eitaa logo
شهید محمدرضا تورجی زاده
1.6هزار دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
72 فایل
بِه سنـگر مجازے شَهید🕊 #مُحَمَّدرضا_تورجے_زادھ🕊 خُوش آمَدید 💚شهـید💚دعوتت کرده دست دوستے دراز ڪرده‌ بـہ سویتــــ همراهے با شهـید سخت نیستـ یا علے ڪہ بگویـے  خودش دستتـــ را میگیرد تبادل_مذهبی_شهدایی👈 @Mahrastegar مدیــریت کـانال👇 @Hamid_barzkar
مشاهده در ایتا
دانلود
کاربر مسیحی لبنانی در وصف شهید امیرعبداللهیان نوشت: اگر دیدی سگ‌ها در مرگ کسی رقصیدند، بدان اون "شیر" بوده است.. 🙂✌️ ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
عمليات خیبر گره خورده بود ... فشار مى‌آوردند خط طلاييه شكسته‌شود! زير آتش ميگ‌هايى که جزيره را شخم‌می‌زدند كسى‌نمانده بود خبر بياورد. خودش رفت و از "سه‌ راهى مرگ" عبور كرد..! قبل رفتن فقط گفت : «مثل اينكه خدا ما رو طلبيده». هفده اسفند ۶۲ وسطِ جزیره مجنون در سه‌راهی مرگ، بی‌سر افتاد و آرام گرفت و آنها که ماندند را شرمنده خودش کرد... ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮    @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
براى «شهادت» ... بايد كه «نفس» را سَر بُريد. يعنى كه؛ دنیا را نه از برای دنیا بلکه برای آخرت جدی گرفت. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮    @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
enc_16880106248479708239930.mp3
3.34M
ریّان ابن شبیب😭😭 چهل روز مونده تا ....😭 نریمان پناهی ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮    @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 برگردنگاه‌کن پارت207 همین طور که با گوشی‌ام بازی می‌کرد گفت: شما فرض کنید می خواید مسافتی رو با کسی هم مسیر باشید. چی باعث میشه شما با اون فرد توی یه مسیر مشترک حرکت کنید؟ منتظر ماند تا جواب بدهم. با تردید گفتم: –خودتون گفتین دیگه، وقتی مسیر یکی باشه یعنی مقصدشونم یکیه. –حالا اگر یکی از این دو نفر ، مقصد خودش رو ندونه چه اتفاقی میوفته؟ نگاهی به گوشی‌ام که هنوز در دستش بود انداختم. –یعنی ندونه کجا میخواد بره؟ سرش را به علامت مثبت تکان داد. –اونجوری که گیج میزنه، ممکنه به هر جایی سرک بکشه و فکر کنه اون جا مقصدشه. –این چیزی که گفتین در خوشبینانه‌ترین حالت بود. تازه اگر هم این کار رو بکنه اون کسی که باهاش هم مسیر بوده متوقف نمیشه و به راهش ادامه میده و این چون سرگرمه، جا میمونه و دچار تشویش میشه بعدشم کم‌کم این ها از هم دورتر و دورتر میشن. ولی در بیشتر موارد خیلی بدتر از این میشه. همون اول که میفهمن مقصدشون یکی نیست به جدایی و نیمه راهی کشیده میشه. حالا شما فکر کن این اتفاق برای دونفر افتاده، به هر دلیلی با هم هم مسیر شدن ولی مقصد متفاوتی دارن آیا فقط یه علاقه‌ی تنها میتونه اون ها رو هم مقصد کنه؟ سرم پایین بود و به حرف هایش گوش می‌کردم. وقتی سکوتش طولانی شد سرم را بلند کردم و او به چشم‌هایم نگاه کرد. –میتونه؟ سکوت کردم. ادامه داد: –من اوایل آشناییمون نمی‌دونستم که مقصدمون تو زندگی یکی هست یا نه، برای فهمیدنش شاید مجبور بودم شما رو در شرایطی قرار بدم که انتخاب کنید. بعد کم‌کم انتخاب هایی که می‌کردین من رو مشتاق می‌کرد برای نزدیک‌تر شدن به شما. آدم ها از روی انتخاب هاشون شناخته میشن. حالا هم اگر این جا هستم هم از روی شناخت هست هم علاقه. لب هایم را به داخل دهانم کشیدم. –پس با این حساب من باید فقط یه سوال از شما بپرسم و اونم این که مقصد زندگیتون کجاست؟ شاید تمام سوالهام توش مستتر باشه. گوشی‌ام را به طرفم گرفت. –ممنونم که این قدر خوب متوجه‌ی منظورم شدید. البته به جای کلمه‌ی مقصد کلمه‌ی هدف رو قرار بدید بهتره. پرسیدم: –ولی من دیدم آدم هایی که با همسراشون تو یه مسیر میرن ولی مقصدهای متفاوتی دارن با این حال به زندگیشونم ادامه میدن. نفسش را بیرون داد. –بله هستن. ولی اونا از زندگیشون لذت نمیبرن، کم‌کم از همدیگه متنفر میشن یا این که یکی از اونا گذشت و سکوت می کنه، که اتفاقا همین سکوت کردن و برای خدا تحمل کردن یه راه میان‌بری هست برای نزدیک شدن به هدف. کاری که من تو زندگی قبلیم سعی کردم انجام بدم. ولی هلما خودش خواست که جدا بشه چون می‌گفت زودتر می خواد به هدف خودش برسه. یه هدف پوچی که می‌خواست تمام زندگیش رو فداش کنه. ولی مقصدی که من ازش حرف میزنم رسیدنی نیست. با تعجب نگاهش کردم. –مقصد اسمش روشه دیگه، باید بالاخره بهش برسیم. لبخند زد. –درسته، ولی هدف و مقصدی که من ازش حرف می زنم تا روز مرگمون باید ادامش بدیم. یه افق دور و درازه... ضبط گوشی‌‌ام را روشن کردم. لیلافتحی‌پور ‌ ‎‎‌‌‎‎╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮    @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 برگردنگاه‌کن پارت208 –افقی که شما ازش حرف میزنید مگه تو همین زندگی عادی نیست؟ نگاهش را به گوشی‌ام داد و سینه‌اش را صاف کرد. –تا حدودی هست، ولی من نمیخوام با همسر آینده ام دچار روزمرگی‌ها باشم، نمی‌خوام نگران این گرونیها باشم، استرس کرونا رو داشته باشم، غصه‌ی اگه فلان چیز گرون شد چیکار کنیم رو بخورم. گوشی‌ام را نزدیکش بردم که صدایش واضح ضبط شود. –خب مشکلات زندگی ایجاب میکنه آدم نگران این چیزا هم باشه. –بله، ولی افق دید بعضی ها خیلی بزرگ و گسترده س و هستن کسایی که خودشون رو در یک آسمان بی‌انتها می‌بینن و هر چقدر پرواز می‌کنن به انتهای آسمون نمیرسن، در حالی که هر لحظش دگرگونی و زیباییه. شما پرنده‌های خیلی بزرگ رو موقع پرواز دیدید؟ چه عظمتی دارن، خیلی هم بال نمیزنن انگار تو آسمون میلغزن. دیدید چطور اون بالا راحت خودشون رو به دست آسمون سپردن و چقدر راحت پرواز میکنن؟ مبهم نگاهش کردم. –آخه بالاخره که باید به هدف زندگی برسید آخرش چی میشه؟ ذوق زده شد. –آخری نداره، شما همین آسمون خودمون رو ببین تهش کجاست می‌دونی؟ از پشت شیشه‌ی پنجره بیرون را نگاه کردم و گفتم: –بی‌انتهاست. هیجان داشت. –اگه آسمون تموم بشه هدف انسان هم تموم میشه، اون وقته که آدم به مقصد میرسه. برای من این هدف های کوچیک و محصور و تنگ خسته کننده ست، این روزمرگی‌ها، این نگران خور و خواب بودن‌ها. وقتی انسان تو آسمون بی انتها به پرواز دربیاد، از اون بالا این هدف های روزمره به چشمش کوچیک دیده میشن چون ارتفاع گرفته. مثل همون پرنده‌ی غول پیکر. نگران شدم. –آسمون خیلی بزرگه نکنه گم بشیم؟ با لبخند نگاهم کرد. آنقدر نگاهش عاشقانه بود که دست هایم ریز شروع به لرزیدن کردند. با اشتیاقی که در صدایش بود گفت: –شما گفتین نکنه گم بشیم، درسته؟ یعنی دلتون میخواد با هم این مسیر رو تا به مقصد، هر چقدرم دور باشه ادامه بدیم؟ سکوت کردم. دوباره پرسید: –با من همسفر میشید؟ حرف هایش هیجان به دلم انداخته بود. –چیزی که شما با حرف هاتون برام ترسیم کردید رو خیلی دوست دارم. ولی خودم رو در اون حد نمی‌بینم، فکر می‌کنم من خیلی با افکار شما فاصله دارم، بعضی حرف هاتون درکش برام سخته. گوشی‌ام را برداشت و ضبط را متوقف کرد. –اصلا نگران نباشید. ما راهنما داریم، فقط کافیه شما تصمیم بگیرید بقیه‌اش حل شدنیه. لیلافتحی‌پور ‎‎‌‌‎‎╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮    @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 برگردنگاه‌کن پارت209 –نمی‌دونم منظورتون از راهنما کیه؟ –این افق بی‌انتهایی که براتون توصیف کردم رو ائمه نشون ما دادن، اگر ما درست قدم برداریم خودشونم کمکمون میکنن. نفس عمیقی کشیدم. –فکر کنم خیلی سخت باشه. شانه‌ای بالا انداخت. –دیگه هر کس در توان خودش، یه گنجشک نمیتونه مثل یه عقاب اوج بگیره و پرواز کنه، ولی هر دو تو همون آسمون پرواز می کنن و لذت می‌برن. سکوت کردم و فقط لبخند زدم. او هم لبخند زد و بشقاب میوه را به طرف خودش کشید و سیب نصفه را برداشت و با کارد یک تکه سیب جدا کرد. بعد تکه سیبی که قبلا به من داده بود و هنوز داخل بشقابم بود را سر چاقو زد و مقابلم گرفت. تکه سیب را تا نزدیک دهانم بردم که دیدم رستا سر به زیرجلوی در اتاق ایستاده. –ببخشید مزاحم صحبتتون شدم، چاره‌ای نبود. بعد رو به امیرزاده ادامه داد؛ –آقای امیرزاده مادرتون گفتن بهتون بگم زودتر بیاید. امیرزاده نگاهی به ساعتش انداخت و نوچ نوچ کنان از جایش بلند شد. –ببخشید من حواسم به زمان نبود. رستا با لبخند رفت. من هم بلند شدم. اشاره‌ای به تکه سیبی که هنوز در دستم بود کرد. شما هم هنوز نخوردین؟ خم شد و تکه سیب داخل بشقاب خودش را برداشت و داخل دهانش گذاشت. مهربان نگاهم کرد و چشم‌هایش را باز و بسته کرد. من هم همان کار را انجام دادم. هر دو وارد سالن شدیم. مادر امیرزاده با لبخند و شوخی گفت: –پسرم مثل این که حرفتون حسابی گل انداخته بودا، دیگه دیروقته، خیلی مزاحم شدیم. مادر هم در جوابش شروع به تعارف کردن کرد. من سرم پایین بود و به حرف هایی که بینمان رد و بدل شده بود فکر می‌کردم. حس خاصی داشتم، انگار علاقه‌ام به او چندین برابر شده بود و دلم می‌خواست تا آخر دنیا هم اگر رفت همراهش شوم. لیلا فتحی پور ‎‎‌‌‎‎╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮    @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 خدایا ✨آغازی که تو صاحبش نباشی 🌸چه امیدی است به پایانش؟ ✨پس به نام و یاد تو 🌸آغاز می کنم روزم را ✨تا بهترینها را مقدرم سازی 🌸 بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ ✨ الــهـــی بــه امــیــد تـــو ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮    @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
💞 خبر از آمدنت من که ندارم تو ولی جان من تا نفسی مانده خودت را برسان.... صبحتون مهدوی 💚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮    @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
🌷🕊 سید عزیزم شهیدجانم گاهی از آن بالانگاهی به ما اسیران دنیا کن.. دیدنی شده حال خسته ما و چشم ‌های پُر از حسرتمان..؛ حسرت پر کشیدن تا آسمان! نگاهی کن تا ما هم از چنگ اسارتِ دنیا خلاص شویم دستمان را بگیر و از مَنیت‌ها و امیـال دنیوی رهاییمان ده چرا که حالا بهتر از همیشه می دانم غرق دنیا شده را جام شهادت ندهند ..!😔🥀 ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮    @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👤 حاج آقا فاطمی نیا رحمت الله علیه: _می گویم دعا بخوان! +می گوید: این همه دعا کردیم چه شد؟ وَ لَا آیساً مِنْ إِجَابَتِک لِی وَ إِنْ أَبْطَأَتْ عَنِّی؛ 💫خدایا مرا از اجابتت ناامید نکن اگر چه به تاخیر بیفتد. امام سجاد علیه السلام این را به ما یاد می دهد بعضی وقتها به تاخیر می افتد، گاهی صلاح در تاخیر افتادن است. اگر تاخیر افتاد نگو نمی دهد! ✍️شرح دعای بیست و یکم صحیفه سجادیه ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📍بدون هیچ شرطی درخواست ازشون هیچ شرطی نداره 🥺 📀 ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
✦کربلایی‌‌حسین‌ستوده✦_۲۰۲۴_۰۵_۲۹_۱۰_۵۲_۱۶_۳۳۳.mp3
1.81M
بزار محرم شه... به لب اومده دیگه جونم 😭 🎙 کربلایی ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
✅حضرت آیت الله بهجت:ره تمام سرمایه ما نماز اول وقت است ، که اگر بتوانیم آن را نگه داریم توفیقات زیادی، نصیب ما خواهد شد... ‎‎‌‌‎‎╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮    @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
اول وقت سفارش 🔻برای آسمانی شدن باید خاکی باشی 🔸در پای معبود به خاک افتادن و رنگ خاک گرفتن قدم نخست برای پرواز است. در این لحظه های معنوی التماس دعا ‎‎‌‌‎‎╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮    @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚡️حاج آقا قرهی: 🌘 ، شب رحمت و شب مغفرت است که اگر پرده‌ها از جلوی دیدگانمان کنار برود، فوج فوج ملک را مابین زمین و آسمان می‌بینیم که همان‌طور که در روایت شریف است، بإذن الله تبارک و تعالی، همه را به پروردگار عالم دعوت می‌کنند و می‌گویند: کیست توبه‌کننده؟! کیست که امشب از خدا طلب کند و خدا به او مرحمت کند؟ کیست که امشب با کوله‌بار گناه بیاید و از پروردگار عالم طلب آمرزش کند و ذوالجلال و الاکرام به او مرحمت کند؟! 🌏 تمامی درب‌های رحمت و غفران و کرامت و جود و سخای ذوالجلال و االاکرام، امشب به روی بندگانش باز است. گر گدا کاهل بود، تقصیر صاحبخانه چیست؟! ✅ به قدری امشب مهم است که حتّی اموات هم منتظرند و امشب را از من و شما طلب می‌کنند و از خدا می‌خواهند یک شب جمعه برگردند. من و شما غرقیم، نمی‌دانیم،😞 امّا آن‌ها فقط یک شب جمعه، ⬅️ نه تمامی شب‌های جمعه را طلب می‌کنند و می‌گویند: خدایا! یک شب جمعه ما را برگردان، برای ما بس باشد؛ چون وقتی آن طرف رفت، می‌فهمد چه خبر است. لذا اگر بیاید، بلد است یک شب جمعه را چطور استفاده کند. من و شما غافلیم؛ چون به دنیا مشغولیم و حال آن طرفی‌ها را نمی‌دانیم. 📕 پایگاه اطلاع رسانی حوزه علیمه امام مهدی علیه اسلام ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤎 حسین‌‌جان؛ نظری‌رحمی‌گوشه‌حرمی‌نصیب‌ما‌کن... روبه تو آورده ام ای پناه بی کسیم... . 🌙