eitaa logo
شعر انقلاب
2.7هزار دنبال‌کننده
544 عکس
172 ویدیو
2 فایل
انقلاب اسلامی ایران در آینۀ شعر ارسال پیام: @Shaere_Enghelab
مشاهده در ایتا
دانلود
هر روز عاشوراست این روزها حال جهان در وضع هشدار است برخیز و فریادی بزن! این کمترین کار است در پیچ تاریخی دوران فتنه بسیار است شمشیر بردار ای برادر جنگ دشوار است تقدیر ما خورده گره با قلعۀ خیبر باید ببندی بر سرت سربند یا حیدر مردان میدان را بگو هر روز عاشوراست والتین والزیتون که پیروزی از آن ماست نور طلوع فجر صادق از افق پیداست بیت‌ المقدس تا همیشه پرچمش بالاست هر روز روز قدس و هر شب وقت بیداری‌ست تا انتفاضه در رگ این سرزمین جاری‌ست خون می‌چکد از شاخۀ زیتون در این ایام حرفی نمانده بین ما و قوم خون‌آشام جز این نصیحت که: بترس از امت اسلام شوخی نکن با خشم اقیانوس ناآرام این موج، شور بادها را با خودش دارد نابودی جلادها را با خودش دارد در چشم ما بار امانت بار سنگینی‌ست کاری که از دستت برآید واجب دینی‌ست شعری که از قدس و غم آن گفت، آیینی‌ست بیت المقدس تا ابد شهری فلسطینی‌ست هستیم ما از کودکی‌ها پای پیمانش بستیم عهدی تازه با خون شهیدانش کل فلسطین بوده عمری در پناه قدس روزی سحر خواهد شد این شام سیاه قدس از کربلا خواهد گذشت ای دوست! راه قدس دارد می‌آید «حاج قاسم» با «سپاه قدس» راهی که او رفته‌ست از اول جهت دارد از جانب فرماندهش مأموریت دارد با دست خود حکمی به او داده‌ست فرمانده او که تمام آیه‌های فتح را خوانده تکفریان را از عراق و سوریه رانده هر کس که با او نیست در این جاده، جا مانده یک روز پایان می‌دهد راه درازش را می‌خواند او در مسجدالاقصی نمازش را ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
کربلا تا غزه رنگ سیاه و سرخِ تو را دارند این‌روزها تمام خیابان‌ها این داغ زلف توست که افتاده با ردِّ خون به دوش پریشان‌ها از ابرها به روی زمین نم‌نم دارد دوباره مرثیه می‌بارد پس آب نیست...! گریه برای توست ماهیت حقیقی باران‌ها.. اندوه بی‌نهایت تو کوهی‌ست بر شانۀ شکستۀ ما امشب فردا دوباره نوبت عاشوراست روز مصاف نیزه و قرآن‌ها آن کوفه‌ای که نامه برایت داد حالا بزرگ‌تر شده از دیروز از ظهر کربلای تو تا غزه لب‌تشنه‌اند با تو مسلمان‌ها این‌روزها چقدر علی‌اصغر! در دست بی‌پناه ِیکی مادر آماج تیر حرمله‌ها هستند سربازهای کوچک گردان‌ها حالا یزیدهای مدرنیته خون می‌خورند و غافل از این رازند خونی که از گلوی تو می‌جوشد جاری‌ست در شرافت شریان‌ها اینجا چقدر «شمر» فراوان است! شمشیرها به سوی تو می‌آیند با رفتنت، برای ابد داغ است بازار سر بریدن انسان‌ها امشب دوباره عهد وفا بستیم با روضه‌خوانِ هیأتِ چشمانت جان می‌دهیم پای همین منبر ناقابل‌اند پیش تو این جان‌ها دعوت شدی به کوفه و... خنجرها روی خوشی به عشق نشان دادند! هی چشم روزگار پر از خون شد... هی خون گذشت از سر ایوان‌ها... ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
وعدۀ دیرین بعد از این طوفان سنگین، فصل باران‌های آهنگین می‌آید کاروان در کاروان گل، با صدای پای فروردین می‌آید روح صحراها گل‌افشان، جان مشرق‌ها و مغرب‌ها درخشان خاک لبریز از نیایش، از تمام دشت‌ها آمین می‌آید می‌تراود در فلسطین، می‌درخشد در بلندی‌های جولان در شبی سرشار حیرت، مثل ماه از آسمان پایین می‌آید پرشکوه این دشت‌ها را، اسب یال‌افشان او درمی‌نوردد زیر باران تجلی، با سوارانی زلال‌آیین می‌آید در ترنم‌های لیبی، در نواهای شبانگاهان لبنان با تغزل‌های موزون، با بشارت‌های آهنگین می‌آید مثل سروی سایه‌گستر، می‌چمد در ساحت میدان لؤلؤ شوق‌ها گل می‌دهد باز، عشق‌ها را لحظۀ تکوین می‌آید از پی صبحی نمایان، در میان حلقۀ شوق شهیدان از مسیر ارغوان‌ها، با سپاه لاله و نسرین می‌آید چون نسیمی آسمانی، می‌وزد در جمع یاران یمانی با شمیم آشنایی، با تبسم‌های عطرآگین می‌آید موج‌هایی پرتکاپو، از فرات افشانده تا نیل این هیاهو کشتی این جزر و مدها، عاقبت تا ساحل تسکین می‌آید آخر آن طاووس دل‌ها، کعبه را محو تجلی می‌نماید چشم در راهیم آری، موسم آن وعدۀ دیرین می‌آید سختی این سال‌ها را، می‌تکاند با سلامی سبز و آخر با تمام خارها گل، با تمام تلخ‌ها شیرین می‌آید ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
ارث صالحین چه سال‌ها در انتظار ذوالفقار حیدری تویی که در احاطۀ یهودیان خیبری چو قلعه‌ای چو قلّه‌ای که حتمی است فتح آن همیشه فکر و‌ ذکر ما، همیشه در برابری کبوتران صلح در هوای تو فدا شدند تو در همیشۀ جهان، برای عشق سنگری رواق توست سجده‌گاه خلوت پیمبران و از گلاب اشک‌های انبیا معطری تو دیده‌ای شکوه بی‌مثال مُلک عشق را ولی بر آن شکوه هم، تو زینتی، تو زیوری چه منزلی! چه خانه‌ای! چه بیت عاشقانه‌ای! که دم به دم، نفس نفس دل از مسیح می‌بری میان طعنه‌های خلق، جان‌پناه مریمی برای هجرتی عظیم، تکیه‌گاه هاجری نماز روی فرش تو عروج می‌کند به عرش بُراق شاهد است از تمام آسمان سری خدا به جبهۀ زمین نوشته‌: «ارث صالحین» تو از زبور قصه را شنیده‌ای و از بری تو حسن مطلعی چنین، تو حسن مقطعی چنان تو قبله‌گاه اولی، تویی که فتح آخری ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
جمعۀ موعود گرچه صد داغ و هزاران غم سنگین داریم چشم امّید به فردای فلسطین داریم قدس از سیطرۀ کفر رها می‌گردد عاقبت حاجت مظلوم روا می‌گردد آفتاب از پس این ابر برون می‌آید نوبت عاشقی و فصل جنون می‌آید قدس آزادترین شهر جهان خواهد شد «نفس باد صبا مشک‌فشان خواهد شد» خنجر از پشت زدن حیله و ترفند شماست قبلۀ اول عشق است که در بند شماست بهراسید که مهدی ز سفر می‌آید صبر ایوبی این قوم به سر می‌آید خالی از عاطفه‌اید و تهی از احساسید بهراسید شمایی که خدانشناسید بهراسید از این آه که دامنگیر است به خود آیید که فردای قیامت دیر است به خود آیید خدا ناظر اعمال شماست آتش دوزخ در دیدۀ دجال شماست نحس در طالعتان است که قابیل شوید حقتان است گرفتار ابابیل شوید گرچه ابری‌ست هوا و شبمان تاریک است اندکی صبر عزیزان که سحر نزدیک است می‌رسد جمعۀ موعود و سواری از راه «هر که دارد هوس کرب‌وبلا بسم‌الله» ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
الخلیل سوخت ﺁﺗﺶ، ﮔﻠﻮﻟﻪ، ﺳﻨﮓ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺑﯿﺎﻭﺭﯾﺪ ﺟﺎﯼ ﻗﻠﻢ، ﺗﻔﻨﮓ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺑﯿﺎﻭﺭﯾﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﺗﻮﭖﺧﺎﻧﻪ ﺑﺴﺎﺯﻡ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺷﻌﺮ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﻣﺜﻞ ﺑﻤﺐ ﺑﭙﯿﭽﺪ ﺻﺪﺍﯼ ﺷﻌﺮ ﺑﺎﯾﺪ ﻗﻠﻢ ﺑﻪ ﺭﻗﺺ ﺑﯿﺎﯾﺪ ﺟﻨﻮﻥ ﮐﻨﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﻣﺮﺗﻀﯽ ﺑﺸﻮﺩ ‏«ﻓﺘﺢ ﺧﻮﻥ‏» ﮐﻨﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﻟﺒﺎﺱ ﺭﺯﻡ ﺑﭙﻮﺷﺪ ﺻﺪﺍﯼ ﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺳﭙﺎﻩ ﻗﺪﺱ ﺷﻮﺩ ﻭﺍﮊﻩﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮﺍﻥ ﺷﻌﺮ ﺍﮔﺮ ﻧﻌﺮﻩﺍﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﺩﺭ ﮔﻮﺵ ﺟﺎﻫﻠﯿﺖ ﺍﯾﻦ ﻋﺼﺮ ﻣﯽﺷﺪﻧﺪ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺣﺮﻑ ﻟﯿﻠﯽ ﻭ ﻣﺠﻨﻮﻥ ﻧﻤﯽﺯﺩﻧﺪ ﺁﺗﺶ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﺷﺎخۀ ﺯﯾﺘﻮﻥ ﻧﻤﯽﺯﺩﻧﺪ ﺍﺯ ﺑﺲ ﺧﯿﺎﻝ ﺩﺭ ﺧﻢ ﺍﺑﺮﻭﯼ ﯾﺎﺭ ﻣﺎﻧﺪ ﺍﺯ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﻗﺒﻠﻪ ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﻧﻮﺍﺭ ﻣﺎﻧﺪ ناموس زخم خورده‌ای، از بس که بی‌کسی از بس که طعنه خورده و بیت‌المقدسی ﺍﯾﻦﮔﻮﻧﻪ ﺷﺪ ﮐﻪ ﮔﺮﮒ ﯾﻬﻮﺩﯼ ﻋﺰﯾﺰ ﺷﺪ ﯾﻮﺳﻒ ﻣﯿﺎﻥ ﻣﻌﺮﮐﻪﻫﺎ ﺭﯾﺰ ﺭﯾﺰ ﺷﺪ ﺍﯾﻦﮔﻮﻧﻪ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﺎﻝ ﻭ ﭘﺮ ﺟﺒﺮﺋﯿﻞ ﺳﻮﺧﺖ بر عکس معجزات خدا، «الخلیل» ﺳﻮﺧﺖ از خون گرمتان، عرق سرد می‌زنند در مسجد شکسته‌تان، نرد می‌زنند امروز اگر مقاومت غزه سرد بود میدان انقلاب، زمین نبرد بود ما داغ‌دیده‌ایم که آتش‌فشان شدیم تا مظهر مقاومت این و آن شدیم پیروز می‌شویم در آخر به سادگی با ایستادگی و فقط ایستادگی ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
ابابیل‌های شهر این گونه‌ها که ماتم دیرین کشیده‌اند سرخ از شراره‌های کدامین کشیده‌اند؟ این کودکان که گشته زمستان نصیبشان قد در بهار خاک فلسطین کشیده‌اند در دفتر سپیده خطِ خون نوشته‌اند خط بر سیاه‌مشق دروغین کشیده‌اند فرعون‌های شومِ پیمبرنقاب را از تخت‌های شب‌زده پایین کشیده‌اند با سنگ‌های خویش، ابابیل‌های شهر از زیر پای ابرهه‌ها زین کشیده‌اند تا این درخت کهنۀ زیتون ثمر دهد دور تمام باغچه پرچین کشیده‌اند این شاعران کوچک از عشق شعله‌ور آرایه را به بند مضامین کشیده‌اند ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
جریان زلال دیوار مشو مسیر دل‌خواهش ‌را جریان زلال ناخودآگاهش ‌‌را در هر قدمی سنگ بروید هم‌ باز این رود رها نمی‌کند راهش‌ را ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
عصای موسی موسی عصا زده‌ست به دریا، بلند شو صبرا! به پای خیز و شتیلا! بلند شو ایران! غیور باش و فلسطین! صبور باش طوفان شده‌ست، مسجدالاقصی! بلند شو تا قدس را ز پنجۀ صهیون درآوری مسجد! فرو نریز و کلیسا! بلند شو ای غزّه! کوه باش که آتشفشان شوی گیرم که اوفتاده‌ای از پا، بلند شو زانو نزن که سرو سراپا مقاوم است ای ریشهٔ مقاومت! از جا بلند شو لبنان! غرور شیعه تویی، یا علی بگو ای اقتدا نموده به زهرا! بلند شو هل من معینِ کیست که ما را صدا زده‌ست؟ لشکر کشیده شمر، عراقا! بلند شو آب این طرف محاصره، آن سوی کودکان فریاد می‌زنند که سقّا! بلند شو ایران! یمن! عراق! مهیّای وصل باش فصل ظهور آمده، دنیا! بلند شو ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
«از یک دادگاه رسمی خیابانی» درخت سیب را می‌آوردند با دستبند به جرم این‌که چرا سیب‌هایش را چون سنگ پرتاب کرده است! درخت پرتقال را می‌آورند به جرم این‌که چرا میوه‌های امسالش خونین است درخت زیتون را می‌آورند به جرم این‌که چرا یک در میان گلوله به دنیا آورده است! دادگاه رسمی است! متهم موجی است که به او ایست دادند و نایستاد متهم کبوتری است که از قبّةالصّخره نرفت متهم گنجشکی است که زبان عبری نمی‌داند! دادگاه رسمی است! متهم درخت «سدرة‌المنتها»ست و جاده‌ای که به معراج می‌رود متهم، تمام سنگ قبرهایند که «بسم‌الله» دارند و تمام مادران که در شکم‌هاشان فرزندانی دارند سنگ در مشت! ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
ستارۀ شوم ببین چه طالع شومی درون سر دارد همین ستاره که در چشم خود شرر دارد همین ستارۀ شش‌پر که موذیانه هنوز به پاک‌دامنی خاک من نظر دارد حرم‌سرای شیوخ عرب به کاخ سفید درست از وسط این ستاره در دارد قدم به خاک فلسطین گذاشته فرعون بگو به نیل دهد هر کسی پسر دارد کنار هر پسری سنگ در سبد بگذار وصیتی که اگر زنده ماند، بردارد خدا همیشه طرفدار صابرین بوده صبور باش برادر، خدا خبر دارد! ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
پارۀ تن اسلام ای غزه! با هجوم ستم‌ها چه می‌کنی؟ ای زخمی از خیانت دنیا چه می‌کنی؟ وقتی به رسم جاهلیت، باز کودکی زنده به گور می‌شود اینجا چه می‌کنی؟ دیدم میان آتش و خون شعله می‌کشی در تندباد حادثه اما چه می کنی؟ آه ای عقاب زخمی بین قفس اسیر ای غزه! ای حقیقت تنها چه می‌کنی؟ ای سرزمین عشق و جهاد و مقاومت در پاسخ سکوت و تماشا چه می‌کنی؟ :: همراه طفل و پیر و جوان ایستاده‌ام کوهم که با تمام توان ایستاده‌ام بر غربت من و همۀ کودکان من هرچند چشم بسته جهان، ایستاده‌ام از خون لاله‌های وطن زنده‌ام هنوز سروم که در هجوم خزان ایستاده‌ام آتشفشان خشم و خروش و حماسه‌ام توفنده، زنده، در فوران، ایستاده‌ام تا صبح برقراری عدل و ظهور حق پاینده تا سپیده‌دمان ایستاده‌ام ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab