eitaa logo
🇵🇸🇮🇷عَݪَـــمدآرآݩ ــعِشق
1.1هزار دنبال‌کننده
26.8هزار عکس
14.6هزار ویدیو
28 فایل
براي بهترين دوستان خود آرزوي شهادت کنيد .. 🌷شهيد سيد مجتبي علمدار🌷 لینک ناشناس payamenashenas.ir/Shahid_Alamdar #تأسیس؛1398/1/12
مشاهده در ایتا
دانلود
داریم خودمونو اسراف میکنیم با گناه... گناهامون جدی ولی توبه هامون الکی شده...
👈گاهی از ما "مذهبی ها"؛ تنها یڪ تیپ مذهبی باقی می ماند؛ 👈گاهی من و شماے "مذهبی" آنقدر درگیر پست ها و متن هایمان در صفحات مجازے می شویم؛ ڪہ از خواندن روزانه چند خط قرآن یا ڪتب روایی،غافل میشویم؛ و در پایان روز، میبینیم ڪہ حتی یڪ دهم وقتی ڪہ در فضای مجازے بودیم،در فضاے قرآن و حدیث نفس نڪشیدیم...😔😔 👈آنقدر ڪہ آنلاین بودیم و اولین نفر پست هاے دیگران را لایڪ ڪردیم؛ به فڪر نماز اول وقت نبودیم... آنقدر درگیر جذبــــــــــ حداکثرے شدیم ڪہ فراموش ڪردیم "اخلاص" و "عبودیت" رمز برڪت در ڪارهایمان است... 👈آنقدر ڪہ به فکر آبروے خود،و برانگیختن تشویق دیگران و لایڪ ڪردن هایشان بودیم، به فڪر رضایت صاحب زمانمان نبودیم... 👈آنقدر مدام فڪرمان مشغول عڪس پروفایل و استاتوس هایمان بود؛ غافل شدیم از اینڪه پیش اماممان چہ وجهه‌اے داریم و وضعیتمان ، نامه ے اعمالمان پیش او چگونه است... 👈آنقدر در این فضا وقتمان را با انبوهی از جمعیت گذراندیم،فراموش ڪردیم تنهایی و غربت امام زمانمان را... آن چنان حضور در این فضا را براے خود لذت بخش ڪردیم ، ڪہ کم کم غافل شدیم از لذت مناجات و درددل خصوصی با مولا ...💔💔 دعامون ڪنید شـــــہـــــدا...😔 از این منجلاب نفس بیرون بیایم! 💐💖💐💖💐💖💐 🌹
🇵🇸🇮🇷عَݪَـــمدآرآݩ ــعِشق
🔸ـــــــــ سلام وعرض ادب ـــــــــــ🔸 ‌ 🔹_قسمت،_ #شصتوهشتم🔹 🔸این داستان؛ #ضمانت
⬇️ ◀️اينگونه بود كه بخاطر رفتم برای ثبت نام. موقع ثبتنام وقتی اسم مرا پرسید مکث کردم و گفتم: ، من زهرا علمدار هستم.😇 ّ بالاخره اول فروردين 1378 بعد از نماز مغرب و عشاء با بسيجيها و مريم عازم جنوب شديم. كسي نميدانست كه من مسيحي هستم به جز مريم.🙂 در راه به خوابم خيلي فكر كردم.😌 از بچه ها درباره ی پرسيدم، اما كسي چيزي نميدانست. وقتي به حرم امام خميني (ره) رسيديم. در نوارفروشي آنجا متوجه نوارهای مداحي شهيد شدم. كم مانده بود از خوشحالي بال در بیاورم. 🙃 چند نوار مداحی خریدم. در راه هر چه بيشتر نوارهاي او را گوش ميدادم بيشتر متوجه ميشدم كه آقا چه فرمودند. در طي چند روزي كه جنوب بوديم. تازه فهميدم اسلام چه دين شيريني است و چقدر زيباست. وقتي بچه ها نماز جماعت ميخواندند. من كناري مينشستم، زانوهايم را بغل ميگرفتم و گريه ميكردم😢. گريه به حال خودم که با آنها از زمين تا آسمان فرق داشتم. شلمچه خيلي باصفا بود.🕊 حس غریبی داشتم. احساس ميكردم خاك شلمچه با من حرف ميزند. با مريم كه آنجا فهمیدم خواهر شهيد است، گوشه اي ميرفتيم و شروع به خواندن عاشورا كردیم. او با سوز عجیبی ميخواند و من گوش ميدادم،انگار در عالم ديگري سير ميكردم. يك لحظه احساس كردم شهدا دور ما جمع شده اند و زيارت عاشوراميخوانند. منقلب شدم و یکباره از هوش رفتم.🍂 در بيمارستان خرمشهر به هوش آمدم. مرا به كاروان برگرداندند. 👇👇 🍂🌾🍂🌾🍂🌾🍂
🍂🌾🍂🌾🍂🌾🍂🌾🍂🌾 🌞صبح روز بعد هنگام اذان مسئول كاروان خبر عجيبي داد؛ تازه معناي خواب آن شبم را فهميدم.آن خبر اين بود كه امروز دوباره به ميرويم؛ چون قرار است خامنه اي به شلمچه بيايند و نماز عيد قربان را به امامت ايشان بخوانيم.🤩 از خوشحالي بال درآورده بودم.😇 به همه چيز كه در خواب ديده بودم رسيدم؛ ،،، علمدار و حالا . چقدر انتظار سخت است، هر لحظه اش برايم به اندازهي يك سال ميگذاشت. از طرفي انتظار شيرين بود؛ زيرا پس از آن، امامم را از نزديك ميديدم.😍 ساعت 30:11 دقيقه بود كه آقا آمدند. همه با اشك چشم به استقبال ايشان رفتيم. بي اختيار گريه ميكردم😭. باديدنش تمام تشويشها و نگرانيها در دلم به آرامش تبديل شدند. اماوقتي كه ميرفت دوباره همه غمها بر جانم نشست. با رفتنش دلهاي ما را با خود برد. اي كاش جاي خاك شلمچه بودم. بايد به خودش ببالد از اينكه آقا بر آن قدم گذاشته است. پس از اينكه از جنوب برگشتم تمام اشكهايم تبديل به يقين شد. آن موقع بود كه از مريم خواستم راه اسلام آوردن را به من ياد بدهد. او هم خيلي خوشحال شد. وقتي ميگفتم، احساس ميكردم مثل مريم و دوستانش شده ام. 🧚‍♀من هم مسلمان شدم.🧚‍♀ این قسمت 🍂🌾🍂🌾🍂🌾🍂🌾🍂🌾🍂 کانال عݪــــمدآرآݩ ــعشق🇮🇷 @Shahid_Alamdar
🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀 خوشا آنان که جانان می شناسند طریق عشق و ایمان می شناسند بسی گفتیم و گفتند از شهیدان شهیدان را شهیدان می شناسند الرزقنی توفیق شهادت فی سبیلڪ کانال عݪــــمدآرآݩ ــعشق🇮🇷 @Shahid_Alamdar
•• دست‌هایت را در دست‌های او بگذار تا در باشی در آخرین نبرد حق و باطل کھ او حق منصور است ...! •🌱💚•
: •| |• من یک‌بار خدمت ایشان رسیدم و عرض کردم : این همه فقها ، عرفا ،فلاسفه ،حکما ،شعرا ؛ این ها چه می خواستند بگویند؟ حرفشان چه بوده؟ یک جمله جالب و کوتاهی فرمودند : " همه آمده بودند بھ شما بگویند یادت نرود...! :) " •♥️🌱•
•🌱• توی خونه‌‌ۍ یکی از شھدا بودن که یکی میگه: +هدف همه‌ی بچه‌های ما ! حضرت‌آقاهم فرمودند: [ هدفتان شھادت نباشد؛ هدفتان انجام تکالیفِ فوری و فوتی باشد! گاهی اوقات هست که اینجور تکلیفی منجر بھ میشود،گاهی هم بھ منتفی نمیشود! البته آرزوی شھادت خوب است اما هدف را شھادت قرار ندهید!] ! :) •♥️🕊•
: جوانی که وقتی بھ محرمات الهی‌ میرسد ؛چشم میپوشد، امام زمان(عج) بھ او افتخار میکند! :) •🌱•
مراقب باش تو مجازی.. زندگیتو فکرتو آیندتو دلتُ دلتُ دلتُ نبازی...
آبجیِ گلم! صورتی که واسه امام حُسینه چرا باید آرایش بشه تا یه مُشت مردِ غریبه بهش زل بزنن؟! ارزش نداره به مولا...!
چادری یا مانتویی ریش‌دار یا بی ریش؛ همه باید باشن تا کارها به نتیجه برسه . . . -شهید‌محمد‌بلباسی-
تو‌ هیچکس رو غیر خدا نداری باهاش بزن دلبری کن‌.‌.. تا حالا به لحظه ی خندیدنش فکر کردی؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 🌱سر شد به شوق وصل تو فصل جوانیَم... 🌱هرگز نمی شود که از این در برانیَم.... 🌱یابن الحسن برای تو بیدار می شوم... 🌱روزت بخیر ای همه زندگانیَم... کانال عݪــــمدآرآݩ ــعشق🇮🇷 @Shahid_Alamdar
❁﷽❁ ❤️ 🌿ڪربَلایـے شـدنِ مـا♡ 🌷بہ همین سادگـے اسٺ♡ 🌿دَسـٺ بَر سینـہ گذاریـم♡ 🌷و بگوییـم ، حُسیـْـن♡ 🌞 ❤️ کانال علمداران عشق @Shahid_Alamdar
... 🍃حاج اسماعیل دولابی:خوش حال کردن شخص محزون چه با بخشش مال چه با حرف و سخن و چه با نشستن پهلوی او کفاره ی گناهان است... ❣مردم رو خوشحال کنیم❣ کانال عݪــــمدآرآݩ ــعشق🇮🇷 @Shahid_Alamdar
. دلٺنگے ... آدم را... ڪم ڪم ... ذرھ ذرھ... نا آرام میکند ...! السلام علیک یا انیس‌النفوس سلام بر ٺو ... همدم دلتنگے‌های ما ....🍃 کانال عݪــــمدآرآݩ ــعشق🇮🇷 @Shahid_Alamdar
بیت ‌المال شلوار نظامیش رو آورد و گفت برام میدوزیش؟ گفتم مادر این شلوارت خیلی کهنه شده مگه لباس بهتون نمیدن گفت:میدن ولی مامان هنوز کار میکنه یکم فقط پاره شده. بیت الماله! کانال عݪــــمدآرآݩ ــعشق🇮🇷 @Shahid_Alamdar
🇵🇸🇮🇷عَݪَـــمدآرآݩ ــعِشق
بیت ‌المال شلوار نظامیش رو آورد و گفت برام میدوزیش؟ گفتم مادر این شلوارت خیلی کهنه شده مگه لباس بهت
توی بیت المال و امانتی خیلی خیلی توجه کنید که اون دنیا به خاطر دونه دونه اش باید پاسخ داد مواظب باشید عزیزان
💠شب اول قبر به روایت یک دختر💠 🌀علامه سید محمد حسین طباطبائی صاحب تفسیر المیزان نقل كردند كه: استاد ما عارف برجسته «حاج میرزا علی آقا قاضی» می‏گفت: 🍃در نجف اشرف در نزدیكی منزل ما، مادر یكی از دخترهای اَفَنْدی‏ها (سنی‏های دولت عثمانی) فوت كرد. 🍃این دختر در مرگ مادر، بسیار ضجه و گریه می‏كرد و جداً ناراحت بود، و با تشییع كنندگان تا كنار قبر مادر آمد و آنقدر گریه و ناله كرد كه همه حاضران به گریه افتادند. 🍃هنگامی كه جنازه مادر را در میان قبر گذاشتند، دختر فریاد می‏زد: من از مادرم جدا نمی‏شوم هر چه خواستند او را آرام كنند، مفید واقع نشد؛ دیدند اگر بخواهند با اجبار دختر را از مادر جدا كنند، ممكن است جانش به خطر بیفتد. سرانجام بنا شد دختر را در قبر مادرش بخوابانند، و دختر هم پهلوی بدن مادر در قبر بماند، ولی روی قبر را از خاك انباشته نكنند، و فقط روی قبر را با تخته‏ای بپوشانند و دریچه‏ای هم بگذارند تا دختر نمیرد و هر وقت خواست از آن دریچه بیرون آید. دختر در شب اول قبر، كنار مادر خوابید، فردا آمدند و سرپوش را برداشتند تا ببینند بر سر دختر چه آمده است، دیدند تمام موهای سرش سفیده شده است. 🍃پرسیدند چرا این طور شده‏ای؟ ‼️ 🍃در پاسخ گفت: شب كنار جنازه مادرم در قبر خوابیدم، ناگاه دیدم دو نفر از فرشتگان آمدند و در دو طرف ایستادند و شخص محترمی هم آمد و در وسط ایستاد، آن دو فرشته مشغول سؤال از عقائد مادرم شدند و او جواب می‏داد، سؤال از توحید نمودند، جواب درست داد، سؤال از نبوت نمودند، جواب درست داد كه پیامبر من محمد بن عبدالله(صلی الله علیه و آله و سلم)است. 🍃تا این كه پرسیدند: امام تو كیست؟ 🍃آن مرد محترم كه در وسط ایستاده بود گفت: «لَسْتُ لَها بِاِمامِ؛ من امام او نیستم» در این هنگام آن دو فرشته چنان گرز بر سر مادرم زدند كه آتش آن به سوی آسمان زبانه می‏كشید. 🍃من بر اثر وحشت و ترس زیاد به این وضع كه می‏بینید كه همه موهای سرم سفید شده در آمدم. 🍃مرحوم قاضی می‏فرمود: چون تمام طایفه آن دختر، در مذهب اهل تسنن بودند، تحت تأثیر این واقعه قرار گرفته و شیعه شدند (زیرا این واقعه با مذهب تشیع، تطبیق می‏كرد و آن شخصی كه همراه با فرشتگان بوده و گفته بود من امام آن زن نیستم، حضرت علی (علیه السلام) بوده‏اند) و خود آن دختر، جلوتر از آنها به مذهب تشیع، اعتقاد پیدا كرد. کانال عݪــــمدآرآݩ ــعشق🇮🇷 @Shahid_Alamdar
فقط مانده یک روسری...😳😔 ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﺸﺎﻭﺭﯾﻦ ﻭ ﺟﺎﺳﻮﺳﺎﻥ ﮐﺎﺥ ﺳﻔﯿﺪ😒 ﺩﺭ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﺧﻮﺩ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ:📋📝 ﻣﺎ ﻣﻮﻓﻖ ﺷﺪﯾﻢ😅 ﭼﺎﺩﺭ ﻣﺸﮑﯽ ﺯﻥ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﺎﺩﺭ ﺗﻮﺭﯼ ﻭ ﮔﻠﺪﺍﺭ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﮐﻨﯿﻢ.🙄 ﭼﺎﺩﺭ ﺗﻮﺭﯼ ﻭ ﮔﻠﺪﺍﺭ ﺯﻧﺎﻥ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺎﻧﺘﻮ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﮐﻨﯿﻢ!😕 ﻣﺎﻧﺘﻮ ﻫﺎﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺎﻧﺘﻮﻫﺎﯼ ﺭﻧﮕﯿﻦ، ﺗﻨﮓ ﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﮐﻮﺗﺎﻩ.🙁 ﻭ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺍﺯ ﺣﺠﺎﺏ ﯾﮏ ﺯﻥ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﺭﻭﺳﺮﯼ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ.😱😔 که آن هم به لطف روسری های لیز به راحتی سر میخورد و مدام از سر آنها میُفتد😰😱 ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎ ﻧﺎﻣﺤﺮﻣﺎﻥ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ.😥 ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﺤﯿﻄﯽ ﻧﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﺎ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﮐﻨﻨﺪ.😱 ﺍﮔﺮ ﻣﺎ ﺑﺘﻮﺍﻧﯿﻢ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺳﺮﯼ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻢ ﻫﺎﯼ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ😕 ﻭ ﺯﻧﺎﻥ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺭﺍ بیشتر ﺑﻪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻧﻬﺎ ﺑﮑﺸﺎﻧﯿﻢ🙁 ﺩﺭ ﻧﻬﺎﯾﺖ ﺯﻧﺎﻥ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﻓﺮﺻﺘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺮﺑﯿﺖ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﺸﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ!!!!😔😔😔 ﺁﻧﻮﻗﺖ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺯ ﺍﺳﻼ‌ﻡ ﻭ ﺍﻧﻘﻼ‌ﺏ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﺎﻗﯽ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﻣﺎﻧﺪ!!😱😭 میبینی بانوی مسلمان ایرانی؟؟؟😳 میبینی چه خوابها برایمان دیده اند 😴و به راحتی دارند خوابهایشان را تعبیر میکنند...؟❤️😔 کانال عݪــــمدآرآݩ ــعشق🇮🇷 @Shahid_Alamdar