#طنز
#عیدتون_مبارک
خدایا مارو بیامرز الکی
به غیر تو نشیم متکی
بیایم مشهد مفتکی
عمل صالح انجام بدیم یواشکی
یار امام زمان باشیم راستکی
با آقا عکس بگیریم تکی تکی
آخر عمر نشیم پوشکی
لا سمعکی ، لا عینکی
آخرش شهید بشیم شانسَکی
از پل صَراط رَدمون کنن موشکی
یاد بادا بود در دکان هر عطار، گوشت
میخریدی با دو من جو قدر یک انبار ،گوشت
از چه رو تحریم کردی دوستان خویش را
این فقط باشد مرام و خوی استکبار، گوشت
ناگهان دیوانه گشتی قیمتت بالا گرفت
مثل اجدادت بریدی ناگهان افسار، گوشت
کات کردی از چه رو با بنده، اِی محبوب من
عاقبت از هجر رویت می شوم بیمار، گوشت
از ده بالا به من می گفت دیشب خانمی
می خورَد تنها در آن ده ، خانم دهیار، گوشت
کرده ام از تو شکایت پیش قاضی ها، بِدان؛
بهر آن بالا نشینی میشوی احضار، گوشت
یادبادا آن زمان در هر غذا می دیدمت
آن زمان بودی برایم مونس و غمخوار، گوشت
هم سحر ها بنده می خوردم تو را با جان و دل
هم وجودت بود فخر سفره ی افطار، گوشت
یاد بادا آخرین باری که من خوردم تو را
رفته بودم با پرایدم خانه ی دلدار، گوشت
نام نیکت تا مبادا حذف گردد از دلم
مینویسم عاشقانه بر در و دیوار،گوشت
گر ببینم من تو را یک بار دیگر بی گمان
جان خود را من برایت می دهم این بار، گوشت
#طنز
#قیمت_گوشت
#زائر
#اکبر_اسماعیلی_وردنجانی
۱۴۰۳/۲/۸
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃📗🌸🍃━━━┓
@Sheroadab_alavi
┗━━━🍃🌸📘🍃━━━┛
پزشکانِ الک(ل)ی🥂
"جمعی ز دکترها به بزمِ سروِ الکل"
دارد خبر یک عالمه جای تامُل!!
آنهم نه تازه الکلی که باشد الکل
بودهاست جنسِ مصرفیشان سخت بنجل
کُلیهی آنان ز کُلیه پکیدند
نابود گردیدند از این کار بالکُل
بیمارها بودند ناراضی از آنها....
شد پولهای زیرمیزیشان متانول!!!
آنکه خودش اینگونه بیمار روانیست
کِی دیگران را سوی بهبودی دهد هُل؟!
کِی میکند فکری برای دردمندان؟
آنکس که گردیده مخاطِ مغز او شُل
کِی ناهی از مشروبخواری گردد آنکه؟
دارد خودش بر سرو آن خیلی تمایل
دارم سوالی ،دکترِ اینگونه بیمار...
در چشم بیماری چگونه میزند زُل؟
وقتی پزشکی میکند مشروبخواری
مانده خرِ دانستههایش اینورِ پُل
باید پزشکان چنینی را ز هر کار
معزولشان فرمود با اصلِ تغافل
گفتا پزشکی؛ شاعران چیزی نگویند
حافظ خودش میخورد هنگام تغزل!
#پزشک
#طنز
#احمد_رفیعی_وردنجانی
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃📗🌸🍃━━━┓
@Sheroadab_alavi
┗━━━🍃🌸📘🍃━━━┛
شاکیام...🧐
دکتری الکلخورم از وضعِ الکل شاکیام
بعد از اینکه هست در الکل، متانول شاکیام
از چه جنسِ خوب الکل نیست تویِ دسترس؟
بنده از توزیعِ این اجناسِ بنجل شاکیام
بنده از آنکس که با توزیعِ اجناسِ بدش
ما پزشکانِ وطن را کرده اُسکُل شاکیام
عدهای گفتند دکترجان چرا صرفِ عرق؟؟!
دوست دارم میخورم، از این تقابُل شاکیام
دکتر این مملکت هستم دل من نازک است
گر کسی گوید به من نازکتر از گُل شاکیام
پر شده دیوارِ منزل از تخصصهای من
بنده از مدرکگرایِ بیتکامُل شاکیام
حق ندارد هیچکس خواهد جواب از من اوووهووووم
بنده از قانونِ اینسان کمتحمل شاکیام
بنده اصلا تابعِ قانونِ کشور نیستم
کلاً از برخوردهایِ سفت یا شُل شاکیام
من ملولم از هوایِ خشک و سوزانِ کویر
بنده از آب و هوای خوبِ آمل شاکیام
میروم در با هزاران دوز و ریب از مالیات
گر زند قانون به کسب و کارِ من زُل شاکیام
بنده از آنانکه وقتی زیرمیزی میدهند
هست در دستانشان قدری تزلزُل شاکیام
میخورم الکل اگر خیلی مرا پا پی شوند
در کنارِ سروِ الکل میکشم گُل شاکیام
بنده از مامور حق وقتی به جُرمِ کارهام
سوی دوزخ میدهد هی بنده را هُل شاکیام
بنده از هر نوع برخوردی که با من می شود
خوب یا بد، جور یا ناجور، بِالکل شاکیام
#پزشک
#طنز
#احمد_رفیعی_وردنجانی
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃📗🌸🍃━━━┓
@Sheroadab_alavi
┗━━━🍃🌸📘🍃━━━┛
یک حاجت نابِ مختصر می خواهند
در خانه بساط دردسر می خواهند
آن پیرزنان که باردارند کنون؛
از حضرت معصومه پسر می خواهند!😊😉
#طنز
#روز_دختر
#زائر
#اکبر_اسماعیلی_وردنجانی
۱۴۰۳/۲/۲۱
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃📗🌸🍃━━━┓
@Sheroadab_alavi
┗━━━🍃🌸📘🍃━━━┛
احساسِ تکلیف
صبحدم با عالمی شور و نشاط
چون شدم بیدار در باغِ حیات
رخت میشُستند گویا در دلم
داشتم احساس تکلیفِ زیات
داشتم احساسِ اینکه بنده هم
مشکلی را حل کنم در این فلات
حس اینکه روی دوش بنده هست
بار رفع مشکلاتِ کائنات
میتوانم وا کنم خیلی گره
چون که هستم بنده دارای سوات
هست زورم هشتصد اسبِ بخار
برق مغزم ششصد و هشتاد وات
میتوانم مشکلاتِ تلخ را
در وطن شیرین کنم چون شُم کُلات
با زنم گفتم که هستم عازمِ
ثبت نامِ پستِ رفعِ مشکلات
گفت: ما در مشکل خود ماندهایم
ناگهان زد از فشار خشم قاط
خواستم تا سر بچرخانم کمی
گفت: یابو کن به حرفم التفات
گر توانایی به رفع مشکلی
رفع کن یک مشکلی از این بساط
چون کنی از خلق رفعِ مشکلی؟
ای به حل مشکلِ خود مانده مات
میروی آنجا و بعد از ثبتِ نام
میشود کارت دلیلِ انبساط
من مُصر بودم، حریف من نشد
داد بر این بحثِ خیلی داغ، کات
بود در فکرم که در این کارزار
می بسازم باقیات الصالحات
خواستم عازم شوم ناگاه گفت:
ناشتایی خوردهای جانم فدات؟!
ناشتایی را زدم، احساسِ من
رفع شد با یک عدد چایی نبات
#انتخابات
#طنز
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
بشنو علی جان، یار تو روحانی ام من
الگوی ناب قوم لاریجانیام من
درس شجاعت را بیا از من بیاموز
استاد رفع حالت بحرانیام من!
من در سیاست آدمی با احتیاطم
دور از فریب و حیله ی شیطانیام من!
آخوند اصلاحات هستم بیتعارف
دارنده ی پروانه ی سلمانیام!
در بحث کردن با مخالف های خود نیز
مانند تو دلداده ی زاکانیام من
عمری شعار ناب من حفظ حجاب است
کی گفته عمری عاشق عریانیام من؟!
دارم تخصص در علوم دین و اخلاق
در نوع خود یک عالم ربانیام من!
گرچه تکلم می نمایم انگلیسی
من انگلیسی نیستم ایرانیام من!
کرده نماز شب اثر، رنگ و کِرِم نیست!
اینسان اگر رخشنده و نورانیام من
حسرت بَرَد از دیدن رویم یوزارسیف
هستم خودِ یوسف نه اینکه ثانیام من
من شک ندارم می شود مشغولِذمه
هرکس بگوید اهل نافرمانیام من!
گر جایی از ایران دهد بوی تعفن؛
آنجا به جِد،مشغول عطرافشانیام من
قلب رِاَکتور را نمودم با بتن پُر
چون عاشق هر سازه ی سیمانیام من
با منتقد هایم به شدت مهربانم
از بسکه اهل پاسخ عقلانیام من
امنیّتِ ایران شده با بنده تضمین
گویی که خواهرزاده ی شمخانیام من
دارم تنفر از دروغ و حیله و کذب
بنده نه سمنانی، که وَردَنجانیام من!
چیزی نمانده تا زمان انتخابات
جانِ علی در فکر یار جانیام من...
#طنز
#انتخابات
#لاریجانی
#روحانی
✍️#اکبر_اسماعیلی_وردنجانی
۱۴۰۳/۳/۱۵
شعر طنز
اندر احوال واوضاع انتخابات
دوباره شد زمان انتخابات
زمان وعده وقول و مکافات
یکی گوید به فکر مردمم من
در این اوضاع آشفته گُمم من
یکی گوید که چون احمد نژادم
شب وروز فکر قسط و عدل ودادم
یکی گوید که هستم انقلابی
وشب ها می شوم من آفتابی
یکی گوید که عضو جمعنایم
به فکر عضویت در شانگهایم
یکی گوید که طوفان می کنم من
معیشت را فرآوان می کنم من
یکی گوید رفیق قالیبافم
بدون شک و شبهه ،صافِ صافم
یکی گوید رییس بانک بودم
و توی جبهه روی تانک بودم
یکی گوید منم طوفان اقصی
که از جا می کَنَم کاخ ستم را
همه هستند در فکر مساوات
به فکر چاپ عکس وتنبلیغات
یکی گوید همیشه می خروشم
هوادار فقیر ودستفروشم
یکی گوید که من فوق لیسانسم
به فکر اقتصاد آس و پاسم
یکی درد ویکی درمان پسنده
یکی هم دنبال شاسی بلنده
یکی گوید که من فکر حجابم
وشب ها زیر نور آفتابم
یکی گوید ز حزب اعتدالم
ولیکن من همیشه بی خیالم
یکی گوید که من خیلی جدیدم
وحتیٰ بی چکُش یا بی کلیدم
یکی گوید ز حزب باد هستم
ندارم غصه ای تا شاد هستم
یکی گوید به فکر اقتصادم
ودارای سه تا جیب گشادم
یکی هشتک زند مبنایی ام من
یکی گوید ولی شانا یی ام من
همه با وعده های هیچ در پیچ
کنند این ملت بیچاره را گیچ
یکی در می کند از خود مواسات
یکی دنبال ختم است و ملاقات
یکی در فکر قوم و خویش ِ خویش است
یکی دنبال بوتاکس است وریش است
ولی «مردم» شما هشیار باشید!
به فکر کاندید بیدار باشید!
کسی که دنبال قفل و کلید است!
یقین دانید از نسل یزید است!
هر آنکه در عمل آزاده باشد
به فکر مردم بیچاره باشد
بصیرت بهترین راه نجات است
همیشه رهگشای مشکلات است
همه با چشم باز وبا بصیرات
نماییم بهترین را انتخابات
#حسین کیوانی
#طنز انتخاباتی
4.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعر طنز😄
موضوع؛ زر نزن! 🙃🙂
فقط بیت پایانی!!!😂😁😂#طنز
در جنگ زمانه بُرد با هابیل است
هنگامه ی انتقام از قابیل است
بر نیل ستم باز عصا زد موسیٰ
چون نوبت نابودی اسراییل است
#حسین کیوانی
طوفان وعده صادق
دیدیم که آسمان پر از سجیله
هنگامه ی انتقام از قا بیله
موسای زمانه با ابابیل آمد
هنگام پاکَن کردن اسرا ییله،
#حسین کیوانی
طنز موشکی
به دشمن بگو حرف ما گوش کن
برای خودت فکر دمنوش کن
زمان ِبزن در برو شد تمام
زدی موشکی ،موشکی نوش کن!!
#حسین کیوانی
طوفان الاحرار
«گفتم شب وصل وروز تعطیل آمد»
هابیل به قصد جان قابیل آمد
از بهر پاکن کردنت ای اسراییل
این بار سپاه با ابابیل آمد
#حسین کیوانی
نقیضه ای بر شعر سعدی
اصلآ عددی که نیستی ،ناچیزی
هر لحظه تو آبروی خود می ریزی
با ریز پرنده و بالستیک که هیچ
با گاو چرنده هم بیایی ،ریزی
#حسین کیوانی
#طنز ریز
«پراید مادرم»
عینکش را چند روزی مادرم گم کرده است
زین جهت از مرکبش دور و تلاطم کرده است
استر مادر پریدی هست از عهد عتیق
می پراند بینوا را در هوا چون منجنیق
بی نیاز از صافکار و دست طناز طبیب
می خروشد پر صدا ، در باغ گویا عندلیب
نه کلاچ و دنده ایی دارد نه بوق و نه مهار
قامتش له گشته از جور و جفای روزگار
چشم چپ کور و دو چشم سمت راستش بی فروغ
هر کجا منزل گزیند می فشاند کشک و دوغ
شیشه ها بالا و یا پایین چنان با اقتدار
ترک تازی می کند همچون الاغی با وقار
ضبط صوتش نغمه های دلخراش اگزوز است
بوی بنزین سرنشینش را چو عطری از رُز است
ماشین میز مندلی باشد پراید مادرم
از بیان وصف زیبایش خدایی قاصرم
مادرم با این پرایدش الفتی دارد عجیب
مادرم یک بازنشسته ساده هست و بس نجیب
ابر سنگینی نشسته چند روزی بر دلش
گوئیا افتاده از پا استر پا در گِلش
جیب های خالیش را پاره کرده مالیات
زیر لب دارد از این رو سوره ی والعادیات
عمر باقی مانده را با ذکرها طی می کند
استرش را من نمی دانم چطور هی می کند
تف و لعنت می فرستد بر حریص ملک ری
ساغری بشکسته دارد خون دل در جام می
#طنز☺️☺️
#روز_تکریم_بازنشستگان_گرامی
#نیره_جهانشاهی