🌷شهید نظرزاده 🌷
🔺از این نسل تا آن نسل #اشتراکات زیاد است. تصویر سمت راست: #شهید_مصطفی_صدرزاده🌷 تصویر سمت چپ: #شهید
👆👆👆
🔹از آن نسل تا اين نسل، #اشتراكات زياديست ولي هيچگاه #متوليان امر همانند ديگر اموراتشان به شناسائی قوتها و ضعفها، فرصتها و تهديدهای #سرمايه_های_انسانی ايران زمين نپرداخته اند.
🔸جوانانی كه چه در دوران #حماسه و عشقِ دفاع مقدس و يا دفاع از حريم وحرم كاري نمودند، #كارستان...
🔹بگمانم هميشه در اين سرزمين #تفاوت بسيار است، بين مردان عمل و #مدعيان_بي_عمل
🔸اين سرزمين هميشه #مديون رشادتها و حماسه هاي گمنام ترين #فرزندانش خواهد بود...
پ.ن:
👈تصوير سمت چپ #شهید «امیرحسین صاحب هنر» در روز اول فروردین ۱۳۴۶ متولد شد و در ۲۷ مرداد ۱۳۶۱ در منطقه #عملیاتی «شرق بصره» و در مبارزه با نیروهای بعثی به #شهادت رسید.
👈 سمت راست تصوير، #شهید مصطفی صدرزاده متولد سال ۱۳۶۵ در عملیات محرم و در حلب سوریه حین مبارزه با تروریستهای تکفیری در مهر ماه ۱۳۹۴ مصادف با #تاسوعای حسینی #جاودانه شد...
#این_راه_ادامه_دارد
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
5.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مجموعه_ایمان
#موشن_گرافیک 37
#خدا چند نوع #صفت دارد؟ آيا اساساً صفات خدا با يكديگر #تفاوت دارند؟
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🕊ای وای بر این لحظه های استخوان سوز پس کو؟ چه شد؟ آن قامت رعنا و پیروز 🌷🕊اشک زلال همسرت را کس نفه
🌾سه سال تحمل
درد💔
#دوری
💥اما #تو_بازگشتی
ومن دوباره انگار جان گرفتمـ❤️ دوباره توانستم #تو را از ته جانم لمس کنم😌
💥اما با یک #تفاوت مگر من اینگونه راهیت کرده بودم⁉️ موقع رفتن #روی_پای خود بودی اما حال تورا روی دست برایم اوردن😢
💟ازتو ممنونم که مرا پیش #حضرت_زینب سربلند کردی. #تو آمدی شهر بوی خدا را گرفت.
عطر دلنشین بهشتـ🌸🍃
💟نگران #فرزندمان نباش🚫 حال او یک قهرمان دارد به نام #پدرشهید🌷
بعد از سه سال دوباره به شهرخودت
خوش آمدی.
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_علیرضا_بریری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#شهید_ابراهیم_هادی ⭕️ابراهیم میگفت: بهتره که شبها #زود بخوابیم تا نماز صبح رو اول وقت و #سرحال بخون
🍃🌺🍃🌺🍃
💖 بعد از شام هر چه به ابراهیم گفتند که بیا و برای فرماندهان #دعای_توسل بخوان قبول نکرد، او با ناراحتی میگفت: من دعای خودم را خواندم
🌸 جلسه به پایان رسید و همه آماده #بازگشت به محل قرارگاه و لشکر ها شدند.🏃
❤️حاج حسین میگفت: وقتی سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم، یک بسته را به ابراهیم دادم و گفتم: برایت #نان_و_کباب آوردم.🍖🍗🍴
💖 ابراهیم همینطور که پشت فرمان🚗 نشسته بود، نان و کباب را از من گرفت و با دست دیگر از #شیشه ماشین به بیرون #پرت کرد!😱😦
🌸 بعد هم گفت: من با #بسیجی ها نان و سیب زمینی خوردم. بگذار این غذا را #حیوانات بیابان بخورند.😢👌
👌❤️ چیزی نگفتم ابراهیم چند لحظه بعد گفت: تمام ما #بسیجی هستیم، وای به روزی که غذای بسیجی و فرمانده #تفاوت داشته باشد، آن موقع کار #مشکل می شود ...✌👌
#شهید_ابراهیم_هادی🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh