از دست این خمار غمم هیچ چاره نیست
جز باده ای که در قدح غمگسار توست...
#هوشنگ_ابتهاج
@Shere_naab
در نقش غزلهایم سرچشمه ی بارانی
این رود خروشان را هر سوی تو میرانی
تا مویِ پریشانت بازیچه ی طوفان شد
دیوانه دلِ عاشق در تارِ پریشانی
بر باد نده گیسو بر باد دهی خلقی
افسانه ی این مو را میدانم و میدانی
در دایره ی چشمت پرگار چنان حیران
از موج نگاهت نیز دریا شده طوفانی
ژاله که شده مهمان بر گونه ی گلنارت
هر قطره از آن شبنم شد لعل بدخشانی
مهتاب شده خالی در گوشه ی لبهایت
رخسار چه گویم من خورشید درخشانی
داری تو دوتا کندو در کنج لبانت نیز
کی شهد چنین نابی در "تنگه ی حیرانی"
از دامن پرچینت صد دشت پر از نرگس
وقتی که غزالِ من در دشت خرامانی
صیاد دلِ خاقان این صید اسیر توست
آیا ز نگاه او این عشق تو میخوانی
#خاقان_کرمی
@Shere_naab
هنوز اين كُنده را رويای رنگين بهاران است
خيال گل نرفت از طبع آتشباز خاكستر...
#هوشنگ_ابتهاج
@Shere_naab
دوست هرجا که نظر کرد به تیر غمزه
زخم خورده دلِ صاحبنظران از چشمش
#سیف_فرغانی
@Shere_naab
ڪمندِ زلف در گردن، گذشتے روزے از صحرا
هنوز از دور ، گردن میڪشد آهوے صحرایے ...
#صائب_تبریزے
@Shere_naab
دیوانه ی خموش به عاقل، برابرست
دریای آرمیده به ساحل، برابرست
در وصل و هجر سوختگان گریه میکنند
از بهر شمع، خلوت و محفل برابرست
دست از طلب مدار که دارد طریق عشق
از پافتادنی، که به منزل برابرست
گردی که خیزد از قدم رهروان عشق
با سرمه ی سیاهیِ منزل، برابرست
دلگیر نیستم که دل از دست دادهام
دلجویی حبیب، به صد دل، برابرست
صائب ز دل به دیده ی خونبار صلح کن
یک قطره اشک گرم، به صد دل برابرست
#صائب_تبریزی
#شعر_ناب
تو چون یک شب
به سوداے سر زلف پریشانش
نپیمودے، درازے شب تارے چه میدانے
#سلمان_ساوجی
@Shere_naab
صبح میجویم تو را در هستے و آفاق و شعر
تا ڪه جان گیرد ز تو این صبح بی آغاز من...
#هما_ڪشتگر
#صبح_بخیر
@Shere_naab
دگر به گوش فراموش عهد سنگین دل
پیام ما ڪه رساند مگر نسیم شمال...
#سعدے
@Shere_naab
چرا به نابترین شعر خود سپاس نگویم؟
تو را، که در تو به معنای عشق #ناب رسیدم ...!
#حسین_منزوی
#امام_حسین
#محرم🏴
@Shere_naab
اگر از حالِ ما پرسی بپرس از طره ی جانان
پریشانان نکو دانند احوال پریشانان...
#طبیب_اصفهانی
@Shere_naab
دست از جهان نشُسته مکن آرزوی عشق
كاین نیست دامنی که توان بیوضو گرفت
#صائب_تبريزى
@Shere_naab
عشـق آنقَـدَر از مـوے تـو
زنجیـر بہ هم بافت
تـا ساخت ڪمنـدے
ڪہ ڪشـانید بہ بنـدم
#حسین_منزوے
@Shere_naab
ضلعِ پایین پایِ ششگوشه ولی اثبات کرد...
زیرِ پایِ یک پدر هم میشود باشد بهشت!
#امام_حسین
#محرم🏴
@Shere_naab
شـعـــــرنـاب
اگر از حالِ ما پرسی بپرس از طره ی جانان پریشانان نکو دانند احوال پریشانان... #طبیب_اصفهانی @Sher
عشاق را به زلفِ تو کِی دسترس بُود؟
هر موی در تصرفِ بادی وشانهایست
#مسیح_کاشانی
@Shere_naab
دلبری دارم که در عالم نظیرش کم تر است
رخ قمر، بالا صنوبر، لب شکر، تن مرمر است
زلف و رو، بالا و ابرو، وان بناگوش و لبش
عقرب و خورشید، تیر و قوس و شیر و شکر است
قامت دل کش، جمال خوش، دهان تنگ او
نخل طوبی، باغ جنت، سبزه زار کوثر است
#وفایی_مهابادی
@Shere_naab
گر بیایی دهمت جان
ور نیایی كُشدم غم
من كه بایست بمیرم
چه بیایی چه نیایی
#مجمر_اصفهانی
@Shere_naab
ترسم آن سیمینبدن باشد در آغوشِ رقیب
دیدهام تقویم را امشب قمر در عقرب است
#عالی_شیرازی
@Shere_naab
چه خوش آن صبح ڪه بر ڪوے تو آغاز شود
خوشتر آن دیده ڪه بر منظره ات باز شود
#امیرحسین_رضایی
@Shere_naab
ما که باشیم که زخم تو شود قسمت ما
دیدن تیر به آغوش کمان ما را بس...
#صائب_تبریزی
@Shere_naab
دلم چون خال دست از کنج آن لب برنمیدارد
در اول طوطی ما پایبست شکّرستان شد
#قصاب_کاشانی
@Shere_naab
هم جان فدای راه وفا کرده، هم جهان
هم جان و هم جهان به وفایت فدا، حسین
#حسین_منزوی
#محرم🏴
@Shere_naab
چه دلها بردی ای ساقی به ساق فتنهانگیزت
دریغا بوسه چندی بر زنخدان دلاویزت
خدنگ غمزه از هر سو نهان انداختن تا کی
سپر انداخت عقل از دست ناوکهای خونریزت
برآمیزی و بگریزی و بنمایی و بربایی
فغان از قهر لطف اندود و زهر شکرآمیزت
لب شیرینت ار شیرین بدیدی در سخن گفتن
بر او شکرانه بودی گر بدادی ملک پرویزت
جهان از فتنه و آشوب یک چندی برآسودی
اگر نه روی شهرآشوب و چشم فتنهانگیزت
دگر رغبت کجا ماند کسی را سوی هشیاری
چو بیند دست در آغوش مستان سحرخیزت
دمادم درکش ای سعدی شراب صرف و دم درکش
که با مستان مجلس درنگیرد زهد و پرهیزت
#سعدی
@Shere_naab
گر به محراب دو ابروے تو اندازد چشم
بتپرست از تهدل نام خدا میگوید ...
#صائب_تبریزی
@Shere_naab
غافلی از حالِ دل، ترسم که این ویرانه را
دیگران بیصاحب انگارند و تعمیرش کنند ...!
#صائب_تبریزی
@Shere_naab