#غزل_جدید
صبرها کردم که شاید کار آسان میشود
گاه انسان از صبوریها پریشان میشود
لب به بدنامی رسید از بس که مضمونساز شد
بوسه در اوج تمنا سهم دستان میشود
نونهالی تا جوانی در بلوغ دیدن است
باد میافتد به دامان تو طوفان مىشود
شادمانم بین خوب و بد نشد عمرم تلف
هر کسی که عمر بفروشد پشیمان می شود
لحظهاى يادت نبودم چهرهات از ياد رفت
جهل از دروازهى غفلت نمايان مىشود
#سیدتقی_سیدی
تب بوسهایم از آن لب به غنیمت است امشب
که نه آگهم که فردا چه نشسته در کمینم
#حسین_منزوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبحتون به پاکی برف زمستون❄️
خدایا به خاطر همه چی شکرت🌱💚
صبح بخیر عزیزای دل☀️❄️
به هر شکن که ز گیسوی یار میبینم
نشسته است دلی بیگناه در زنجیر...
#بیدل_دهلوی
همین که اسم تو آمد دوباره باران زد
فدای نامِ قشنگت حلال زاده ی من…
#رباب_کلامی_فرد
#پاييز رفت و از تهِ تقويمِ عمرِ من ...
يك برگِ زرد كنده شد از بينِ سال ها !
#پائيز رفت و باز زمستان فرا رسيد ...
يخ بسته تر شدند تمامِ خيال ها !
دارد سقوط مى كند اين فصلِ برگريز ...
در آرشيوِ زندگىِ نااميدِ من !
راهى به فصلِ خوب ترى وا نمى كند ...
اين روزها كه يخ زده در سررسيدِ من !
#ابوالفضل_حبیبی
#زمستان☃️