مجازی پر شده از آدمهای الکی و تقلیدکار. وسط همه این آدمها تو خودت باش و به همینم افتخار کن :)
پیش از آنکه بخواهم مجریِ آن محفل بزرگ باشم؛ روزیام شده بود تا غریب به دور روز ( و نه دو روزِ کامل ) در شهر مقدس قم نفس بکشم. آن شب، وقتی دور میدان هفتاد و دو تن ایستاده بودیم؛ باران شدیدی شروع به باریدن کرد. به طوری که حرکت ما به سمت سمنان را حوالی نیم ساعت به عقب انداخت. همانجا در کنار میدان و خیره به خیابان به سختی بغضم را فروخوردم تا کسی نفهمد که تا چه اندازه مغمومم. و من اندوه داشتم برای خاطر آنکه قلب و روحم حاضر نبود از این شهر دور بماند. اما چاره ای نداشتم. تنها کاری که از دستِ دلم بر میآمد آن بود که دعا کند روزی در این خاکِ بیهمتا نفس بکشد و روزگار بگذراند!
چند هفته بعد از آن زیارت دلچسبی که در قم تجربه کرده بودم؛ اتفاق مهمی برایم رقم خورد و آن اجرای صحنه در محفلی بود که مهمان ویژهی آن دختر عزیز حاج قاسم بود. بعد از اتمام مراسم قلبم پیش از هرچیز ناگهان پرکشید هوایی شد. انگار کسی از قم مدام من را صدا میزد و انتظارم را میکشید! همانجا و در هیاهوی سالن همایش، از خدا طلب کردم که به زودی های زود زندگی در قم را روزیام کند.
از آن روزها و فراقی که در قلبم احساس میشد؛ دو سالی میگذرد... حالا همانجایی هستم که روزی انتظارش را میکشیدم. همانجایی نفس میکشم که در قنوت نمازهایم آرزویش میکردم. و اینجا بهشتِ زمین است. در وصف این شهر مقدس قلمم محدود است و زبانم بند میآید.
صبر، آدمیزاد را به آنچه میخواهد میرساند. و نه فقط صبر بلکه توکل و توسل نیز (:
#طلبهیجوانِحزباللهی
#قم_عزیز
تا چشم فرو بستیم
صبح از را رسیده بود و تا چشم باز کردیم شب کنارمان نشسته بود و نیشخند میزد. حکایت زندگی انگار همین است. گذشتن و دویدن و نرسیدن و رسیدنهای ناتمام. آدمیزاد در این جهان پهناور هر اندازه که بیشتر تلاش کند، زودتر به آخر ماجرای حیات خویش میرسد... انتهای مسیر خوش است اگر هدف انسان والا باشد و عمر را صرف محبوبی لایق کرده باشد. واِلا به نقطهی پایان که برسد جز کوهی حسرت و بغض و اندوه، چیزی در دست ندارد.
ثروت انسان به ایمان و اعتقاد اوست. به حیا و عفت و ادب او در طول حیات خویش. وگرنه تمام این دنیا را هم که به نام آدمی بزنند در انتهای مسیر پشیزی نمیارزد.
خوشا به حال بزرگانی که گرگ و میش هوا را دیدند و به عبادت پرداختند و تا بلندای شب به کار و جهاد و رسیدگی به امور جهان اسلام پرداختند. حیاتِ آدمیزادانی چون من که مفت نمیارزد! این خوردن ها و خوابیدن ها و بیدغدغگیها آخرت و عاقبت انسان را به نقطهی منفوری میکشاند. خدا به خیر کند!
#طلبهیجوانِحزباللهی
گفتهاند علم را اگر بخوانی،
و به حافظه بسپاری اما به آن عمل نکنی، حجابی میشود ضخیم و قدرتمند و نور حقایق را بر قلب و روح تو نمیرساند. میشوی دانشمندی که خود به گفتهی خود در گفتار و رفتار ایمان ندارد... خدا دستمان را بگیرد و یاریمان کند تا بتوانیم در مسیر کسب علم، عامل و پرتلاش باشیم.
پ.ن : درس خوندن در جوار خانم حضرت معصومه س یجور دیگه میچسبه به آدم :)
#طلبگی | #قم