🌷شهید نظرزاده 🌷
سر قبر نشسته بودم ، باران می آمد🌧 . روی سنگ قبر نوشته بود: « #شهیدمصطفی_احمدی_روشن» از خواب پریدم .
مصطفی هراسان از #خواب بیدار شد، ولی دیدم داره میخنده😄😅
علت رو که سوال کردم، گفت:
خواب دیدم که بالای یک تپه ایستادم
#امام_زمان (عج) رو دیدم😍
آقا دست روی شانهام گذاشت و گفت: مصطفی! از تو #راضی هستم😍
#شهید_هستهاے 🌷
#شهیدمصطفے_احمـدے_روشن
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
رفیق شهید داری؟ ✨❤️✨ شهید، شهیدت میکند؛ باورنمیکنی....؟؟؟؟ #بیدار که بشی، جاده خاکی #انحرافی رفته ر
#خدایا
خسته و واماندهام، دیگر رمقی ندارم😞، صبر و حوصلهام پایان یافته⛔️ زندگی در نظرم سخت و ملالت بار است؛ میخواهم از همه #فرار کنم. میخواهم به کنج عزلت بگریزم. آاااه دلم گرفته💔 زیر بار #فشار خرد شدهام.
#خدایا
به سوی #تو میآیم و از تو کمک میخواهم🙏،
جز تو دادرس و پناهگاهی ندارم. بگذار فقط تو بدانی😢، فقط تو از #ضمیرمن آگاه باشی.
اشک دیدگان خود را به تو تسلیم میکنم😭
#خدایا
کمکم کن. #ماه_هاست که کمتر سوی تو آمده ام. بیشتر وقتم صرف دیگران شده😔
#خدایا
عفوم کن🙏 از علم و دانش📚، کار و کوشش، دنیا 🌎و مافیها، معلم و مدرسه، زمین و آسمان و البته #دوستان؛ خسته و سیر شدهام.
#خدایا
خوش دارم مدتی در گوشه خلوتی فقط #با_تو بگذرانم؛ فقط اشک بریزم، فقط ناله کنم😭 و فشارها و عقدههای درونیام را فقط به تو بگویم🗣 #ای_شهید، ای دوست قدیمی من، سلام بر تو، بیا که دلم به خاطرت می تپد💗
#ای_خدای_بزرگ!
معنی زندگی را نمیفهمم، از همه چیز خسته شدم؛ فقط یک فرشته آسمانیـ🕊 است که همیشه بر قلب❤️ و جان من سایه میافکند. #هیچگاه مرا خسته نمیکند.
#فقط یک دوست قدیمی است که از اول عمر با او آشنا شدهام و هنوز از مجالست با او لذت میبرم😍. فقط یک شربت شیرین، یک نور و یک نغمه دلنواز🎵 وجود دارد که برای #همیشه مفرح است و آن دوست قدیمی من #شهید🌷 است.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
4_359326163803309207.mp3
10.78M
🎵 #صوت_شهدایی
🌴یه دسته گل دارم برای این حرم میدم
🌴گلم که چیزی نیست، برا حرم سرم میدم
🎤🎤 سیدرضا #نریمانی
👌 #بسیار_زیبا
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 #طنز_جبهه 2⃣9⃣ 💠 شمر و شلمچه!! 🔸 از آن #بادمجان درشت های بمی بود که گلوله های #توپ فرانسوی صد بم
🌷 #طنز_جبهه 3⃣9⃣
💠سوپرطلا😄😄
🔸اکبر کاراته از تو خرابههای آبادان یه #الاغ پیدا کرده بود؛ اسمش رو هم گذاشته بود: «سوپرطلا»! الاغ همیشهی خدا #مریض بود و آب بینیش چند سانت آویزون.
🔹یه روز که اکبر کاراته برای بچهها سطلسطل #شربت میبرد، الاغه سرشو کرده بود توی سطل شربت و نصف شربتا رو خورده بود. حالا اکبر کاراته هی شربتا رو #لیوان میکرد و میداد بچهها و میگفت: بخورید که #شفاست.
🔸کمکم بچهها به اکبر کاراته #شک کردند و فهمیدند که الاغِ اکبر کاراته سرشو کرده داخل سطل شربت و #نصفشو خورده. همه به آب آویزون شدهی بینی الاغ نگاه کردند و #عق زدند.
🔹دست و پای اکبر کاراته رو گرفتند و انداختندش توی #رودخونهی بهمنشیر. اکبر کاراته که داشت #خفه میشد، داد میزد و میگفت: ای الاغ خر! اگه مُردم، اگه خفه شدم توی اون دنیا جلوتو میگیرم؛ حالا میبینی! او جیغوداد میکرد و بچهها از #خنده ریسه رفته بودند.😂😂
📚 مجموعه کتب اکبرکاراته، موسسه مصاف عشق
#لبخند_بزن_بسیجی😁
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh