eitaa logo
↰بـرادر هـای شـهیدم↳
124 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
381 ویدیو
1 فایل
«یه چیز عجیب، مثل مدل هاست، مثل هنرمندهاست، تو اصلا اهل زمین نبودی. تو می‌روی و دیده ی من مانده به راهت! ای ماه سفر کرده، خدا پشت و پناهت♥!» ادمین تبادل🌸: @Shaahadaatt ⇤ تبادل‌با‌کانال‌های‌غیر‌اخلاقی‌صورت‌نمیگیرد❌ #لبیک_یا_خامنه_ای ♥️'
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام خواستم سوال بپرسم جواب‌میدین • جواب دادم (:
شب چه حکایت قشنگیست آدم را وادار بـه فـکر کـردن به آنهایی میکند که عزیزند عـزیـزتـر از جـان همچـون خــدای مـهربـان
خب نصف محرم که گذشت کاری مفیدی انجام دادید؟؟
صبحمونو با سلام به آقا امام رضا شروع کنیم رفقا✋🏻🌱 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ‏ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ‏ °•🌱↷ ↱@Shahid_babaknori↲
↰بـرادر هـای شـهیدم↳
❣🕊🌸 دوست‌شهیدنورے:🌱 بابک‌اینقدربه‌فرمانده‌ها‌میگفت: چشم‌حاج‌آقا.این‌تکه‌کلامش‌شده‌بود. ماهم‌هرموقع‌می‌خواستیم‌بابک‌رواذیت‌کنیم‌ همش می‌گفتیم:چشم‌حاج‌آقا. فک‌می‌کردیم‌بابک‌برای‌اینکه‌خودشو برای‌فرمانده‌هاعزیزکنه‌ همیشه‌میگه‌:چشم‌امابعدفهمیدیم‌که‌ داخل‌خانه‌هم‌همین‌جوری‌بوده... همرزم‌شهید: توی‌روستایی‌به‌اسم‌حمیمه‌مستقربودیم. ڪارما،پشتیبانی‌از‌نیروهای‌پیاده‌حزب‌الله‌بود. باید یه‌۲۰-۱۰کیلومتری‌عقب‌تر‌آماده‌میبودیم‌ تا‌در‌صورت‌لزوم‌وارد‌عمل‌بشیم. به‌ما‌گفتند‌برید‌و‌تو‌منطقه‌ای‌به‌اسمT2‌ بمونید‌یه‌منطقه‌ای‌کنار‌پالایشگاه‌بود. من‌و و‌حسین‌راه‌افتادیم. مسیر‌رو‌بلد‌نبودیم‌و‌داشتیم‌پشت‌سر ماشین‌شهید‌نظری‌حرکت‌میکردیم. البته‌اون‌موقع‌شهید‌نظری‌صداش نمیکردیم...یهو‌تو‌مسیر‌یه‌جعبه‌مهمات دیدیم...فشنگ‌کلاش‌بود. گفتم‌بابڪ‌بابڪ ‌نگه‌دار.‌یه‌جعبه‌فشنگ اونجا‌افتاده.. گف‌ولش‌کن‌بابا‌حتما‌خالیه.. گفتم‌نه‌،‌نگه‌دار،جعبه‌پلمبه‌حیفه،‌اونجا‌که بی‌کاریم..واسه‌خودمون‌میریم‌تیراندازی.. هیچی‌نباشه ۱۰۰۰تا‌گلوله‌هست.. بابک‌گف‌دیگه‌ازش‌رد‌شدیم‌ولش‌کن. گفتم‌خب‌برگرد. گفت‌ماشین‌اقای‌نظری‌رو‌گم‌میکنیم.‌ گفتم‌آخه‌تو‌این‌بیابون‌که‌فقط‌همین‌جاده هست،مسیر‌رو‌گم‌نمیکنیم. خب‌یه‌ذره‌بیشتر‌گاز‌میدی.. بابک‌تاکید‌داشت‌که‌اون‌جعبه‌خالیه.. خلاصه‌اینکه‌نگه‌نداشت‌و‌رفتیم.. اون‌شب‌با‌بقیه‌بچه‌ها‌دور‌اتیش‌نشسته‌بودیم راننده‌آماده‌و‌پشتیبانی‌اومد‌بهمون‌اضافه‌شد. داشت‌میگفت:‌‌امروز‌موقعی‌که‌اومدم‌اینجا متوجه‌شدم‌یه‌جعبه‌فشنگ‌کلاش‌گمشده.. احتمالا‌وسط‌راه‌افتاده. یه‌لحظه‌من‌و‌بابک‌چشم‌تو‌چشم‌شدیم، بابک‌یه‌لبخندی‌زد. اون‌لحظه‌دلم‌میخواست‌خودم‌شهیدش‌کنم. بعد‌من‌بهش‌گفتم‌الان‌چیڪارت‌کنم؟ گف‌ببین‌یه‌بار‌حرف‌فرمانده‌رو‌گوش‌ندادما. ولی‌از‌دست‌دادن‌هزار‌تا‌فشنگ‌چیزی‌نبود بشه‌باهاش‌کناراومد.😢💔 ادامہ‌دارد.. پارت ♥️ ♥️' °•🌱↷ ↱@Shahid_babaknori↲
↰بـرادر هـای شـهیدم↳
❣🕊✨ شب‌های‌البوكمال‌فوق‌العاده‌سردبود. سرماباعث‌می‌شد‌‌که‌موقع‌نگهبانی‌هم‌ به‌دور‌خودمون‌پتو‌بپیچیم. ساعت‌حدود۱۲شب‌بود که‌من‌برای‌سرکشی‌بین‌نیروها‌رفتم. شهیدنظری‌،شهیدکایدخورده‌وشهیدنوری‌ سه‌تایی‌پشت‌یک‌خاکریز‌بودند، چون‌خیلی‌پتوکم‌بود‌تواون‌پست‌نگهبانی‌ به‌هرکدومشون‌به‌سختی‌پتورسیده‌بود. شهیدکایدخورده‌وشهیدنوری‌كه‌خودشون‌ رو‌زیرپتوپیچیده‌بودند‌گفتند:‌حاجی‌بیا‌اینجا. بیااینجا‌دوربین‌‌رانشان‌دادند‌و‌گفتند: دشمن‌‌داخل‌ساختمان‌روبه‌رویی‌پنهان‌شده. متوجه‌شدم‌که‌آنقدرگشتندتاتونستنددشمن‌رادریک‌نقطه‌پیداکنند. گفتم‌:شماکاملادشمن‌را‌تعقیب‌کنید. آن‌شب‌هرموقع‌ازکنارشان‌ردمی‌شدم‌ وسوال‌می‌کردم،میگفتند: بله‌دشمن‌همان‌جااست‌تحرك‌داره‌و.. مشخص‌بودکه‌کاملادشمن‌رازیرنظرداشتند. شب‌بعدنیروهای‌اطلاعاتی‌را برای‌شناسایی‌به‌جلوفرستادیم؛ وقتی‌دیدم‌فرصت‌مناسب‌هست‌ همان‌شب‌‌عملیات‌راشروع‌کردیم. عملیات‌فوق‌العاده‌موفق‌بودوتوانستیم‌همه‌ ارتفاعات‌راتصرف‌کنیم. ادامہ‌دارد.. ♥️ ♥️ °•🌱↷ ↱@Shahid_babaknori↲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبحمونو با سلام به آقا امام رضا شروع کنیم رفقا✋🏻🌱 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ‏ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ‏ °•🌱↷ ↱@Shahid_babaknori↲
↰بـرادر هـای شـهیدم↳
خب سوالم‌رو‌میپرسم چیکار کنم حالم رو خوب کنم:| حال دلم اصلا خوب نیست هرچقدرم صدا میکنم خدا رو جوابی
https://eitaa.com/Shahid_babaknori/4756 خب من پدر و‌مادرم فردا دارن جدا میشن چجوری به پدرم احترام بزارم که زندگیم رو خراب کرده • تو این دنیا خیلی اتفاق میوفته حتی اتفاق بدتر این خب شاید به صلاحشون که جدا بشن یا اگر جدا نمیشدن اتفاق بدتر از این می‌افتاد خب؟؟ الانم خداروشکر کنید که هر دوتاشون سالم هستند با این که جدا شدن میتونی ببینیشون الانم فقط تمرکزتون رو هدف خودتون باشه اهمیت ندید امتحان الهی هم میتونه باشه (: