شب چه حکایت قشنگیست
آدم را وادار بـه فـکر کـردن
به آنهایی میکند که عزیزند
عـزیـزتـر از جـان
همچـون خــدای مـهربـان
هدایت شده از ↰بـرادر هـای شـهیدم↳
صبحمونو با سلام به آقا امام رضا شروع کنیم رفقا✋🏻🌱
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ
وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ
صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ
°•🌱↷
↱@Shahid_babaknori↲
↰بـرادر هـای شـهیدم↳
❣🕊🌸
#سـوریـه
#خاطـره
دوستشهیدنورے:🌱
بابکاینقدربهفرماندههامیگفت:
چشمحاجآقا.اینتکهکلامششدهبود.
ماهمهرموقعمیخواستیمبابکرواذیتکنیم
همش میگفتیم:چشمحاجآقا.
فکمیکردیمبابکبرایاینکهخودشو برایفرماندههاعزیزکنه
همیشهمیگه:چشمامابعدفهمیدیمکه
داخلخانههمهمینجوریبوده...
همرزمشهید:
تویروستاییبهاسمحمیمهمستقربودیم.
ڪارما،پشتیبانیازنیروهایپیادهحزباللهبود.
باید یه۲۰-۱۰کیلومتریعقبترآمادهمیبودیم
تادرصورتلزومواردعملبشیم.
بهماگفتندبریدوتومنطقهایبهاسمT2
بمونیدیهمنطقهایکنارپالایشگاهبود.
منو #بابڪ وحسینراهافتادیم.
مسیرروبلدنبودیموداشتیمپشتسر ماشینشهیدنظریحرکتمیکردیم. البتهاونموقعشهیدنظریصداش نمیکردیم...یهوتومسیریهجعبهمهمات دیدیم...فشنگکلاشبود.
گفتمبابڪبابڪ نگهدار.یهجعبهفشنگ اونجاافتاده..
#بابڪ گفولشکنباباحتماخالیه..
گفتمنه،نگهدار،جعبهپلمبهحیفه،اونجاکه بیکاریم..واسهخودمونمیریمتیراندازی..
هیچینباشه ۱۰۰۰تاگلولههست..
بابکگفدیگهازشردشدیمولشکن.
گفتمخببرگرد.
گفتماشیناقاینظریروگممیکنیم.
گفتمآخهتواینبیابونکهفقطهمینجاده هست،مسیرروگمنمیکنیم.
خبیهذرهبیشترگازمیدی..
بابکتاکیدداشتکهاونجعبهخالیه.. خلاصهاینکهنگهنداشتورفتیم..
اونشببابقیهبچههادوراتیشنشستهبودیم
رانندهآمادهوپشتیبانیاومدبهموناضافهشد.
داشتمیگفت:امروزموقعیکهاومدماینجا متوجهشدمیهجعبهفشنگکلاشگمشده..
احتمالاوسطراهافتاده.
یهلحظهمنوبابکچشمتوچشمشدیم، بابکیهلبخندیزد.
اونلحظهدلممیخواستخودمشهیدشکنم.
بعدمنبهشگفتمالانچیڪارتکنم؟
گفببینیهبارحرففرماندهروگوشندادما.
ولیازدستدادنهزارتافشنگچیزینبود بشهباهاشکناراومد.😢💔
ادامہدارد..
پارت
#برادرشهیدم♥️
#شهیدبابڪنورۍهریس♥️'
°•🌱↷
↱@Shahid_babaknori↲
↰بـرادر هـای شـهیدم↳
❣🕊✨
#خاطره
#فرماندهسپاهگیلان
شبهایالبوكمالفوقالعادهسردبود.
سرماباعثمیشدکهموقعنگهبانیهم
بهدورخودمونپتوبپیچیم.
ساعتحدود۱۲شببود
کهمنبرایسرکشیبیننیروهارفتم.
شهیدنظری،شهیدکایدخوردهوشهیدنوری
سهتاییپشتیکخاکریزبودند،
چونخیلیپتوکمبودتواونپستنگهبانی
بههرکدومشونبهسختیپتورسیدهبود.
شهیدکایدخوردهوشهیدنوریكهخودشون
روزیرپتوپیچیدهبودندگفتند:حاجیبیااینجا.
بیااینجادوربینرانشاندادندوگفتند:
دشمنداخلساختمانروبهروییپنهانشده.
متوجهشدمکهآنقدرگشتندتاتونستنددشمنرادریکنقطهپیداکنند.
گفتم:شماکاملادشمنراتعقیبکنید.
آنشبهرموقعازکنارشانردمیشدم
وسوالمیکردم،میگفتند:
بلهدشمنهمانجااستتحركدارهو..
مشخصبودکهکاملادشمنرازیرنظرداشتند.
شببعدنیروهایاطلاعاتیرا
برایشناساییبهجلوفرستادیم؛
وقتیدیدمفرصتمناسبهست
همانشبعملیاتراشروعکردیم.
عملیاتفوقالعادهموفقبودوتوانستیمهمه
ارتفاعاتراتصرفکنیم.
ادامہدارد..
#برادرشهیدم♥️
#شهیدبابڪنورۍهریس♥️
°•🌱↷
↱@Shahid_babaknori↲
صبحمونو با سلام به آقا امام رضا شروع کنیم رفقا✋🏻🌱
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ
وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ
صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ
°•🌱↷
↱@Shahid_babaknori↲
↰بـرادر هـای شـهیدم↳
خب سوالمرومیپرسم چیکار کنم حالم رو خوب کنم:| حال دلم اصلا خوب نیست هرچقدرم صدا میکنم خدا رو جوابی
https://eitaa.com/Shahid_babaknori/4756 خب من پدر ومادرم فردا دارن جدا میشن چجوری به پدرم احترام بزارم که زندگیم رو خراب کرده
•
تو این دنیا خیلی اتفاق میوفته
حتی اتفاق بدتر این
خب شاید به صلاحشون که جدا بشن
یا اگر جدا نمیشدن اتفاق بدتر از این میافتاد خب؟؟
الانم خداروشکر کنید که هر دوتاشون سالم هستند با این که جدا شدن میتونی ببینیشون
الانم فقط تمرکزتون رو هدف خودتون باشه اهمیت ندید
امتحان الهی هم میتونه باشه (: