أین المنتقم
ما را دلیست چون تن لرزان بیدها
ای سرو قد! بیا و بیاور نویدها
بازآ و با نسیم نگاه بهاریات
جانی دوباره بخش به ما ناامیدها
ما جمعه را به شوق تو، تعطیل کردهایم
ای روز بازگشت تو آغاز عیدها
بازآ که خلق را نکشاند به سوی خویش
بازار پر فریب مراد و مریدها
برگرد تا زمین و زمان را رها کنند
چپها و راستها، و سیاه و سفیدها
بسیار دستهگل که برای تو چیدهایم
این خاک، غرقه است به خون شهیدها
خون حسین میچکد از نیزهها هنوز
برگرد و انتقام بگیر از یزیدها
✍🏻 #افشین_علا
🏷 #شعر_عاشورایی | #شعر_انتظار
🇮🇷 @Shere_Enghelab
۶ مرداد ۱۴۰۲
خطبههای طوفانی
ای نام تو خطبههای طوفانی ما
ای مایۀ جرأت و رجزخوانی ما
خون تو به خاک این شرافت را داد
تا مُهر شود برای پیشانی ما
📝 #محمدرضا_سهرابینژاد
🏷 #شعر_عاشورایی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
۷ مرداد ۱۴۰۲
رساترین فریاد
آنجا که سکوت مرگ و استبداد است
خون شهدا، رساترین فریاد است
با این همه، در قیام ثاراللهی
فریاد حسین، خطبۀ سجاد است
✍🏻 #محمدجواد_غفورزاده
🏷 #شعر_عاشورایی | #امام_سجاد علیهالسلام
🇮🇷 @Shere_Enghelab
۸ مرداد ۱۴۰۲
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📢 تعلیم و تغییر اخلاق در جامعه اسلامی
👈 از اقدامات امام سجاد(علیهالسلام)
✏️ رهبر انقلاب: امام سجاد به تعلیم و تغییر اخلاق در جامعه اسلامی کمر بست. چرا؟ چون طبق تحلیل آن امام بزرگوار، بخش مهمّی از مشکلات اساسی دنیای اسلام که به فاجعه کربلا انجامید، ناشی از انحطاط و فساد اخلاق مردم بود. اگر مردم از اخلاق اسلامی برخوردار بودند، یزید و ابنزیاد و عمر سعد و دیگران نمیتوانستند آن فاجعه را بیافرینند... ممکن نبود حکومتها - ولو فاسد باشند؛ ولو بیدین و جائر باشند - بتوانند مردم را به ایجاد چنان فاجعه عظیمی؛ یعنی کشتن پسر پیغمبر و پسر فاطمه زهرا سلاماللهعلیها وادار کنند. ۱۳۷۲/۰۴/۲۳
🖼 #سخن_نگاشت
💻 Farsi.Khamenei.ir
۸ مرداد ۱۴۰۲
شبیه تیغ دودم...
بریده است سر از عصر اختناق آهت
که جان به لب شده دشمن، از آه جانکاهت
بخوان بخوان و تحدّی کن، ای کلامت نور!
دو خط صحیفۀ سجادیه، به دلخواهت
گلوی گرگِ ستم را درید تا برخاست
شبیه تیغ دودم نالۀ شبانگاهت
تو روضۀ عطشی، میشود بلند انگار
صدای گریۀ آب از درنگ کوتاهت
شبیه دست علی، پینه بسته پیشانیت
خداشناس شود مستحق، سر راهت
✍🏻 #عاطفه_جعفری
🏷 #شعر_عاشورایی | #امام_سجاد علیهالسلام
🇮🇷 @Shere_Enghelab
۸ مرداد ۱۴۰۲
قافلۀ غم
آن داغ مدام برقرار است هنوز
از خون تو خاک شرمسار است هنوز
آن قافلهای که راه انداخت غمت
اینقدر بدان که رهسپار است هنوز
✍🏻 #امیر_مرادی
🏷 #شعر_عاشورایی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
۱۰ مرداد ۱۴۰۲
پایداری ما
گواه سیرۀ عشق است داغداری ما
به باغبانی درد است لالهکاری ما
تنور لاله در این فصل آنچنان داغ است
که میچکد عرق از روی شرمساری ما
به راه خیزش ما گرچه نیزه کاشتهاند
جُوِی نکاسته از شور تکسواری ما
به رود خستۀ تاریخ داده درس شتاب
در آبراهِ هدف، موجِ بیقراری ما
صفی ز لشکر عشقاند باد و باران هم
غریب نیست شتابند اگر به یاری ما...
شروع زندگی جاودانه با یار است
در این غریبکشی، مرگِ اختیاری ما
به زیر سایۀ طوباقدان عاشورا
نرُسته سرو بلندی به استواری ما
صلا زدی که: کسی هست یاریام بدهد؟
بلی حسین من، آنک خروش آری ما
اگر چه دیر صلایت شنیدهایم، اما
بگیر هر چه غرامت ز خون جاری ما
بگو به دشمن مغلوب ما که در راه است
هنوز حادثۀ زخمهای کاری ما...
امید منتظران! با ظهور خود بزدای
غبار اشک، ز چشم امیدواری ما
«فرید» خط شهادت همیشه حایل باد
میان خستگی و پای پایداری ما
✍🏻 #قادر_طهماسبی
🏷 #شعر_عاشورایی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
۱۲ مرداد ۱۴۰۲
مرد میدان
پرنده کوچ نکردهست زیر باران است
اگرچه سنگ ببارد وگرچه طوفان است
همین پرندهٔ سنگی که شکل غربت توست
همین پرنده که بی پر زدن پریشان است
دگر نمیپرد از درد این هواپیما
که در محاصرهٔ اوج راهبندان است
خوشا به خلوت گنجشکها که میدانند
چقدر پر زدن از شانهٔ تو آسان است
فرا نمیپرد از ارتفاع گندمزار
پرندهای که شب و روز در پی نان است
خوشا به حال هر آنکس که مثل تو پر زد
برای هرکه پری داشت، شهر زندان است
و آسمان وصیتنامهٔ تو بود آری
شناسنامهٔ تو برگ برگ قرآن است
عقاب شهر به این راحتی نمیمیرد
که آشیانهٔ او آسمان ایران است
نگاه کن تندیست درست مثل خودت
هنوز هم که هنوز است مرد میدان است
✍🏻 #مهدی_مردانی
🏷 #شهید_عباس_بابایی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
۱۵ مرداد ۱۴۰۲
چشم تو خراب میشود بر سر کفر
کُند است برای حنجرت خنجر کفر
آرامش چشمان علیاکبریات
انداخته اضطراب در لشکر کفر
✍🏻 #رضا_محمدی
🏷 #شهید_محسن_حججی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
۱۶ مرداد ۱۴۰۲
تصور کن...
تصور کن تو در سنگر، وَ داعش در کمین باشد
تصور کن جهانت شکل یک میدان مین باشد
تصور کن بیفتی دست داعش، تازه در دستت
عقیق سرخ باشد، «یاعلی» نقش نگین باشد
تصور کن که روی بازویت لبیک یا زینب
و نامت نام فرزند امیرالمؤمنین باشد
تصور کن علی باشی و تنها، آنطرف اما
سپاه ناکثین و مارقین و قاسطین باشد...
تصور کن بپرسند از کجایی؟ شیعهای؟ باید
برای هر سؤالی پاسخت در آستین باشد
تصور کن لبانت خشک باشد مثل اربابت
فقط دلواپس طفلت نباشی، فرقش این باشد!
تصور کن نفربرهای دشمن اسب باشند و
ببینی پیکر یاران تو روی زمین باشد
تصور کن کسی که میبرد با خود تو را، شمر است
تصور کن برادر! کربلا شاید همین باشد
چه خواهی کرد؟ مثل من تو هم پاهات میلرزد؟
اگر یک سمت دنیا باشد و یک سمت دین باشد؟
هزاران بار دیدم عکس آخر را، نفهمیدم
چه باعث میشود یک مرد تا این حد متین باشد
گمانم چشم «محسن» رو به قاب تازهای وا شد
گمانم حق در آن تصویر، با «روح الامین» باشد
::
جوابم را ندادی ای برادرجان! چه خواهی کرد؟
تصور کن تو باشی، شمر باشد، دوربین باشد!
✍🏻 #محمدحسین_ملکیان
🏷 #شهید_محسن_حججی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
۱۷ مرداد ۱۴۰۲
چه پایانی از این بهتر؟
عنایت میکند دلبر، وساطت میکند خنجر
که بی سر پر بگیری در هوای حضرت بی سر
چگونه زیستی؟ ای گرمی ظهر عطش با تو!
که چون خورشید، زیبا جلوه کردی لحظۀ آخر
تو افتادی به خاک اما نیفتادهست این بیرق
و برمیخیزد از خون تو صدها محسن دیگر
نمیدانم نمیدانم چه رازی در نگاه توست
که چون من خیره میماند به چشمت هر تماشاگر
نگاه تو پر از ایمان، نگاه دشمنت حیران
لبالب یک نگاه از خیر بود و یک نگاه از شر
حسین آمد به بالین تو، زینب هم به همراهش
چه رؤیایی از این خوشتر؟ چه پایانی از این بهتر؟
خوشا نذر شهید کربلا آنگونه جان دادن
خوشا تنها، خوشا تشنه، خوشا زخمی، خوشا بی سر
✍🏻 #رضا_ابوذری
🏷 #شهید_محسن_حججی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
۱۸ مرداد ۱۴۰۲
عشق حسینی...
گرفته درد ز چشمم دوباره خواب گران را
مرور میکنم امشب غم تمام جهان را
غم عراق و یمن را که شعلهشعله در آتش
غم دمشق پریشان و غزّۀ نگران را
دلارهای یهودی، ریالهای سعودی
ببین که برده به غارت چگونه امن و امان را
چه کودکان یتیمی که مانده بیسر و سامان
چه مادران غریبی که برگریزِ خزان را...
صدای ناله و شیون زِ هر کرانه بلند است
چگونه خواب ربودهست چشم آدمیان را؟
جهان اگرچه کویر سکوت و بهت و تماشاست
در این دیار ببین رودهای در جریان را
ببین شکوه و شهامت چگونه ریشه دوانده
ببین قیامت قد هزار سرو روان را
ببین که عشق حسینی و آرمان خمینی
چگونه باز به میدان کشانده پیر و جوان را
درود بر شرف و عزت جوانِ دلیری
که در هوای حرم نذر میکند سر و جان را
چگونه دم بزنم از مدافع حرم عشق
چگونه وصف کنم آن حماسههای عیان را
سلام ما به خلیلی و صابری و علیدوست
به غیرت همدانی که خیره کرده جهان را
سلام ما به عزیزی و باغبانی و عطری
چه عاشقانه برانگیختند رشک جنان را
درود بر تقوی، شاطری و فاطمیاطهر
که خواندهاند «أوَفَیتُ» به لب امام زمان را
سلام بر سر اسکندری که بر سر نیزه
گرفت از دل هر بیقرار تاب و توان را
«سری به نیزه بلند است در برابر زینب»
خدا کند که نبیند رقیه زخم سِنان را
سری که بر سر نیزه رهاست عطر صدایش
وَ غرق نور خدا میکند کران به کران را
و «أی منقلبٍ» میرسد به گوش دوباره
دمی نمیبرم از یاد شمرهای زمان را...
✍🏻 #یوسف_رحیمی
🏷 #مدافعان_حرم | #شعر_پایداری
🇮🇷 @Shere_Enghelab
۱۸ مرداد ۱۴۰۲