eitaa logo
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
1هزار دنبال‌کننده
16هزار عکس
4هزار ویدیو
43 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
دلم در چاه غم افتاده برگرد مسیرم پیچ و خم افتاده برگرد جهانِ مسلمین از غیبت تو به دنیای ستم افتاده برگرد
14020116_43302_16k.mp3
266K
زنم که آیینگی حسن انتخاب من است زبان مادری‌ام شعر بی‌نقاب من است به لمس شاپرکی تازه می‌شود جانم خمیدن قد گلبوته‌ای عذاب من است همین تبسّم آرام، چای عطرآگین، همین نشاندن گل، کار پر ثواب من است همین حضور، همین از نفس نیفتادن، به روز واقعه معنای انقلاب من است سوال می‌کنی از حاصل صبوری‌هام و خنده‌های خوش کودکم جواب من است منم که دیده به فردای روشنی دارم و چشم کودک من سوی آفتاب من است منم که می‌شکفم در زلال پاکی‌ها که خار چشم همه دشمنان حجاب من است
دل سودازده با چشم تو غوغا دارد مژه بر هم‌نزد ه میل تماشا دارد با تو برمنزل مقصود رسیدن خوب است ورنه این زندگی اما واگر ها دارد از لب لعل تو من عشق طلب دارم وبس چشم بر ماه رخت ارزش والا دارد خواب خوش دیدم وهنگامه ی وصل تو رسید با طلوع رخ تو صبح مسیحا دارد طلب توست که در من بدمد روح غزل ورنه هر شعر کجا نقد به معنا دارد نیک‌در دایره ی عشق تو را خواهد وبس نازکن ناز که همواره صد ایما دارد -----------------@ صدیقه شا داب نیک
«پراید مادرم» عینکش را چند روزی مادرم گم کرده است زین جهت از مرکبش دور و تلاطم کرده است استر مادر پریدی هست از عهد عتیق می پراند بینوا را در هوا چون منجنیق بی نیاز از صافکار و دست طناز طبیب می خروشد پر صدا ، در باغ گویا عندلیب نه کلاچ و دنده ایی دارد نه بوق و نه مهار قامتش له گشته از جور و جفای روزگار چشم چپ کور و دو چشم سمت راستش بی فروغ هر کجا منزل گزیند می فشاند کشک و دوغ شیشه ها بالا و یا پایین چنان با اقتدار ترک تازی می کند همچون الاغی با وقار ضبط صوتش نغمه های دلخراش اگزوز است بوی بنزین سرنشینش را چو عطری از رُز است ماشین میز مندلی باشد پراید مادرم از بیان وصف زیبایش خدایی قاصرم مادرم با این پرایدش الفتی دارد عجیب مادرم یک بازنشسته ساده هست و بس نجیب ابر سنگینی نشسته چند روزی بر دلش گوئیا افتاده از پا استر پا در گِلش جیب های خالیش را پاره کرده مالیات زیر لب دارد از این رو سوره ی والعادیات عمر باقی مانده را با ذکرها طی می کند استرش را من نمی دانم چطور هی می کند تف و لعنت می فرستد بر حریص ملک ری ساغری بشکسته دارد خون دل در جام می برج همسان سازی آنها شده آماج تیر گشته در زنجیر محنتها همه شیران پیر جور ظالم نیست تنها موشک و توپ و تفنگ این که روی گنج باشی بینوا و پای لنگ صاحب زر برج و بارو می زند تا کهکشان می گذارد پای روی دفتر صاحب قران دفتر دولت اگر افتد به دست لایقش می رسد تا ساحل امن و امان هر قایقش
‌ 💠 السَّلامُ عَلَيْكَ يا بابَ اللهِ وَدَيّانَ دينِهِ ای خواهش تمامی اَمّن یُجیب‌ها ای آخرین شریف ز نسل نجیب‌ها نام تو زیب و زینت دیوان شاعران وصف تو آرزوی غزل‌ها، نسیب‌ها ای داغ‌دار ماه جمالت ستارگان ای دردمند کوی وصالت طبیب‌ها برپاست از فراق تو فریاد بلبلان ای ندبه‌خوان هجر رخت عندلیب‌ها "ای باد اگر به گلشن احباب بگذری" سوی حبیب بر سخن ما غریب‌ها کز روی لطف گوشۀ چشمی به ما بکن ای چشم تو قرار همه بی‌شکیب‌ها هستیم ما گدای درت ایها العزیز هستند سائلان عطایت حَسیب‌ها شد خون دو چشم منتظرانت بیا بیا "کافی" شدند در ره عشقت خطیب‌ها شد شامْ روز روشن ما در فراق تو شامی که پر شد از ستم نانجیب‌ها نزدیک مایی و ز تو دوریم و در حجاب ای مقصد سلام بعید و قریب‌ها شد وصل تو نصیب محبان مخلصت درد فراقْ روزی ما بی‌نصیب‌ها ✍️
‌ 💠 در ازدواج حضرت محمد مصطفی صلی‌الله‌علیه‌وآله با حضرت خدیجۀ کبری سلام‌الله‌علیها 🍃 آیینه در آیینه می‌بارد از مکه به چشم آسمان‌ها نور می‌تابد از هر جای خاک گرم بطحا نور مهری نصیب ماه شد، عشقی به کام عقل پرتو فکند از عقل کل، نور خدا تا نور تابید نور مهر در چشم نجیب ماه آیینه در آیینه شد، مکه سراپا نور چشم خدیجه روشن از روی محمد شد جوشید از شور و شعف از هر دو شیدا نور شد قلب اُم‌ّالمؤمنین جای اَبوالاُمّه پیوند داده حضرت حق نور را با نور خورده گره در هم نگاه احمد و کبری نور حبیب‌ُالله را غرق تماشا نور در خانه آورده خدیجه روح قرآن را شمس و محمد، هل‌أتی، یاسین و طاها، نور کاشانه‌اش شد کهکشان راه نور و عشق شد دودمان پاکشان در لفظ و معنا نور در انتظار آخرین خورشید تابانیم از راه کی خواهد رسید آخر خدایا نور ✍️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدا، تا دست بر لوح و قلم زد بساطِ تیره ی شب را به هم زد به مهرش، آفتابی تازه آورد به لطفش، روز و شب‌ها را رقم زد
♥️🍃 صبور باش آرى باز هم صبر كن آنچه برايت پيش مى آيد و آنچه برايت رقم مى خورد به دست بزرگترين نويسنده عالم ثبت شده است او كه بدون اذنش حتى برگى از درخت نمى افتد
این دل به بهانه ی سرودن خوش بود هر واژه بپای با تو بودن خوش بود شب تابسحر خواب تو را دیده دلم امروز کنار تو غنودن خوش بود -----------------@ صدیقه شا داب نیک
هر نقشِ بد که دیده... فراموش می کُنند آیینه خــــــــــــــــــانه است دلِ مَردُمانِ خوب
هنگامه به پا کرده کنون نام محمد نوشیدِ فلک جرعه ایی از جام محمد مهری که زده خیمه به صحرا دل ما خوشبو شده از عطر دلآرام محمد ان طائر قدسی که رها گشته ز هر بند آرام گرفته به لب بام محمد نوری که تراویده ز خُم خانه ی لولاک از روز ازل حل شده در کام محمد چون پیک بهاری که کند زنده جهان را در صور دمید "اقرا" اسلام محمد در عطر گل سرخ عیان شد رخ ماهش گلشن شده سیمای گل اندام محمد بازار بتان را نشکست چهره ی یوسف بی رنگ شد از چهره ی آرام محمد لطفی اگرم هست در این بارگه انس جمله بود از بخشش و انعام محمد بی عشق علی مهر محمد همه حرف است شد غربت او چشمه ی آلام محمد هفته ی وحدت بر همه مسلمانان جهان مبارک