eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
32.2هزار عکس
10هزار ویدیو
223 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
آقازاده بود. پسرِ #سردار_داود_قربانی نه جایی می‌گفت که پدرش چه کاره است، نه از پدرش می‌خواست که برا
✨شبِ قدر است. شبِ نوشته شدن سرنوشت‌ها ... ✨قدرِ را تو دانستی شهید... ✨وقتی صدای ناله‌هایت در روضه‌ی حضرت زهرای حاج آقا مجتبی تهرانی پیچید، سرنوشتت را نوشتند... آنجا که چون ابر بهار اشک می‌ریختی و از خدا اول می‌خواستی بعد ؛ در سرنوشتت نوشتند که او از متقیانِ شهیدِ راه زینب(س) است. به حرم انتخابش کنید. و تو شدی... ✨نَفَست حق بود آقا روح الله... راستی در کنار امیرالمومنین علی(ع) قرآن سر گرفتن چگونه است؟ ✨بیا و در شبِ قدر از آسمانها برای ما هم کن. از همان رزق و روزی که برای خود خواستی برای ما هم بخواه. ✨در شبِ قدر یادت کردیم، در عالم بالا یادی زِ ما کن. 📌شبِ قدر به یاد شهید مدافع حرم و سایر شهدای عزیز مدافع حرم 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🔹یه گرفتاری خیلی بزرگی برای #آقاجواد پیش اومد که اگر ماجرا رو خیلی رو راست تعریف نمی‌کرد❌ شاید مشکلی پیش نمی‌آمد و اینقدر #گرفتار نمی‌شد. 🔸آقا جواد #راستش رو گفت و گرفتار شد!! بعد از حل مشکلش، برادرم بهش گفته بود: خوب مردِ خدا دروغ🚫 نمی‌گفتی، راستش رو هم نمی‌گفتی، ببین این ماجرا چقدر واسه #موقعیت اجتماعیت بد شد! 🔹در جواب گفته بود: امام صادق(ع) فرمودند: اگر راست بگویی، #رستگار می‌شوی. برادرم می‌گفت: من نگران #آینده ش بودم و او نگران راست و دروغ گفتنش😔 🔸محمد جواد رستگار شد🌷 و ما هنوز مانده ایم که چه بگوییم تا خدای نکرده موقعیت هایمان خدشه دار نشود😔 آری #شهادت سهم جوانمردانی است که همواره #صداقت دارند... #شهید_سیدمحمدجواد_علوی #بمب_گذاری_حسینیه_سیدالشهدا(ع) 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌱🥀🌱🥀🌱🥀 🔅محسن در #سوریه با شهید روح‌الله قربانی آشنا شده بود و یک مدت باهم بودند. وقتی روح‌الله قربا
🔹شبِ قدر است. شبِ نوشته شدن سرنوشت‌ها. قدرِ را تو دانستی شهید🌷 وقتی صدای ناله‌هایت در روضه‌ی زهرای حاج آقا مجتبی تهرانی پیچید، سرنوشتت را نوشتند 🔸آنجا که چون ابر بهار اشک می‌ریختی😭 و از خدا، اول می‌خواستی بعد ؛ در سرنوشتت نوشتند که او از متقیانِ شهیدِ راه زینب(س) است🕊 به حرم انتخابش کنید. و تو شدی. 🔹نَفَست حق بود آقا روح الله. راستی در کنار امیرالمومنین علی(ع) سر گرفتن چگونه است⁉️ بیا و در از آسمانها برای ما هم کن. از همان رزق و روزی که برای خود خواستی برای ما هم بخواه🤲 در شبِ قدر یادت کردیم، در عالم بالا یادی زِ ما کن😔 📌شبِ قدر به یاد شهید مدافع حرم و سایر شهدای عزیز مدافع حرم 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
2⃣7⃣1⃣ به یاد #شهید_ابوالفضل_نیکزاد🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
5⃣8⃣2⃣1⃣ 🌷 💠شهیدی که در جریان آزادسازی به شهادت رسید و ساکنان این شهر مانند زمانی که خرمشهر آزاد شد و نام شهید «جهان آرا» بر سر زبان ها افتاد، آزادی حلب را خون شهید نیک زاد🌷 و همرزمانش می دانند و دلاوری هایش را به خاطر سپرده اند♥️ 🔰چند روز آخر مادرم مدام این شعر «خدایا چنان کنم سرانجام کار/ تو خشنود باشی و ما » را می خواند. مادرم را قسم می دادم که به شهادت ابوالفضل راضی نشود😢 زیرا می دانستیم که اگر راضی شود، ابوالفضل به شهادت می رسد. دلم نمی خواست با کسی حرف بزنم. 🔰آن زمان من و مادرم در شهرک شهید بروجردی زندگی می کردم. آنجا چند را به خاک سپرده اند. به زیارت شهدا که می رفتم، می گفتم: من هم مثل دختر یا خواهرتان هستم. دعا کنید🤲 همه رزمنده ها و ابوالفضل ما سالم و سلامت باشند. 🔰مادرم روزهای آخر، مثل روزهای قبل نبود❌ خواب هایی که می دید برایمان تعریف نمی کرد و در مراسم بود. روز آخر، پیش از آن که را بدهند، مادرم، من را به همراه پسرم فرستاد فروشگاه تا خرید کنیم🛍 از فروشگاه که بیرون آمدیم و سمت مزار شهدای گمنام رفتیم. اذان ظهر بود و چه اذان ظهری! 🔰خیلی دلگیر بود💔 و انگار یک نفر قلبم را از داخل سینه ام بیرون کشید و یک لحظه پاهایم بی جان شد. آنجا گفتم: خدایا . آن لحظه ابوالفضل با داعشی ها درگیر بوده و ساعت 4 بعد از ظهر به می رسد. به خانه که رسیدیم، مادرم هم حال خوبی نداشت. چند دقیقه بعد، یک رهگذر👤 که شبیه جانبازها بود، زنگ خانه مان را زد و آب خنک می خواست. پسرم برایش آب برد. 🔰به پسرم گفته بود: من تازه از عراق آمده ام. شما در سوریه کسی را دارید⁉️ پسرم گفته بود: بله. آن مرد هم جواب داده بود که؛ ان شاالله مسافرتان . پشت سر هم اتفاق هایی می افتاد تا ما آماده شنیدن خبر شهادت🕊 شویم. 🔰روز پنج شنبه، برادرم صبح زود به خانه مان آمد و قبل از آن که چیزی بگوید، مادرم گفت: خبر شهادت ابوالفضل را آورده ای؟ فقط بگو شده یا اسیر؟ برادرم گفت: شهید شده است😔 و آن لحظه با تمام وجود احساس کردم که، خاک عالم را بر سرم ریختند. 🖇ابوالفضل روز به شهادت رسید🌷 و پیکرش را روز به ایران آوردند. 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌸زمیـن حقیـر بود ❄️بـرای #داشتنـت آسمــــان 🌫 🌸به تـ✨ـو #بیشتر می ‌آید... #شهید_حامد_سلطانی🌷 🍃
5⃣7⃣3⃣1⃣🌷 💢درمیان ناغافل زندگی، هستند کسانیکه غفلت برایشان، رنگ و بویی دیگر داشت و ، آوازه ای تازه.سرزمین ما، قلمروی نیک صفتان و بیشه گاه یلان پر آوازه بوده و هست. مردانی غیور و شیردل و همزمان 💞و زلال 💢سرزمین ما، بیکران رشد هاست.حامدی که مستشار عشق بود و خود را رهایی داد از بند . به آسمان🌫 گروید و شد❤️ حامدی که میخواست دورانش شود. غیرت را پرچم راهش کند و عشقی در میان سوز و گداز روزگار باشد . 💢حامد قصه ی ما ، سرشار از نیروی و ، پدری بود با سیمای خورشید☀️ و همسری به تلاطم گلبرگ گل. 🌺حامدی که با ضمانت شاه ، عاشقانه ترک همسر و فرزند گفت و به همه ثابت کرد، که مرد ها هم میتوانند باشند ✍نویسنده : 🕊به مناسبت سالروز شهادت 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🍃درمیان غوغای ناغافل زندگی،هستند کسانی که غفلت برایشان، رنگ و بویی دیگر داشت و ، آوازه ای تازه. 🍃سرزمین ما، قلمروی نیک صفتان و بیشه گاه یلان پر آوازه بوده و هست. مردانی غیور و شیردل و همزمان و زلال🙂 سرزمین ما، بیکران رشد .حامدی که مستشار عشق بود و خود را رهایی داد از بند . به آسمان گروید و شد❤️ 🍃حامدی که میخواست دورانش شود. غیرت را پرچم راهش کند و عشقی در میان سوز و گداز روزگار باشد . 🍃حامد قصه ی ما ، سرشار از نیروی و ، پدری بود با سیمای خورشید و همسری به تلاطم گلبرگ گل. حامدی که با ضمانت شاه ، عاشقانه ترک همسر و فرزند گفت و به همه ثابت کرد، که مرد ها هم میتوانند فرشته باشند🌺 ✍نویسنده : 🕊به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۷ آذر ۱۳۵۹ 📅تاریخ شهادت : ۷ آبان ۱۳۹۸ 📅تاریخ انتشار : ۶ آذر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت زهرا قطعه ۵۳ 🕊محل شهادت : سوریه ، لاذقیه 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#سالروز تولد شهید حامد سلطانی 🌸 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃درمیان غوغای ناغافل زندگی،هستند کسانی که غفلت برایشان، رنگ و بویی دیگر داشت و ، آوازه ای تازه. 🍃سرزمین ما، قلمروی نیک صفتان و بیشه گاه یلان پر آوازه بوده و هست. مردانی غیور و شیردل و همزمان و زلال🙂 سرزمین ما، بیکران رشد .حامدی که مستشار عشق بود و خود را رهایی داد از بند . به آسمان گروید و شد❤️ 🍃حامدی که میخواست دورانش شود. غیرت را پرچم راهش کند و عشقی در میان سوز و گداز روزگار باشد . 🍃حامد قصه ی ما ، سرشار از نیروی و ، پدری بود با سیمای خورشید و همسری به تلاطم گلبرگ گل. حامدی که با ضمانت شاه ، عاشقانه ترک همسر و فرزند گفت و به همه ثابت کرد، که مرد ها هم میتوانند فرشته باشند🌺 ✍نویسنده : 📅تاریخ تولد : ۷ آذر ۱۳۵۹ 📅تاریخ شهادت : ۷ آبان ۱۳۹۸ 🥀مزار شهید : بهشت زهرا قطعه ۵۳ 🕊محل شهادت : سوریه ، لاذقیه 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh