7⃣3⃣4⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠اما اين بار....
🔰داشتم از داخل ماشین🚙 روی ویلچر می آمدم. چشمم به #پلاکاردی افتاد که به دیوار مدرسهٔ مقابل منزلشان نصب بود افتاد. «وصل عاشقانهٔ جانباز عزیزِ قطع نخاع، #شهیدحاج_محمدمهدی_سامع را که ٣٤ سال با رنج و مشقت بر ویلچر صبوری تکیه زد، به خانوادهٔ محترم شهید🌷، عزیزانِ جانباز و رزمندگانِ دفاع مقدس #شهرضا تبریک و تسلیت عرض می کنیم.»
🔰وارد منزلشان 🏡شدیم. از بدو ورود، #خاطرات با او بودن در ذهنم زنده شد💭. چشمم به موتور سه چرخ او که افتاد، دلم هُری فرو ریخت. انگار در و دیوار منزل #شهید با من حرف می زدند و آهنگ غم می نواختند. وقتی حاجی داشت ویلچرم ♿️را از شیب ملایم حیاطشان بالا می برد یک لحظه خودم را جای او پنداشتم. آه، که چقدر #حاج_مهدی را از این شیب بالا برده بودند؛ آخر دوست جانباز من دستانش #ضعیف بود و توان بالا رفتن از این شیب ملایم را هم نداشت🚫.
🔰ایوان منزلشان هم خاطرهٔ مورچه ها 🐜را در ذهنم یادآوری کرد. خودش برایم تعریف کرده بود. ظاهراً یک شب🌙 گرم تابستان در همین #ایوان می خوابد😴. پدر قبل از خواب برایش شربت آبلیمو🍋 می آورد. مقداری از شربت ها روی لبهٔ زیرپیراهنش می ریزد. #صبح که برای نماز از خواب بلند می شود، مورچه ها جذب شیرینی شده و قسمتی از #پوست_وگوشت او را هم خورده بودند😔. چون حس نداشته، متوجه نبوده مورچه ها چه بلایی سرش آورده اند. کارش به بیمارستان🏥 کشیده می شود و...
🔰قبل از ورود به اتاق #پدرشهید به ما خوش آمد گفت. وارد اتاق شدیم. دوستان حاج مهدی غمزده کنار یکدیگر نشسته و زانوی غم در بغل گرفته بودند. آن برادر آزاده داشت قرآن📖 می خواند. کنار بقیهٔ دوستان #ویلچری برایم جا باز کردند. هرگز دلم نمی خواست به این مناسبت یعنی به مناسبت رفتن حاج مهدی پای در این اتاق بگذارم😭. من قبلاً یکی دو بار با دل خوش وارد این اتاق شده و به مناسبت مراجعت او و #حاج_محمود از سفر حج نان و نمکشان را خورده بودم؛⚡️ #اما_این_بار😭...
راوى: #رزمنده_جانباز_رمضانعلی_کاوسی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
جانم به لب رساندهای و #آه میکشی ما را بکش، بگو ز چه #جانکاه میکشی ای #یوسف زمان! ز چه بر روی نیز
8⃣7⃣4⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠همت و، همت مقاومت
🔰محمدحسین عاشق #شهید_همت بود.همیشه با شور و هیجان😃 در مورد او حرف میزد. در مورد ✸اخلاصش، ✸فرماندهی بر دلهایش و ....
اسم #حوزه بسیجی که فرماندهش بود نیز شهید همت بود.
🔰در اتاق جلسات #بسیج عکس شهید را طوری نصب کرده بود که در مقابلش👤 باشد.
یادم هست که یکبار من را دعوت کرد به جلسه #خواهران بسیج.
🔰دیدم خواهران در یک طرف میز نشسته اند #محمدحسین هم همان طرف اما چند صندلی آن طرف تر نشسته است😕 طوری که در مقابل خواهران نباشد🚫 و چهره در چهره نباشند.
بعدا دلیلش را پرسیدم گفت: #نمیخام رو د روی خانم ها باشم.
🔰طوری مینشینم که عکس #شهید_همت هم در مقابلم باشه و تا سرم را بالا می آورم یاد این #شهید و چشمان زیبا😍 و عفیفش من را حفظ کند☺️.
🔰بعدها شنیدم در زندگی شخصی و
خانوادگیش هم رفتارش را #شبیه امثال شهید همت کرده است👌.این مجموعه وقتی کامل شده و نتیجه می دهد که روز تشییع جنازه اش⚰ از دو لب معاون #حاج_قاسم سلیمانی شنیدم که می گفت: حاج قاسم گفته که شهید🌷 من را یاد #شهید_همت می انداخت و به خاطر همین دوستش داشتم.
🔰این بود که محمدحسین یا همان حاج عمار سوریه شد #همت_مقاومت
یکی از آخر هفته هایی🗓 که ما مجبور بودیم تو مجتمع دانشگاهی امیرالمومنین #اصفهان بمونیم محمدحسین با ماشین🚗 خودش مارو برد #شهرضا سر مزار شهید همت...
🔰عاشقـ💞 شهید همت بود... ۵ یا ۶ نفر بودیم که محمدحسین به من اشاره کرد که #روضه بخون...منم گفتم #داداش اینجا دیگه نوبته توست.
🔰تو دانشگاه به من گیر میدی کفایت میکنه😅 بزار اینجا من توحال خودم باشم...
شروع کرد به #خوندن و ناز نفسش....
مردم هم کنارمون جمع شدن....
سوز #صداش صفای عجیبی به کل فضای مقبره شهدا🌷 داد....
🔰عارفی گفت: #عاشق اگر نشان از معشوق نداشته باشد در عشق خود #صادق نیست!
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
حاج همت به #مرتضي_قرباني- فرمانده لشكر25 كربلا- گفت: يكي دو نفر را بفرستند خبر بياورند تا ببينم #اوض
7⃣6⃣5⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠زندگی در وانت
🔰به او گفتم: کار درستی نیست🚫 دائم زن و بچه ات را از این طرف به آن طرف می کشى، بیا #شهرضا یک خانه🏡 برایت بخرم.
🔰گفت: نه، حرف این چیزها را نزن⛔️، دنیا هیچ ارزشی #ندارد. شما هم غصه مرا نخور، خانه ی من #عقب ماشینم 🚘است، باور نمی کنی بیا ببین.
🔰همراهش رفتم در عقب #ماشین را باز کرد؛ 🔹سه تا کاسه، 🔸سه تا بشقاب،🔹 یک سفره پلاستیکی، 🔸دو تا قوطی شیر خشک بچه و یک سری خورده ریز دیگر.
🔰گفت: این هم #خانه!! دنیـ🌍ـا را گذاشته ام برای دنیا دارها، خانه هم باشد برای #خانه دارها....
راوی: مادر سردار شهید
#شهید_محمدابراهيم_همت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#زندگی_به_سبک_شهـیدهمت
به او گفتم: کار درستي نیست دائم زن و بچه ات را از این طرف به آن طرف میکشى، بیا #شهرضا یک خانه برایت بخرم ...🙂
گفت: نه، حرف این چیزها را نزن دنیا هیچ #ارزشی ندارد، شما هم غصه مرا نخور، خانهی من عقب ماشینم است، باور نمیکنی بیا ببین...😕🙂
همراهش رفتم در عقب ماشین
را باز کرد؛ سه تا کاسه، سه تا بشقاب یک سفره پلاستیکی دو تا قوطی شیر خشک بچه و یک سری خورده ریز دیگر...😶
گفت: این هم خانه!!! #دنیــا
را گذاشتهام براے دنیا دارها، خانه
هم باشد براے خانه دارها....😇☺️
راوی: مــادر سردار شهیـــد
#شهید_محمدابراهيم_همت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
با دوستات بیا اینجا👆🏻🥰
🌷شهید نظرزاده 🌷
⭕️سرهنگ پاسدار احمدرضا افشاری از نیروهای مستشاری هوا فضای سپاه در سوریه بر اثر جراحات وارده ناشی از
#اطلاع_رسانی
✅سرهنگ پاسدار احمدرضا افشاری از نیروهای مستشاری هوافضای سپاه، نیمۀ اول مردادماه در پی حملۀ هوایی نیروهای ائتلاف متجاوز به سوریه به درجه رفیع جانبازی نائل و برای اقدامات درمانی به ایران منتقل شده بود، امروز بر اثر شدت جراحات به یاران شهیدش پیوست.
🔸به زودی پیکر مطهرشهید افشاری از مستشاران نیروی هوافضای سپاه درسوریه، در #شهرضا(اصفهان) تشییع و خاکسپاری می شود، اخبار تکمیلی متعاقبا اعلام می شود