eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
7.8هزار ویدیو
211 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ #سلام_امام_زمانم❣ دفتر #شعرم یکی در میان پر است از صفحه‌های #انتظار بیا و برگ های دفتر شعرم را #وصال کن... 🌺اللهم عجل لولیک الفرج🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🍃🌺🍃🌺 همچـو گل ڪز دیدنِ #خورشیـد مےخنـدد بہ #صبـح قلب من در هوسِ #خنـده‌ے تـو غرقِ نیاز است #پـدر #شهید_سیدرضا_طاهر #سلام_صبحتون_شهدایی🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 #طنز_جبهه1⃣8⃣ 💠إسمــال یـا إزمــال !!! 🔸 می گفت خدا ما را در جنگ و در #اسارت تنها نگذاشت و با ام
🌷 ⃣8⃣ 💠 الحمار 🔸پشت بودم. داشتم با موج ها ور میرفتم.⚡ یهو صدای چند تا عراقی که داشتن صحبت می کردن رو شنیدم. یکم گوش کردم و چیزی نفهمیدم. 🔹شاسی بیسیم رو فشار دادم و به قول خودم خواستم فحششون بدم. گفتم: الحمار....الحمار....! 🗣😝 🔸یکی از برادرای از اون پشت بر وزن "الحمار" گفت "الزهر مار"، خط رو لو دادی .....!😡 🔹اومدم پیش گفتم اگه یکی خط بیسیمو لوبده چی میشه...! 🔸باترس گفت نکنی اینکارو ها😱!! می کنن. 🔹بالاخره نوجوون بودیم و با دستکاری رفته بودیم جنگ😅 و از این شیطنت ها زیاد داشتیم...!😁😁 😁 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
نزدیکِ عملیات💥 بود. می‌دونستم مهدی #زین‌الدین دختردار شده. یه روز دیدم سرِ پاکت از جیبش‌زده بیرون.
شاگرد مغازه بودم حاج آقاگفت مےخوایم بریم سفر🎒 تو شب بیاخونمون بخواب بد زمستونےبود❄️ سرد بود. زود خوابیدم! ساعت حدود دو بود در زدند😶 در رو که بازکردم،دیدم آقا ممهدی و چندتا از دوستاش از جبهه اومدن اونقدرخسته بودند که نرسیده خوابشون برد😴 هوا هنوز تاریک بود که بازصدایےشنیدم انگار کسی ناله مےکرد😢از پنجره که نگاه کردم،دیدم آقا مهدی توی اون سرمای دم صبح، سجاده انداخته توی ایوون و رفته به سجده 🙏
جنازه پسرشونو که آوردند چیزی جز دو سه کیلو #استخوان نبود پدر سرشو بالا گرفت و گفت: «حاج خانوم غصه نخوری ها😊 !!! دقیقا👌 وزن همون روزیه که #خدا بهمون هدیه دادش... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
7⃣8⃣3⃣ 🌷 💠طلبه های خارجی در جبهه 🔰در که بودیم وظیفه داشتم به خطوط مقدم سرکشی و کمک های فرهنگی ارسال شده را در ها تقسیم کنم؛ همچنین اعزام نیز به عهده من بود. 🔰در مناسبت های مختلف همچون روز و شهادت امام حسن(ع) خانواده های 🌷 را دعوت مى کردیم تا برای رزمندگان غذا🍲 درست کنند. 🔰خانواده های شهدا🌷، به ویژه شهدا می آمدند و در آشپزخانه ها برای رزمندگان غذا درست می کردند، این غذا 🌯وقتی به دست رزمندگان می رسید، بر روی خیلی تأثیر می گذاشت. هم غذا، غذای تبرکی بود و هم به دست مادران و خانواده های درست شده بود👌. 🔰دهه آخر ماه سال ٦٣ بود، اعلام کردند طلبه های مدرسه که خارجی هستند، برای بازدید از جبهه ها می آیند. روز بیست و هفتم به جبهه رسیدند🚌 🔰 برایشان سخنرانی🔊 کرده و درباره آزادی و امدادهای غیبی در جریان آزادی خرمشهر گفتم. از حضور شهدا🌷 و کمک های آنان گفتم 🔰 گفتم الان شهدا که باید از دولت خواستار کمک باشند؛ آمده اند برای های فرزندانشان غذا🍜 درست می کنند.بعد از صحبتهایم🎤 آنها را به آشپزخانه برده و از نزدیک شاهد کمک و خانواده های شهدا شدند. 🔰و به خواهران گفتیم چون اینها های خارجی هستند و می خواهند بروند در کشورشان تبلیغ کنند یک شعری یا سرودی🎼 تهیه کنند و بخوانند. 🔰 سرودی تهیه کرده بودند با این مضمون: 🔸خواهرانیم از تهران آمدیم 🔸دیدن سنگرنشینان آمدیم.... طلبه ها که اکثراً بودند به گریه افتادند😭 🔰 یکی از آنها گفت: ما همیشه در این فکر بودیم که چه است که تمام ابرقدرتها در مقابل این ایستاده است👊 و باز هم جمهوری اسلامی پیروز ✌️می شود. 🔰 همین های شهدا و این پشتیبانی ها است. می گفتند: اگر صد سخنرانی🎙 برای ما گذاشته بودید اندازه این که مشاهده کردیم برروی ما اثر نمی گذاشت🚫. راوى: از روحانیان رزمی تبلیغی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃🌺🍃🌺 پنجشنبه است #فاتحه میخوانم نه برای " تــو " برای " خـــودم " که جاماندم از #شهادتــ بسم الله الرحمن الرحيم الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِين ... #هـدیه_به_شهدا_صلوات #شهید_علی_آقاعبداللهی 🕊❤️ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
برای یہ ڪار بزرگ و سخٺ😩 ڪہ ٺوی #فناوری اش مشڪل داشٺیم، انٺخاب شدم حسن گفٺ:اگہ میخوای دراین ڪار #موفق باشی،بچہ های گروه رو جمع ڪن، بعد #دسٺاٺون رو بهم بدید و بگین: خدایا! 🙏ما برای رضای ٺو این ڪار رو می ڪنیم، و همه ی #ثوابش رو ٺقدیم 😇می ڪنیم بہ #حضرٺ_زهرا(س) بچہ ها #خالصانہ بہ حرف حسن عمل ڪردند، و اٺفاقا در کوٺاه ٺرین زمان ممڪن ڪہ ڪسی فڪرش رو نمیڪرد، ڪار انجام شد 🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
2⃣9⃣ به یاد #شهید_مسـلم_خیزاب🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
3⃣9⃣ به یاد #شهید_مجید_قربانخانی🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
3⃣9⃣ به یاد #شهید_مجید_قربانخانی🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
8⃣8⃣3⃣🌷 🌷مجید داشت، برای قهوه‌خانه‌اش هم همیشه می‌گرفت تا «مجید بربری» لقب بامزه‌ای باشد که هنوز شنیدنش را یاد بقیه بیندازد.🙂 🌷اخلاقش واقعا بود، بارها هم کنار نانوایی می ایستاد و برای کسانی که می دانست وضعیت مناسبی ندارند. نان و دستشان می رساند. خیلییی بود☺️ 🌷قهوه‌خانه‌ای که به گفته مجید تعداد زیادی از دوستان مجید آنجا رفت‌وآمد داشتند : «یکی از دوستان مجید که بعدها شد در این قهوه‌خانه رفت‌وآمد داشت. 🌷یک‌شب مجید را خودشان ‌برد که اتفاقاً خودش در آنجا بود. بعد آنجا در مورد و ناامنی‌های سوریه و حرم حضرت زینب می‌خوانند و مجید آن‌قدر می‌زند و گریه می‌کند😭 که حالش بد می‌شود. 🌷وقتی بالای سرش می‌روند. می‌گوید: «مگر من که حرم درخطر باشد. من هر طور شده می‌روم.» از همان تصمیم می‌گیرد که برود.»...🌹 .... ۲۱دیماه۹۴ 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
لات بود کرد سوریه رفت شد آن هم در پیکرش هم برنگشت چه سعادتی داشتی رفیق...😔 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh