتوی نو 📌خاطره ای از #شهید_مهدی_باکری🌷 👆عکس باز شود 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzade
🌷 #یاد_یاران 8⃣0⃣1⃣
💠 آتش به اختیار
📌خاطره ای از
#شهید_احمد_کشوری🌷
👆عکس باز شود
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
سی دو سال از تاریخ این عکس میگذرد...
زیر رگبار گلوله پیکرم می سوخت
قلب را سپردم به خواهرم نمیسوخت
بگو بر مادر خوبم شهید هرگز نمی میرد
که من عشق شهادت را از مولایم علی گیرم
<دست نوشته شهید علی شاه آبادی>
شهید بسیجی "علی شاه آبادی" و "شهید عباس حصیبی"از خیل کربلائیان اند که در دی ماه ۶۵ در عملیات کربلای ۵ در جبهه شلمچه به سرورشان حسين ع پیوستند
و چه زیبا گفت پیر خمین:
چه سعادتمند هستند این شهيدان که دین خود را به اسلام و ملت شریف ایران ادا نمودند و به جایگاه مجاهدین و شهدای اسلام شتافتند.
#شهید_علی_شاه_آبادی ❤️
متولد سال ۱۳۴۶ در روستای چسکین از شهرستان بویین زهرا از توابع استان ۱۱قزوین میباشد
مزار وی در بهشت زهرا تهران در قطعه ۲۶، ردیف ۹۴ شماره ۱۴ قرار دارد.
#شهید_عباس_حصیبی ❤️
نیز متولد ۱۳۴۴ در اراک میباشد
گلزار وی در بهشت زهرا تهران میباشد
چه خوش گفت سید شهيدان اهل قلم آوینی بزرگ که گمنامی فقط برای شهرت پرستان درد آور است، وگرنه همه آجر ها در گمنامیست.
#یادشهداباصلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
✍در سال 1389 دانش آموخته دانشگاه #افسری امام حسین (ع) شد و سپس وارد شغل مقدس #پاسداری شد و به تربیت و آموزش #جوانان_انقلابی پرداخت.
❣شهید محمد کامران آن چنان #عاشق این شغل مقدس بود که بنابه گفته همکارانش؛ هنگام #خواب نیز با #همان لباس مقدس به خواب میرفت و زمانی که علت این کار را جویا می شدند، میگفت:
❤️من با نذر و نیاز های فراوانی توانسته ام به این شغل مقدس وارد شوم، از آن می ترسم که #هنگام خواب عزرائیل جانم را بستاند و این لباس مقدس بر #تنم نباشد.
#شهید_محمد_کامران🌷
#شهید_مدافع_حرم
#سالروز_شهادت
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
خلاصه مستند پلاڪــــــــ۳۳🎬 زندگی و مجاهدت های شهید ورزشکار، شهید عباس آبیاری #شهید_مدافع_حرم #اس
⤴️ توصیه های شهید مدافع حرم
🌷عباس آبیاری🌷
✔️همیشه مراقب هم باشید و در مقابل ظلم بایستید ...
✔️ از چادرتان محافظت کنید...
✔️با شهامت و غیرت زندگی کنید
✔️با نان حلال زندگی کنید
#شهید_عباس_آبیاری🌷
شادی روحش #صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
⤴️ توصیه های شهید مدافع حرم 🌷عباس آبیاری🌷 ✔️همیشه مراقب هم باشید و در مقابل ظلم بایستید ... ✔️ از
9⃣5⃣9⃣ #خاطرات_شهدا🌷
💠شهیدی که برای رفتنش به سوریه نذر کرد لب به آب نزند
🌸۸ دی ماه ۷۰ در تهران به دنیا آمد.
روحیه اش #جهادی بود و ارادت خاصی به #شهدا داشت، مخصوصا شهید بابایی، شهید کشوری و شهید کلهر.
🌸اهل #نماز_اول_وقت و امر به معروف بود.
با جذبه، #خوشرو و کم حرف بود و در رشته های هاپکیدو و جدو و کونگ فو فعالیت داشت و #استاد هم بود.
چندین بار #مقام_اول کشوری را بدست آورد.
🌸از ۲۱ سالگی مشتاق #دفاع_از_حرم و اعزام به سوریه بود، ولی بدلیل اینکه تک پسر بود و پدرش جانباز ۸ سال دفاع مقدس بود #اعزامش_نمیکردند.
💐بعد از ۳ سال تلاش، در سفرش به #کربلا، با توسل و مدد گرفتن از امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع)، #نذر کرده بود تا زمانی که پایش به حرم خانوم حضرت زینب(ع) نرسد #آب_به_لبانش_نزند.
نذرش هم قبول شد...
🌸فردای روزی که از کربلای معلا برگشت پدرش او را همراه خود برای آموزش به #پادگان برد .
بعداز یک ماه در تاریخ ۱۲ دی ماه ۹٤ ساعت ۱۱ ظهر تماس گرفتند که سریع به محل گفته شده برود.
بهترین لحظه عمرش بود...
سریع #غسل_شهادت کرد و راه افتاد.
🌸...سرانجام در ۱۳ دی ماه ۹٤ به سوریه #اعزام شد.
همیشه آرزو داشم روی شناسنامه اش #مهر_شهادت بخورد که خداوند مهربان در ۲۱ دی ماه ۹٤ او را به آرزویش رساند...
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_عباس_آبیاری🌷
شادی روحش #صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
#امداد_غیبی
💠ماجرای حمله زنبورها🐝 به پادگان حزب الله
🔰 #سردارکریمی مشاور اسبق ریس بنیاد شهید که در تشکیل حزب الله لبنان نیز حضور داشته میگوید:
🔸جلسه مهمی با حضور #شهیدسیدعباس_موسوی و فرمانده هان حزب الله داشتیم ناگهان زبنورهای وحشی🐝 به پادگان #حمله کردند با ما کاری کردند که کل پادگان را تخلیه و برای خلاصی از دست آنها به سمت کوه⛰ رفتیم
🔸وضع جوری شده بود که کسی جز به فرار فکر نمیکرد🗯 مدتی بعد که از پادگان دور شدیم ناگهان پادگان توسط #موشکهای اسرائیلی به طور کامل منهدم شد💥 ما مانده بودیم و بهت از این #امداد_غیبی دیگر خبری از زنبور ها نبود❌
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 💠💠 #پیامبران و #مهدویت(36) قسمت ششم 2⃣عصر پادشاهان! در زمان سموئیل نبی واقعه ای رخ داد که تأثی
❣﷽❣
💠💠 #پیامبران و #مهدویت(37)
🌐 قسمت هفتم: بنی اسرائیل؛ حزب شیطان
1⃣ #ملک_سلیمان علیه السّلام:
آخرین دوره حکومت انبیاء بر بنی اسرائیل
پس از داوود نبی و به سفارش و نصب او فرزندش سلیمان در سال 1017 پیش از میلاد به جانشینی وی می رسد. این امر به دلیل مخالفت های بی شمار گروهی از بنی اسرائیل و بهانه کردن سن کم سلیمان علیه السّلام که بارها و بارها پس از آن به عنوان حربه ای مؤثر در تاریخ از سوی حزب شیطان مورد استفاده قرار گرفت-به راحتی انجام نشد و بدینسان آغاز حکومت این پیامبر بزرگ الهی با چالش هایی جدی همراه شد.
در ادامه با تدبیر سلیمان علیه السّلام و تقدیر خداوند، بنی اسرائیل در دوران حکومت این پیامبر بزرگ به درخشان ترین دوران خود در تاریخ این قوم و بلکه تاریخ بشریت رسید که قرآن کریم آن را از زبان سلیمان علیه السّلام و به عنوان دعا و درخواست او به عنوان مُلکی معرفی می کند که پس از او شایسته هیچ کس نباشد.
در اینجا این نکته شایان ذکر است که دعا و نفرین پیامبران در تعالیم الهی و با اذن خداوند صورت می گیرد و بر این اساس آنچه از ایشان به عنوان دعا یا نفرین به ما رسیده، تقدیرات الهی است که لازمه آن دعای پیامبر بوده است.
لذا شکوه و عظمت خارق العاده حکومت سلیمان نبی حلقه ای از مجموعه برنامه ها و تقدیرات خداوندی برای ملک عظیم به شمار می آید که در آن دوره تاریخی ضرورت و استعداد تحقق آن نمایان گشته است.
در این دوران قدرت و معرفی به سلیمان علیه السّلام داده می شود که به وسیله آن می تواند کلام حیوانات را شنیده و با آنان گفتگو نماید. قرآن کریم این دانش را به نام “منطق الطیر” به ما معرفی می کند.
دو مصداق از این توانایی سلیمان علیه السّلام و استفاده وی از آن برای تقویت و تثبیت حکومتش در قرآن کریم در قالب داستان هدهد و خبر وی از بت پرستی قوم سبا و نقش این پرنده در همراهی با سلیمان علیه السّلام و مدیریت دعوت ایشان به دین خداوند و همچنین داستان مورچه در جریان یکی از لشکرکشی های سلیمان علیه السّلام بیان شده است.
همچنین به فرمان خداوند، باد با سرعتی زیاد که می توانست مسافت یک ماه را در یک نیمروز طی کند در تسخیر سلیمان علیه السّلام قرار داشت و از آن برای اداره امور حکومت بهره می برد.
🔻🔻🔻 #ادامه_دارد. . .
🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌤
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
4_6005960023367221754.mp3
8.2M
#سفر_پرماجرا ۱۶
✍نوع زندگی بعد از مرگ
وابسته به سلامتِ قلب ماست.
قلب های عاشـ❤️ـق تر، سالم ترند،
و دل کندن از دنیا،
برایشان شیرین تر و آسان تر است👆
🎤🎤 #استاد_شجاعی
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
#زندگی_اورژانسی
🍂دهماه از تولد پسرم گذشته بود که حاجسعید در عمیات #کربلای_5 در منطقه #شلمچه بهشدت مجروح شد.
🍂گلوله توپی که به کنارش خورد، منجر به #تخلیه کامل چشم راست، #شکستن کتف راست، استخوانهای دست چپ و گوش چپش شد. بعد از بهبودی نسبی، درحالیکه دکتر برای حاجسعید #فیزیوتراپی نوشته بود، درمان را #نیمهکاره رها کرد و به جبههها بازگشت.
🍂در عملیات #آزادسازی_فاو، شهید سعید سیاحطاهری #شیمیایی شد. همسرش آنروزها را اینگونه تشریح میکند:
به یاد دارم وضعی #نگرانکننده داشت. سرفههای بد و قرمزیهایی در جایجای بدنش مشهود بود، اما او قبل از خود، نگران من و بچهها بود؛ بهنحویکه از من و فرزندانم #فاصله میگرفت تا ما از #عوارض احتمالی آن دور بمانیم.
🍂حاج سعید با اینکه جانباز هفتاد درصد بود ولی دست از #جهاد نکشید، شبی که میخواست به سوریه برود همه رفقا و خانواده رو جمع کرد برای #خداحافظی و آخرش گفت: « اللهم انی اسئلک أن تجعل وفاتی قتلا فی سبیلک» خدایا از تو می خواهم که مرگ مرا کشته شدن در راه خود قرار دهی.
بعد از چند ماه دعایش #مستجاب شد...
#شهید_سعید_سیاح_طاهری🌷
#شهید_مدافع_حرم
#سالروز_شهادت
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💖 #اخلاق_شهدایی 💖 اون شب بہ #سنگر ما آمده بود تا شب را در سنگر بگذراند 😴 ولی ما او را نمی شناختیم.
✍شهید آوينى براى اونوشته بود:
💢آن #آستين خالى كه با باد اين سوى و آن سوى میشود نشان مردانگیست. گاهى باد🌬 فقط بايد به افتخار #حسين_خرازى بِوَزد🍃 تا نامردهاى روزگار رسوا شوند.!
#شهید_حسین_خرازی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
کوچه هایمان را به #نامشان کردیم که هرگاه آدرس منزلمان را می دهیم بدانیم از #گذرگاه_خون کدام شهید ا
7⃣5⃣9⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠یک زندگی ساده
🌸یکی از چیزهایی که خیلی بدش می آمد #غیبت کردن بود، روی چشم و هم چشمی و #سنت_های_غلط حساس بود، اگر مهمانی می رفتیم که چند نوع غذا داشتند، ناراحت می شد و می گفتند: با #یک_نوع غذا هم سیر می شدیم.
🌸وقتی چیزی می خرید توجه می کرد که فروشنده فرد مومن و #حلال_خور باشد، از فروشنده #بی_حجاب خرید نمی کرد، هر چند ارزان تر هم می فروخت...
🌸در مورد #خمس خیلی دقت داشت، تاریخ خمسی مشخص داشت و حسابی باز کرده بود و پولهایی که خمس به آنها تعلق نمی گرفت را به آن حساب واریز می کرد، در تاریخ خمسی به انبار می رفت و خمس برنج و مایحتاج سالیانه ای که اضافه کرده بود را حساب می کرد. وقتی به کسی #قرض میداد سعی می کرد کسی متوجه نشود، حتی من.
🌸حاصل ازدواجمان دو پسر بود که #محمدرسول در تاریخ 14 / 4 / 91 مصادف با نیمه شعبان بدنیا آمد و محمد جواد در تاریخ 7 / 3 / 95 در حالی که شش ماه از شهادت بابا می گذشت، به دنیا آمد، در حالی که بابا در تاریخ 16 / 9 / 94 آسمانی شد و با ذکر #یا_رسول_الله دعوت حق را لبیک گفت و اسمش را با لقب مدافع حرم حضرت زینب سلام الله علیها تا ابد جاودانه کرد.
#شهید_روح_الله_صحرایی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🔴دلتنگ پدر شده بود با "بغض و گریه" خوابید
🔻به روایت همسر شهید:
دلتنگی خانواده شهدا هیچگاه رفع نمیشود. چند شب گذشته فاطمه زهرا #دلتنگ پدر شده بود. شب با بغض و گریه خوابید.
🔻در خواب #پدرش را دیده بود که به او میگوید، فاطمه زهرای بابا، من #زنده هستم. تو مرا نمیبینی، اما من میبینمت. #همیشه همراهت هستم.
❣من هم سخنان پدرش را تایید کردم، اما فاطمه زهرا با #بی_قراری میگفت، میخواهم بابا من را در آغوش بگیرد. میخواهم دستانم را بگیرد.
#شهید_سعید_انصاری🌷
#شهید_مدافع_حرم
#سالروز_شهادت
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✫⇠اینک شوڪران ✫⇠ #خاطرات_شهید_منوچهر_مدق به روایت همسر(فرشته ملکی) 1⃣3⃣ #قسمت_سی_ویک 💞ﺑﻌﺪ ﻧﺸﺴﺖ روي
﴾﷽﴿
📚 #رمان
#اینک_شوڪران
✫⇠ #خاطرات_شهید_منوچهر_مدق
به روایت همسر(فرشته ملکی)
2⃣3⃣ #قسمت_سی_ودو
💞ﺻﺒﺢ ﻗﺒﻞ از ﻋﻤﻞ ﺗﻨﻬﺎ بودیم. دستم را ﮔﺮﻓﺖ و ﮔﺬاﺷﺖ به ﺳﯿﻨﻪاش.
ﮔﻔﺖ: "ﻗﻠﺒﻢ دوﺳﺖ دارد ﺑﻤﺎﻧﯽ، اﻣﺎ ﻋﻘﻠﻢ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ اﯾﻦ دﺧﺘﺮ از ﭘﺎﻧﺰده ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺑﻪ ﭘﺎي ﺗﻮ ﺳﻮﺧﺘﻪ. ﺧﺪا زﯾﺒﺎﯾﯽ ﻫﺎي زﻧﺪﮔﯽ را ﺑﺮاي ﺑﻨﺪه ﻫﺎي ﺧﻮﺑﺶ ﺧﻠﻖ ﮐﺮده. او ﻫﻢ ﺑﺎﯾﺪ از آﻧﻬﺎ اﺳﺘﻔﺎده ﮐﻨﺪ. ﺷﺎد ﺑﺎﺷﺪ." ﻟﺐ ﻫﺎش ﻣﯽ ﻟﺮزﯾﺪ.
ﮔﻔﺘﻢ: "ﻣﻦ ﮐﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎي ﺷﺎد زﯾﺎد داﺷﺘﻢ. از ﺟﺒﻬﻪ ﺑﺮﮔﺸﺘﻦ ﻫﺎت، زﻧﺪه ﺑﻮدﻧﺖ، ﻧﻔﺲ ﻫﺎت، ﻫﻤﻪ ﺷﺎدي زﻧﺪﮔﯽ ﻣﻦ اﺳﺖ. ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻤﺖ ﺷﺎدم."
گفت: "من ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺑﺮات ﺷﻮﻫﺮي ﻧﮑﺮدم.از اﯾﻦ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﻫﻢ ﺷﻮﻫﺮ ﺧﻮﺑﯽ ﻧﻤﯽ ﺗﻮاﻧﻢ ﺑﺎﺷﻢ.ﺗﻮ از
ﺑﯿﻦ ﻣﯽ روي."
ﮔﻔﺘﻢ: "ﺑﮕﺬار دوﺗﺎﯾﯽ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﺮوﯾﻢ."
💞 ﻫﻤﺎن ﻣﻮﻗﻊ ﺟﻤﺸﯿﺪ و رﺳﻮل آﻣﺪﻧﺪ. ﭘﺮﺳﺘﺎرﻫﺎ ﻫﻢ ﺑﺮاﻧﮑﺎر آوردﻧﺪ ﮐﻪ ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ را ﺑﺒﺮﻧﺪ. ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﻧﮕﺬاﺷﺖ.
ﮔﻔﺖ: "ﭘﺎﻫﺎم ﺳﺎﻟﻢ اﺳﺖ.ﻣﯽ ﺧﻮاﻫﻢ راه ﺑﺮوم.ﻫﻨﻮز ﻓﻠﺞ ﻧﺸﺪه ام."
ﺟﻠﻮ ي در اﺗﺎق ﻋﻤﻞ، ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺻﻮرت ﺟﻤﺸﯿﺪ و رﺳﻮل را ﺑﻮﺳﯿﺪ.دﺳﺖ ﻣﻦ را دو ﺳﻪ ﺑﺎر ﺑﻮﺳﯿﺪ ﮔﻔﺖ: "اﯾﻦ دﺳﺖ ﻫﺎ ﺧﯿﻠﯽ زﺣﻤﺖ ﮐﺸﯿﺪه اﻧﺪ. ﺑﻌﺪ از اﯾﻦ ﺑﯿﺸﺘﺮ زﺣﻤﺖ ﻣﯽ ﮐﺸﻨﺪ."
ﻧﮕﺎﻫﻢ ﮐﺮد و ﭘﺮﺳﯿﺪ: «ﺗﺎ آﺧﺮش ﻫﺴﺘﯽ؟»
گفتم «هستم» و رفت، حتی برنگشت پشتش را نگاه کند.
#ادامه_دارد...🖊
📝به قلم⬅️ #مریم_برادران
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✫⇠اینک شوڪران
✫⇠ #خاطرات_شهید_منوچهر_مدق
به روایت همسر(فرشته ملکی)
3⃣3⃣ #قسمت_سی_وسه
💞 {«ﻧﮑﻨﺪ ﺑﺮﻧﮕﺮدد؟» ﻟﺒﻪي ﺗﺨﺖ ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﻧﺸﺴﺖ، ﻣﺜﻞ ﻣﺎﺗﻢ زده ﻫﺎ. ﺑﺎﯾﺪ ﭼﻪ ﮐﺎر ﮐﻨﺪ؟ ﻓﮑﺮش ﮐﺎر ﻧﻤﯽ ﮐﺮد. ﻫﻤﻪي ﺑﺪﻧﺶ ﮔﻮش ﺷﺪه ﺑﻮد ﺑﯿﺎﯾﻨﺪ ﺧﺒﺮ ﺑﺪﻫﻨﺪ ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ... دﮐﺘﺮ ﺑﺎ ﯾﮏ درﺻﺪ اﻣﯿﺪ ﺑﺮده ﺑﻮدش اﺗﺎق ﻋﻤﻞ. ﺑﻪ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮد« ﺑﻪ ﺗﻮﺳﻞ ﺧﻮدﺗﺎن ﺑﺮ ﻣ ﯽ ﮔﺮدد.» ﭼﻨﺪ ﺑﺎر وﺿﻮ ﮔﺮﻓﺖ. اﻣﺎ ﺑﺮاي دﻋﺎ ﺧﻮاﻧﺪن ﺗﻤﺮﮐﺰ ﻧﺪاﺷﺖ. ﺣﺎل ﺧﻮدش را ﻧﻤﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪ. راه ﻣﯽ رﻓﺖ، ﻣﯽ ﻧﺸﺴﺖ. ﭼﺎدرش را ﺑﺮﻣﯽ داﺷﺖ، دوﺑﺎره ﺳﺮش ﻣﯽ ﮐﺮد.
💞ﺳﺮ ﻇﻬﺮ ﺻﺪاش زدﻧﺪ. ﭘﺎﻫﺎش را ﻫﻤﺮاه ﺧﻮدش ﮐﺸﯿﺪ ﺗﺎ دم اﺗﺎق رﯾﮑﺎوري. ﺗﻮي اﺗﺎق ﺷﺶ ﺗﺎ ﺗﺨﺖ ﺑﻮد. دو ﺗﺎ از ﻣﺮﯾﺾ ﻫﺎ داد ﻣﯽ زدﻧﺪ.ﯾﮑﯽ اﺳﺘﻔﺮاغ ﻣﯽ ﮐﺮد.ﯾﮑﯽ اﺳﻢ زﻧﯽ را ﺻﺪا ﻣﯽ زد و دو ﻧﻔﺮ دﯾﮕﺮ از درد ﺑﻪ ﺧﻮدﺷﺎن ﻣﯽ ﭘﯿﭽﯿﺪﻧﺪ. ﺗﺨﺖ آﺧﺮ دﺳﺖ ﭼﭗ ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﺑﻮد. ﺑﻪ ﺳﯿﻨﻪ اش ﺧﯿﺮه ﺷﺪ. ﺑﺎﻻ و ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻧﻤﯽ آﻣﺪ. ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺑﻪ دﮐﺘﺮش ﻧﮕﺎه ﮐﺮد و ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﺎﻧﺪ. دﮐﺘﺮ ﮔﻔﺖ: "ﻣﻮﻗﻊ ﺑﯿﻬﻮﺷﯽ روح آدم ﻫﺎ ﺧﻮدش را ﻧﺸﺎن ﻣﯽ دﻫﺪ. روﺣﺶ ﺻﺎف ﺻﺎف اﺳﺖ." ﮔﻮﺷﺶ را ﻧﺰدﯾﮏ ﻟﺐ ﻫﺎي ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﺑﺮد ﮐﻪ داﺷﺖ ﺗﮑﺎن ﻣﯽ ﺧﻮرد. داﺷﺖ اذان ﻣﯽ ﮔﻔﺖ. }
💞 ﺗﻤﺎم ﻣﺪت ﺑﯿﻬﻮﺷﯽ ذﮐﺮ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ. ﻗﺴﻤﺘﯽ از ﮐﺒﺪ و روده و ﻣﻌﺪه اش را ﺑﺮداﺷﺘﻪ ﺑﻮدﻧﺪ. ﺗﺎ ﭼﻨﺪ روز ﻗﺪﻏﻦ ﺑﻮد ﮐﺴﯽ ﺑﯿﺎد ﻣﻼﻗﺎﺗﺶ . اﻣﺎ زﺧﻤﺶ ﻋﻔﻮﻧﺖ ﮐﺮد. ﺗﺎ دو ﻫﻔﺘﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮاﻧﺴﺖ ﭼﯿﺰي ﺑﺨﻮرد. ﯾﻮاش ﯾﻮاش ﻣﺎﯾﻌﺎت ﻣﯽ ﺧﻮرد. ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﺑﺎﯾﺪ ﺷﯿﻤﯽ درﻣﺎﻧﯽ ﻣﯽ ﺷﺪ. از آزﻣﺎﯾﺶ ﻣﻐﺰ اﺳﺘﺨﻮان، ﭘﯿﺶ رﻓﺖ ﺳﺮﻃﺎن را ﻣﯽ ﺳﻨﺠﻨﺪ و ﺑﺮ اﺳﺎس آن ﺷﯿﻤﯽ درﻣﺎﻧﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ.
💞دﮐﺘﺮ ...... ﻣﺘﺨﺼﺺ ﺧﻮن اﺳﺖ ﮐﻪ دﮐﺘﺮ .......ﺑﺮا ي ﻣﺪاواي ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﻣﻌﺮﻓﯿﺶ ﮐﺮد. روز آزﻣﺎﯾﺶ ﻧﻤﯽ داﻧﻢ دردي ﮐﻪ ﻣﻦ کشیدم ﺑﺪﺗﺮ ﺑﻮد ﯾﺎ دردي ﮐﻪ ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﮐﺸﯿﺪ. دﻟﻢ ﻣﯿﺴﻮزد. ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ اي ﮐﺎش ﯾﮏ ﺑﺎر داد ﻣﯽ زد. ﺻﺪا ي ﻧﺎﻟﻪ اش ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯽ ﺷﺪ. دردش را ﺑﯿﺮون ﻣﯽ رﯾﺨﺖ. ﻫﻤﯿﻦ ﺻﺒﻮر ي و ﺳﮑﻮت ﻫﺎ ،ﭘﺮﺳﺘﺎر ﻫﺎ و دﮐﺘﺮ ﻫﺎ را ﻋﺎﺷﻖ ﮐﺮده ﺑﻮد. ﻫﺮﮐﺎر ي از دﺳﺘﺸﺎن ﺑﺮ ﻣﯽ آﻣﺪ درﯾﻎ ﻧﻤﯽ ﮐﺮدﻧﺪ. ﺗﺎ ﺟﻮاب آزﻣﺎﯾﺶ آﻣﺎده ﺷﻮد، ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ را ﻣﺮﺧﺺ ﮐﺮدﻧﺪ ...
#ادامه_دارد...🖊
📝به قلم⬅️ #مریم_برادران
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
4_5868326301718282392.mp3
15.91M
🎵 #مناجات_باشهدا
✨اموووون از زمونه گرفتار دردم
لیاقت نداشتم که دورت بگردم
✨غمی دارم امشب دلم رو سوزونده
من اینجا نشستم حرم تنها مونده😭😭
🎵 #سیدرضا #نریمانی
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
✍شهدا.....
#خوب_نگاه_کنید....
زمان بعد از شما.....
عده ای #فراموشتان کردند...و از با شما بودن پشیمان شده اند....
وشما برای عده ای #نردبان شده اید....
عده ای فراموش کردند که این همه خون برای چه ریخته شد....⁉️
و عده ای دیگر در فراقتان می سوزند...😭😭
شهدا..... شهدا..... شهدا......
چه آینده ی دشواری در انتظار #جامانده هاست....😔
و فقط می توان گفت: #شهدا_شرمنده_ایم که مدام شرمنده_ایم....😭😭
#شبتون_شهدایی🌙
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh