🍃🌺🍃🌺
تو #فکه راوی از رشادتهای شهدا و مظلومیتش می گفت
و مداح میخوند همه گریه میکردند
ولی دیدیم #حجت افتاده روی خاک و داره زار میزنه...
همونجا بچه ها ازش #عکس انداختند.
شهیدی که در روز #تاسوعای حسینی۹۴ در اثر اصابت #موشک از بالا، سر و دستانش را تقدیم به عقیله بنی هاشم کرد...
#شهید_حجت_اصغری🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔺از این نسل تا آن نسل #اشتراکات زیاد است. تصویر سمت راست: #شهید_مصطفی_صدرزاده🌷 تصویر سمت چپ: #شهید
👆👆👆
🔹از آن نسل تا اين نسل، #اشتراكات زياديست ولي هيچگاه #متوليان امر همانند ديگر اموراتشان به شناسائی قوتها و ضعفها، فرصتها و تهديدهای #سرمايه_های_انسانی ايران زمين نپرداخته اند.
🔸جوانانی كه چه در دوران #حماسه و عشقِ دفاع مقدس و يا دفاع از حريم وحرم كاري نمودند، #كارستان...
🔹بگمانم هميشه در اين سرزمين #تفاوت بسيار است، بين مردان عمل و #مدعيان_بي_عمل
🔸اين سرزمين هميشه #مديون رشادتها و حماسه هاي گمنام ترين #فرزندانش خواهد بود...
پ.ن:
👈تصوير سمت چپ #شهید «امیرحسین صاحب هنر» در روز اول فروردین ۱۳۴۶ متولد شد و در ۲۷ مرداد ۱۳۶۱ در منطقه #عملیاتی «شرق بصره» و در مبارزه با نیروهای بعثی به #شهادت رسید.
👈 سمت راست تصوير، #شهید مصطفی صدرزاده متولد سال ۱۳۶۵ در عملیات محرم و در حلب سوریه حین مبارزه با تروریستهای تکفیری در مهر ماه ۱۳۹۴ مصادف با #تاسوعای حسینی #جاودانه شد...
#این_راه_ادامه_دارد
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#دلنوشته دلتنگم !! دلتنگ یک نگاه آسمانیت ای شهید 🌹 دلتنگ وعده ی شفاعتت ....💞 🌹🕊شهادت نوش جانت رفیق
6⃣6⃣2⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
#شهادت_با_لب_تشنہ
🌷به گوش من رسونده بودند که #سجاد لب تشنه در #تاسوعای حسینی شهید شده، موقعی که مجروح شده بود، داشت ازش #خون می رفت، درخواست آب کرد، ولی همرزمانش مانع🚫 شدند و بهش گفتند که اگه بهت #آب بدیم، تو سریع جون میدی و فعلا آب واسه جسمت خوب نیست، لذا بهش ندادند😞
🌷 و سجاد لحظات بعد به #شهادت 🕊رسید. وقتی این موضوع رو شنیدم خیلی #غمگین شدم،😔 همش به خودم می گفتم که پسرم لب #تشنه شهید شده و کاش بهش آب می دادند.😭
🌷 #خواب دیدم که تو یک مکان بزرگی هستم و یک کوه در مقابل منه،سجاد من بالای کوه⛰ افتاده بود و منم داشتم می رفتم سمتش که بهش #آب 💧بدم تا یه کم رفتم جلو دیدم که یک خانم چادری با عصا داره میره سمتش😭😭 #حضرت_زهرا(س) بود
🌷 ایستادم و نگاه کردم دیدم سر سجاد رو گذاشت رو #دستانش و داره به سجاد آب میده.من خواستم برم پیشش ازش #تشکر کنم که یه وقت دیدم واسم دست تکون داد👋 که برگردم
🌷 (منظورش این بود که بچه ات رو #سیراب کردم و نگران نباش و برگرد)
از وقتی که این #خواب رو دیدم، خیالم راحت شده که سجاد من #سیراب شده است..😔
🗣راوی: مادر شهید
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_سجاد_طاهرنیا🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
2⃣9⃣4⃣ #خاطرات_شهدا🌷 شهیدمدافع حرم حسن قاسمی دانا🌹 💠هنوز وقتش نشده 🍃🌹تعریف میکرد تو حلب شبها با م
ابوعلي آنقدر به «سيدابراهيم»(شهيدمصطفي صدرزاده)وابسته بود كه بعداز #شهادت او در #تاسوعای 94 هر لحظه آرزوي شهادت🕊 ميكرد و مطمئن بود كه #سيدابراهيم به قول خود عمل ميكند و او را نيز پيش خود خواهد برد👌. وعدهاي كه صدرزاده اينطور آن را به ابوعلي بيان داشته بود: «خواب ديدم كه هر دو در محضر اربابمان #ابيعبدالله(ع) هستيم».
#شهیدمصطفی_صدرزاده(سیدابراهیم)
#شهید_مرتضی_عطایی(ابوعلـی)
@shahidnazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
1⃣4⃣1⃣ به یاد #شهید_هادی_شجاع🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
0⃣0⃣1⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠زود برمی گردم
🔰وقتی داشتند می رفتند نگاهشان، #نگاه_آخر بود؛ می خواستند یک حرفی بزنند ⚡️ولی #پشیمان می شدند و نمی گفتند، نمی دانم چه حرفی بود😔
🔰ساعت ۶ بعدازظهر🕧 #پانزدهم مهرماه بود نزدیکی های اذان مغرب🌒 سعی می کردند با #حرفهایشان مرا از نگرانی در بیاورند، گفتند: یکی دو ماه می روم مأموریت و #برمیگردم.
🔰در این چند روز #سه_بار تلفنی☎️ باهم صحبت کردیم در همین حد که از سلامتی همدیگر خبر بگیریم و صدای هم را بشنویم. #بارآخر زدم زیر گریه😭 و گفتم: شما را به خدا مواظب خودتان باشید و زود #برگرد من دوستت دارم💞 آقاهادی هم گفتند: «من هم #دوستت_دارم فاطمه جان! چشم زود بر می گردم خداحافظ👋»
🔰فرماندشون وقتی برای سر زدن به منزل ما آمد🏘 گفتند: « آقا هادی شما خیلی #شجاع بودند، سعی می کردند توی خط مقدم باشند، می خواستیم سنگر را با برگ درخت زیتون🌳 استتار کنیم تا از تیررس #دشمن به دور باشیم
🔰داوطلب می خواستیم #آقاهادی پیش قدم شدند، مشغول استتار بودند که تیر خورد💥 به دست و #قلبشان، شاخه درخت زیتون از دستشان افتاد و #شهید_شد. بیست و هشتم📆 مهر شهید شدند🌷 پیکرشان یکم آبان ماه روز #تاسوعای امام حسین (ع) از مصلای شهر چهاردانگه به سمت امامزاده عباس(ع)🕌 تشییع شد وقتی دیدمشان #جسمشان سالم بود و صورتشان نورانی✨
#شهید_هادی_شجاع(وهب زمان)
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
4⃣5⃣1⃣ به یاد #شهید_محمدرضا_خاوری🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
9⃣8⃣1⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔰شهید محمدرضا خاوری روز هشتم آذرماه سال 1358مصادف با #تاسوعای حسینی در خانواده یی مهاجر، از پدر و مادری #افغانستانی متولد شد که با شروع جنگ های💥 داخلی دوران کمونیست ها و با پیروزی انقلاب اسلامی✌️ به #ایران مهاجرت کرده بودند.
🔰رضا تحصیلات ابتدایی اش را تا مقطع راهنمایی در #مشهد گذراند، از لحاظ درسی در مدرسه بسیار مورد تحسین👌 اساتید و همیشه شاگرد اول یا دوم بود. سپس در سال73 در پی #اخراج مهاجرین از ایران، به همراه خانواده مجبور به بازگشت به افغانستان شد.
🔰در #هرات رضا وقتی به مدرسه میرفت همه او را اذیت و آزار میدادند😢 و به او لقب #جوجه_خمینی میدادند رضایی که در جو ایران🇮🇷 و پیروزی هشت سال دفاع مقدس بزرگ شده بود آن مردم و #عقایدشان برایش عجیب، سخت و غیرقابل تحمل مینمود.
🔰پس از یک سال زندگی در هرات به تنهایی👤 به ایران بازگشت و وارد #سپاه حضرت محمد(ص) شد. سپاهی که در آن روزها برای مبارزه با #طالبان تشکیل شده بود. در سپاه به مطالعات زیادی پرداخت و بیشتر با خط فکری💬 بزرگانی چون حضرت امام، شهید مطهری، شهید دکتر بهشتی، شهید چمران و...آشنا و شیفته💖 آنان شد و به تقویت اراده و #ایمان پرداخت.
🔰در واقع رضا از 17 سالگی رسما وارد فعالیت های #نظامی شد و دوره های بسیاری را گذراند و در زمینه اطلاعات و شناسایی فردی توانمند💪 شده بود. #رضا در دوران تحصیل مدرسه در ایران علاقه خاصی به #شهیدان بزرگی چون حاج احمد متوسلیان، شهید کاوه، شهید حسن باقری، شهید ابراهیم همت🌷 و...داشت
🔰و از آنان #الگو میگرفت و همیشه در راهپیمایی ها👥 و فعالیتهای بسیج بطور مخفیانه (زیرا ورود اتباع به بسیج غیرقانونی بود) شرکت داشت. در این مدت رضا فردی انقلابی، #مومن، مبارز و متخصص رشد کرد.
#شهید_محمدرضا_خاوری
#سالروز_شهادت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#دلنوشته دلتنگمـ💔 دلتنگ یک نگاه آسمانیت #ای_شهید دلتنگ وعده ی شفاعتت 🤲 #شهادت نوش جانت رفیق امّـا
0⃣5⃣2⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠 #شهادت_با_لب_تشنه
🔰به گوش من رسونده بودند که #سجاد لب تشنه در #تاسوعای حسینی شهید شده، موقعی که مجروح شده بود، داشت ازش #خون می رفت، درخواست آب کرد، ولی همرزمانش مانع🚫 شدند و بهش گفتند که اگه بهت #آب بدیم، تو سریع جون میدی و فعلا آب واسه جسمت خوب نیست، لذا بهش ندادند😞
🔰و سجاد لحظات بعد به #شهادت 🕊رسید. وقتی این موضوع رو شنیدم خیلی #غمگین شدم😔 همش به خودم می گفتم که پسرم لب #تشنه شهید شده و کاش بهش آب می دادند😭
🔰 #خواب دیدم که تو یک مکان بزرگی هستم و یک کوه در مقابل منه، سجاد من بالای کوه⛰ افتاده بود و منم داشتم می رفتم سمتش که بهش #آب💧بدم تا یه کم رفتم جلو دیدم که یک خانم چادری با عصا داره میره سمتش😭 #حضرت_زهرا (س) بود
🔰ایستادم و نگاه کردم دیدم سر سجاد رو گذاشت رو #دستانش و داره به سجاد آب میده.من خواستم برم پیشش ازش #تشکر کنم که یه وقت دیدم واسم دست تکون داد👋 که برگردم
🔰(منظورش این بود که بچه ات رو #سیراب کردم و نگران نباش و برگرد)
از وقتی که این #خواب رو دیدم، خیالم راحت شده که سجاد من #سیراب شده است..😔
راوی: مادر شهید
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_سجاد_طاهرنیا🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh