eitaa logo
شـعـــــرنـاب
4.2هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
5 فایل
خامش نشسته شـعرم ، در پیش دیدگانت ای شیوه ی نگاهت،از #شعرناب خوش تر زیبـــاترین و نـــاب تــــــرین اشعار کلاسیک ومعاصر در #کانال‌شـعــــرناب. آیدی جهت تبادل: @Fatemeh_t287 پل ارتباطی ما: https://harfeto.timefriend.net/16528142314913
مشاهده در ایتا
دانلود
از دست این خمار غمم هیچ چاره نیست جز باده ای که در قدح غمگسار توست... @Shere_naab
‌ ما بر درِ عشق حلقه کوبان تو قفل زده کلید بُرده @Shere_naab
در نقش غزلهایم سرچشمه ی بارانی این رود خروشان را هر سوی تو میرانی تا مویِ پریشانت بازیچه ی طوفان شد دیوانه دلِ عاشق در تارِ پریشانی بر باد نده گیسو بر باد دهی خلقی افسانه ی این مو را میدانم و میدانی در دایره ی چشمت پرگار چنان حیران از موج نگاهت نیز دریا شده طوفانی ژاله که شده مهمان بر گونه ی گلنارت هر قطره از آن شبنم شد لعل بدخشانی مهتاب شده خالی در گوشه ی لبهایت رخسار چه گویم من خورشید درخشانی داری تو دوتا کندو در کنج لبانت نیز کی شهد چنین نابی در "تنگه ی حیرانی" از دامن پرچینت صد دشت پر از نرگس وقتی که غزالِ من در دشت خرامانی صیاد دلِ خاقان این صید اسیر توست آیا ز نگاه او این عشق تو میخوانی @Shere_naab
هنوز اين كُنده را رويای رنگين بهاران است خيال گل نرفت از طبع آتشباز خاكستر... @Shere_naab
دوست هرجا که نظر کرد به تیر غمزه زخم خورده دلِ صاحب‌نظران از چشمش @Shere_naab
ڪمندِ زلف در گردن، گذشتے روزے از صحرا هنوز از دور ، گردن می‌ڪشد آهوے صحرایے ... @Shere_naab
دیوانه ی خموش به عاقل، برابرست دریای آرمیده به ساحل، برابرست در وصل و هجر سوختگان گریه می‌کنند از بهر شمع، خلوت و محفل برابرست دست از طلب مدار که دارد طریق عشق از پافتادنی، که به منزل برابرست گردی که خیزد از قدم رهروان عشق با سرمه ی سیاهیِ منزل، برابرست دلگیر نیستم که دل از دست داده‌ام دلجویی حبیب، به صد دل، برابرست صائب ز دل به دیده ی خونبار صلح کن یک قطره اشک گرم، به صد دل برابرست
تو چون یک شب به سوداے سر زلف پریشانش نپیمودے، درازے شب تارے چه می‌دانے @Shere_naab
صبح می‌جویم تو را در هستے و آفاق و شعر تا ڪه جان گیرد ز تو این صبح بی‌ آغاز من... @Shere_naab
دگر به گوش فراموش عهد سنگین دل پیام ما ڪه رساند مگر نسیم شمال... @Shere_naab
چرا به ناب‌ترین شعر خود سپاس نگویم؟ تو را، که در تو به معنای عشق رسیدم ...! 🏴 @Shere_naab
اگر از حالِ ما پرسی بپرس از طره ی جانان پریشانان نکو دانند احوال پریشانان... @Shere_naab
دست از جهان نشُسته مکن آرزوی عشق كاین نیست دامنی که توان بی‌وضو گرفت @Shere_naab
عشـق آن‌‌قَـدَر از مـوے تـو زنجیـر بہ هم بافت تـا ساخت ڪمنـدے ڪہ ڪشـانید بہ بنـدم @Shere_naab
ضلعِ‌ پایین پایِ‌‌ شش‌گوشه‌ ولی‌ اثبات‌ کرد... زیرِ پایِ‌ یک‌ پدر هم میشود باشد بهشت! 🏴 @Shere_naab
دلبری دارم که در عالم نظیرش کم تر است رخ قمر، بالا صنوبر، لب شکر، تن مرمر است زلف و رو، بالا و ابرو، وان بناگوش و لبش عقرب و خورشید، تیر و قوس و شیر و شکر است قامت دل کش، جمال خوش، دهان تنگ او نخل طوبی، باغ جنت، سبزه زار کوثر است ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@Shere_naab
‌ ‏ای عشق دو عالم ز رُخَت مست و خرابند ... @Shere_naab
‌ گر بیایی دهمت جان ور نیایی كُشدم غم من كه بایست بمیرم چه بیایی چه نیایی @Shere_naab
ترسم آن سیمین‌بدن باشد در آغوشِ رقیب دیده‌ام تقویم را امشب قمر در عقرب است @Shere_naab
چه خوش آن صبح ڪه بر ڪوے تو آغاز شود خوشتر آن دیده ڪه بر منظره ات باز شود @Shere_naab
ما که باشیم ‌که زخم تو شود قسمت ما دیدن تیر به آغوش کمان ما را بس... @Shere_naab
دلم چون خال دست از کنج آن لب برنمی‌دارد در اول طوطی ما پای‌بست شکّرستان شد @Shere_naab
هم جان فدای راه وفا کرده، هم جهان هم جان و هم جهان به وفایت فدا، حسین 🏴 @Shere_naab
چه دل‌ها بردی ای ساقی به ساق فتنه‌انگیزت دریغا بوسه چندی بر زنخدان دلاویزت خدنگ غمزه از هر سو نهان انداختن تا کی سپر انداخت عقل از دست ناوک‌های خونریزت برآمیزی و بگریزی و بنمایی و بربایی فغان از قهر لطف اندود و زهر شکرآمیزت لب شیرینت ار شیرین بدیدی در سخن گفتن بر او شکرانه بودی گر بدادی ملک پرویزت جهان از فتنه و آشوب یک چندی برآسودی اگر نه روی شهرآشوب و چشم فتنه‌انگیزت دگر رغبت کجا ماند کسی را سوی هشیاری چو بیند دست در آغوش مستان سحرخیزت دمادم درکش ای سعدی شراب صرف و دم درکش که با مستان مجلس درنگیرد زهد و پرهیزت @Shere_naab
گر به محراب دو ابروے تو اندازد چشم بت‌پرست از ته‌دل نام خدا می‌گوید ... @Shere_naab
‌ ‏چشمِ مَستِ یارِ مَن ‏م‍ِیخانه میریزد به هَم... @Shere_naab
غافلی از حالِ دل، ترسم که این ویرانه را دیگران بی‌صاحب انگارند و تعمیرش کنند ...! @Shere_naab