eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.9هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
❣ #سلام_امام_زمانم❣ سلام حضرت دلبـ❤️ـر میلاد #مــادرتان مبارک😍 یقین دارم که عزیزتـر از #مادرت، نداری من به قربان #لبخندی که کنجِ چشمـانت😍 نشسته است...💗 آیا ميشود که روزگارِ این #تبریک های دورادور تمـام شود⁉️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
⭕️عکس فرزندم را برایم #نفرستید، می‌ترسم دلم بلرزد💓 و وابسته‌اش شوم 💎وقتی فرزندش به دنیا آمد، به همس
1⃣9⃣1⃣1⃣ 🌷 🔰فرزندم را باردار بودم و قاعدتاً دوست داشتم هنگام تولد فرزندمان، همسرم💞 کنارم باشد. هنگامی که این پیغام💌 را به ایشان دادم، گفت: این‌جا به من بیشتر نیاز است و باید » و من هم قبول کردم.  🔰وقتی محمودرضا به دنیا آمد👶 همسرم به من پیغام داد که عکس📸 را برای من نفرستید، زیرا می‌ترسم دلم بلرزد و برگردم ایران و شوم. مدتی از اعزام غلامرضا به گذشته بود و او هنوز فرزند دومش👥 را ندیده بود، تا این‌که تصمیم گرفتیم دیدار غلامرضا و محمودرضا در سوریه باشد. 🔰بهشون گفتم: به اتفاق بچه‌ها و رهسپار سوریه هستیم✈️و او بسیار خوشحال شد😍 و کار‌های سفر ما را از آن‌جا پیگیری کرد و گفت: «شما که به سوریه بیایید و برگردید، من را خواهید شنید و این آخرین دیدار ما خواهد بود😔 اما من حرف ایشان را جدی نگرفتم. 🔰روزی که ما به سوریه رسیدیم، با یک دسته گل💐 به استقبال ما آمد و در آن لحظه به یادماندنی من و مادرش، غلامرضا را بعد از چهار ماه📆 در سوریه ملاقات کردیم و او را در اغوش کشید و آن‌ها را غرق بوسه کرد. 🔰وقتی خبر شهادت🌷 غلامرضا را به ما دادند، گوشه اتاق گریه می‌کرد. از او سؤال کردم چرا گریه می‌کنی؟ مگر چه اتفاقی افتاده⁉️ چون ما هنوز به مونس نگفته بودیم که شهید شده و نمی‌دانستم چطور به یک بچه ۶ ساله بفهمانم که دیگر پدرت را نمی‌بینی😔 مونس گفت: «وقتی در سوریه بودیم بابا من را در آغوش گرفت و گفت: اگر من شدم غمگین و ناراحت نباشید، من و همیشه در کنار شما هست💕 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
❣ سلام حضرت دلبـ❤️ـر میلاد مبارک😍 یقین دارم که عزیزتـر از ، نداری من به قربان که کنجِ چشمانت😍 نشسته است آیا ميشود که روزگارِ این های دورا دور تمـام شود⁉️ 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
1 زندگی 🔻به روایت: همسرشهیــد ⃣1⃣ 🔮گفتم: مصطفی! بعد از همه این کارها که با شما شده این ها را دارید می گویید⁉️ گفت: آن ها که کردند حق داشتند، چون شما را ، من را نمی شناسند و طبیعی است که هر پدر و مادری می خواهند دخترشان را حفظ کنند✅ هیچ وقت یادم نرفت که برای او این قدر ارزشمند بوده که من به مادر خودم کردم. 🔮بعد از این جریان مادرم منقلب شد. من کردم این حرف را زدم، دیگر حرفم را پس گرفتم و باید خودش این کارها را برای شما انجام بدهد. چرا این قدر نازش می کنی. مصطفی چيزي نگفت، خندید😄 و غاده به مادرش نگاه کرد، فکر کرد حالا برای مصطفی بیش تر از من دل می سوزاند! او دلش از این فکر غنج می رفت😍 🔮وقتی که مصطفی به خواستگاریش آمد مامان به او گفت: شما می دانید این دختر که می خواهید با او کنید چه طور دختری است؟ این صبح ها که از خواب بلند می شود هنوز رفته که مسواک بزند کسانی تختش را مرتب کرده اند🛏 لیوان شیرش را جلوي در اتاقش آورده اند و قهوه☕️ آماده کرده اند. شما نمی توانید با مثل این دختر زندگی کنید، نمی توانید برایش بیاورید این طور که در خانه است. 🔮مصطفی خیلی آرام اینها را گوش داد و گفت من نمی توانم برایش مستخدم بیاورم، اما می دهم تا زنده ام وقتی بیدار شد تختش را مرتب کنم و لیوان شیر🥛 و قهوه را روی سینی بیاورم دم تخت و تا شد این طور بود. حتی وقت هایی که در خانه نبودیم در اهواز در جبهه. اصرار می کرد خودش تخت مرا مرتب کند. می رفت شیر می آورد. 🔮خوش قهوه نمی خورد🚫 ولی می دانست ما ها عادت داریم، درست می کرد. می گفتم: خب برای چه مصطفی؟ می گفت من قول داده ام به تا زنده هستم این کار را برای شما انجام بدهم👌 مامان همیشه فکر می کرد مصطفی بعد از ازدواج کارهای آن ها را تلافی کند، نگذارد من بروم پیش آن ها، ولی مصطفی جز و احترام کاری نکرد 🔮و من گاهی به نظرم می آید مصطفی اي دارد که می تواند همه عالم را در وجودش جا بدهد و همه ی سختی های مشترکمان💞. در مدرسه جبل عامل را خانه ی ما دو اتاق بود در مدرسه همراه با یتیم. به اضافه این که آن جا پایگاه یک سازمان بود، سازمان اَمل - زیر نظر ظاهر دیگر زندگی نبود و آرامش نداشت، البته مصطفی و من از اول می دانستیم که ازدواج ما یک ازدواج نیست❌ ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 📚 #وقتی_بیایی ✨نگاهی به زیبایی های ظهور✨ 🔻احیاء ثانیه ها ✳️پلیدی و زشتی شرشان کم شده جز #خیر چ
❣﷽❣ 📚 ✨نگاهی به زیبایی های ظهور✨ 🔻باشکوهترین نماز ✳️عیسی(علیه السلام) پیامبری که کشته نشد بلکه در آسمان چهارم ساکن شد تا ذخیره‌ای باشد برای روز موعود، و دعوت عالم به سمت شما از آسمان فرود می آید. و بعد از سلام به محضر نورانی تان در نماز به شما♥️ اقتدا کرده، شرافت وزیری شما را به همراه خواهد داشت. ✳️و مسیحیان که سالیان سال در انتظار ظهور (علیه السلام) بودند در گرویدن به شما از همدیگر سبقت می گیرند و فرمان پیامبرشان را اطاعت کرده با دین و آیین شما پیوند برقرار می کنند ✳️چه زیباست نمازهایی که پشت سر شما می خوانیم و با عشق😍 به شما اقتدا کرده با حضور قلب در محضر شما می ایستیم. زیباتر از آن ذکر زیبای تسبیحات فاطمه(سلام الله علیها) است که ما با اقتدا به شما آهسته و با توجه به آنها را می گویم ✳️شکوه نمازهای جماعت دیدنی است مردم از دورترین نقاط برای شرکت در نماز جماعت ای که امام شما باشی آمده‌اند👥 دیگر بعد از نمازها برای دعا نمی کنیم بلکه سجده شکر به جای آورده خدا را از این همه نعمت شاکر خواهیم بود نعمت اقتدای به او ✳️دیگر دعاهای بعد از نماز مان شفای بیماران ادای قرض قرضمندان، نابودی دشمنان، حل مشکلات اشتغال ازدواج و مسکن جوانان نیست❌ که همه اینها با اندیشه الهی و مدیریت ربانی به سامان رسیده‌اند ❇️دعای ما این است که خداوند سایه تان را مستدام گرداند و را طولانی 📝نویسنده: ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh