#ستارگان_بقیع🌹🍃
سلام بر حرمِ بی حیاطُ بی گنبد
سلام بر دو سه تا #کربلا، #نجف، #مشهد
سلام شهر #مدینه، سرای هتاکی
چهار قلبِ تپنده، به سینه ی خاکی
سلام حضرت آقا، #حسن، حسن، ای ماه
تمامِ غربتِ عالم ، امامِ #ثارالله
سلام حضرتِ مهتاب حضرت #سجاد
شکوهِ خفته در آن تربتِ خراب آباد
سلام حضرت #باقر هنوز غمگینی؟
هنوز خواب اسارت به کوفه، می بینی؟
سلام حضرت #صادق گدا نمی خواهی
و یا که خادمِ صحنُ سرا نمی خواهی؟
سلام حضرت #ام_البنین، گرفتارم
مگر به غیر شما من دگر که را دارم؟
سلام حضرت #زهرا، سلام ای جانم
کجایِ شهر رسولی؟ کجا؟ نمیدانم
#محمدقاجار✍🍃
😥#محرم
#ما_ملت_امام_حسینیم
سوره ی غم می رسد ، آیات مریم می رسد
عطر سیب و بوی اسپند #مُحرّم می رسد
دست خود را روی سینه می گذارم با ادب
آه ، دارد مادری با قامت خم می رسد
میزبان ، #زهرا(س) که باشد من خیالم راحت است
چون که الطافش به مهمان ها دمادم می رسد
انبیا پشت سر هم یک به یک صف بسته اند
حضرت خاتم(ص) برای خیر مَقدم می رسد
بار عام است و ضیافت خانه ی هیئت شلوغ
نامه های دعوت از عرش معظّم می رسد
زیر و رو کردن فقط کار #حسین بن علی(ع) ست
در مُحرّم ارمنی هم زیر پرچم می رسد
چایی #روضه دوای درد بی درمان ماست
بین این دارالشّفا پیوسته مرهم می رسد
ما فقط دم می دهیم و مرده زنده می کنیم
آن دم عیسی بن مریم کی به این دم می رسد؟!
با لباس مشکی اَم از قبر می آیم بُرون
یک نخ این پیرهن فردا به دادم می رسد
جبرئیل عرش خدا را آب و جارو می کند
کاروان کربلا از راه کم کم می رسد
#محمد_فردوسی
#کانال_شعر_علوی
https://eitaa.com/Sheroadab_alavi
#قرارگاه_بسوی_ظهور
#احادیثفاطمی
💠 حضرت #زهرا عليهاالسلام فرمودند:
♦️اَللّهُمَّ بِعِلْمِكَ الْغَيْبِ وَ قُدْرَتِكَ عَلَى الْخَلْقِ اَحْيِـنى مـا عـَلِمْتَ الْحَـياةَ خَيـْرا لى وَ تَوَفـَّنى اِذا كانَتِ الْوَفاةُ خَيـْرا لى.
♦️ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ كَلِمَةَ الاِْخْلاصِ وَ خَشْيَتَكَ فِى الرِّضا وَ الْغَضَبِ وَ الْقَصْدَ فِى الْغِنى وَالْفَـقْرِ.
❇️ بارالها ! به علم غيب و قدرت فراگيرت سوگند، مرا زنده بدار تا روزى كه آن، براى من سودمند است و بميران هنگامى كه مرگ، به سود من باشد.
❇️ خدايا اعتقاد خالص و ترس از خودت را به هنگام خوشنودى و خشم و ميانه روى در حال دارايى و تهى دستى را از تو خواستارم.
📚 بحارالانوار، ج۹۴، ص۲۲۵.
🌸🌸🌸🌸🌸
🍃🌸🍃🌺🍃
#چادر مادر من فاطمه، حرمت دارد...
نه فقط شبه عبایی مشکیست
که سرت بندازی
و خیالت راحت
که شدی چادری و محجوبه!
🔸🔹🔸
چادر مادر من فاطمه، حرمت دارد
قاعده، رسم، شرایط دارد
شرط اول همه اش نیت توست...
محض اجبار پدر یا مادر
یا که قانون ورودیه دانشگاه است
یا قرار است گزینش شوی از ارگانی
یا فقط محض ریا
شایدم زیبایی، باکمی آرایش!
نمی ارزد به ریالی خواهر...
🔹🔸🔹
چادر مادر من فاطمه،شرطش #عشق است
عشق به حجب و حیا
به نجابت به وفا
عشق به چادر #زهرا
که برای تو و امنیت تو خاکی شد
تا تو امروز شوی راحت و آسوده
کسی سیلی خورد
خون این سیل شهیدان
همه اش با هدف #چادر تو ریخته شد
🔸🔹🔸
خواهرم
حرمت این پارچه ی مشکی تو
مثل آن پارچه مشکی کعبه والاست
یادگار زهراست
نکند چادر او سرکنی اما روشت
منشت
بشود عین زنان غربی
خنده های مستی
چشمک و ناز و ادا
عشوه های ناجور
🔹🔸🔹
به خدا قلب خدا می گیرد
به خدا مادر من فاطمه شاکی بشود
به همان لحظه سیلی خوردن
لحظه پشت در او سوگند
خواهرم
چادر مادر من ، #فاطمه ، حرمت دارد
🔸🔹🔸
خواهرم!
من،پدرم ایل و تبارم
همه ی دار و ندارم
به فدایت
حرمتش را نشکن....
🍃🌸🌹🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قدســـــیاݩ ساغر طبعے بہ روانم دادند
در شبے شهد غزݪ را بہ بیانم دادند
آورم تا ڪ فقط نامےازآݩ خواهر عشق
ریختند آینه و غسݪ زبانم دادند
شکوه کردم چو پدر از قفس باغ بهشت
پس در آن خاڪ #قمِ عشق مکانم دادند
این گدا را نظری کرد ز ݪطف آن بانو
زان نظر، نعمت و جود دو جهانم دادند
روز محشر شد و از جرم به بندم کردند
تا زدم ناݪه به #معصومہ امانم دادند
گفتماز رفعت معصومہ زنم دادبهعرش
مݪڪان فخرڪنان اذن #اذانم دادند
مرده سانم سر تابوتے از آهن قم بردند
در حرم عیسویاݩ مژده ے جانم دادند
آسماݩ را تو بگو بر سر خوانم آید
چون ز شهزادهےقم سفره نانم دادند
تاکه جاروے غلامش به ڪفم داد سپهر
برترے بر همه ے تاج شهانم دادند
گردگیر حرمش داد به دستم جبریل
از فلڪ زینت و از عرش، نشانم دادند
راستےمجلسی از رویچه بنوشت بحار
یڪ شبش دفتر معصومہ گمانم دادند
عطش تربت #زهرا به دݪم بود ڪز آن
حرم انور #معصومه نشانم دادند
اݪســـــــــــــــݪام عݪیــــــــــــــــڪ یا فاطــــــــــــــــمةاݪمعصــــــــــــــــــومه
✍🏻 #احساݩ_قنبرے
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
قدســـــیاݩ ساغر طبعے بہ روانم دادند
در شبے شهد غزݪ را بہ بیانم دادند
آورم تا ڪ فقط نامےازآݩ خواهر عشق
ریختند آینه و غسݪ زبانم دادند
شکوه کردم چو پدر از قفس باغ بهشت
پس در آن خاڪ #قمِ عشق مکانم دادند
این گدا را نظری کرد ز ݪطف آن بانو
زان نظر، نعمت و جود دو جهانم دادند
روز محشر شد و از جرم به بندم کردند
تا زدم ناݪه به #معصومہ امانم دادند
گفتماز رفعت معصومہ زنم دادبهعرش
مݪڪان فخرڪنان اذن #اذانم دادند
مرده سانم سر تابوتے از آهن قم بردند
در حرم عیسویاݩ مژده ے جانم دادند
آسماݩ را تو بگو بر سر خوانم آید
چون ز شهزادهےقم سفره نانم دادند
تاکه جاروے غلامش به ڪفم داد سپهر
برترے بر همه ے تاج شهانم دادند
گردگیر حرمش داد به دستم جبریل
از فلڪ زینت و از عرش، نشانم دادند
راستےمجلسی از رویچه بنوشت بحار
یڪ شبش دفتر معصومہ گمانم دادند
عطش تربت #زهرا به دݪم بود ڪز آن
حرم انور #معصومه نشانم دادند
اݪســـــــــــــــݪام عݪیــــــــــــــــڪ یا فاطــــــــــــــــمةاݪمعصــــــــــــــــــومه
✍🏻
ܭߊࡅ߭ߊܠܙ_ܩߊ_ܝߊ_ܢ̣ܘ_ߊܢܚ݅ࡅ߳ܝߊܭ_ܢ̣ܭَܥ̇ߊܝࡅ࡙ܥ❣↶
╭━━⊰•❀🦋🌤️📙❀•⊱━━╮
@Sheroadab_alavi
╰━━⊰•❀⏳🌤️🕯❀•⊱━━╯