افسوس که عمری پی اغیار دویدیم
از یار بماندیم و به مقصد نرسیدیم
سرمایه ز کف رفت و تجارت ننمودیم
جزحسرت و اندوه متاعی نخریدیم
بس سعی نمودیم که ببینیم رخ دوست
جانها به لب آمد رخ دلدارندیدیم
🌹🌹🌹
#کانال_شعر_علوی
https://eitaa.com/Sheroadab_alavi
#قرارگاه_بسوی_ظهور
دلم به این همه آیینه رو نخواهد کرد
به جز نگاه تو را جست وجو نخواهد کرد
پرنده ای که گرفتار پر زدن باشد
به آب و دانه وآواز خو نخواهد کرد
بیا مسافر چشمم که هیچ حادثه ای
نگاه پنجره را زیر رو نخواهد کرد
به غیر نام تو ای التهاب روحانی
دلم به قصد سرودن وضو نخواهد کرد
عزیز غایب من ای همیشه در خاطر
به جز تورا د💔 ل من آرزو نخواهد کرد
#کانال_شعر_علوی
https://eitaa.com/Sheroadab_alavi
#قرارگاه_بسوی_ظهور
غم که میآید در و دیوار، شاعر میشود
در تو زندانیترین رفتار شاعر میشود
مینشینی چند تمرین ریاضی حل کنی
خطکش و نقاله و پرگار، شاعر میشود
تا چه حد این حرفها را میتوانی حس کنی؟
حس کنی دارد دلم بسیار شاعر میشود
تا زمانی با توام انگار شاعر نیستم
از تو تا دورم دلم انگار شاعر میشود
باز میپرسی: چهطور اینگونه شاعر شد دلت؟
تو دلت را جای من بگذار شاعر میشود
گرچه میدانم نمیدانی چه دارم میکشم
از تو میگوید دلم هر بار شاعر میشود
✍🏻 #نجمه_زارع
#کانال_شعر_علوی
https://eitaa.com/Sheroadab_alavi
#قرارگاه_بسوی_ظهور
شمعمٖ رخ یار است و شرابم لب دلدار
پیمانه همان لب کـه بـه هنجار گرفتم
#کانال_شعر_علوی
https://eitaa.com/Sheroadab_alavi
#قرارگاه_بسوی_ظهور
چگونه بال زنم تا به ناکجا که تویی
بلندمی پرم اما ، نه آن هوا که تویی
تمام طول خط از نقطه ی که پر شده است
از ابتدا که تویی تا به انتها که تویی
ضمیر ها بدل اسم اعظم اند همه
از او و ما که منم تا من و شما که تویی
تویی جواب سوال قدیم بود و نبود
چنانچه پاسخ هر چون و هر چرا که تویی
به عشق معنی پیچیده داده ای و به زن
قدیم تازه و بی مرز بسته تا که تویی
به رغم خار مغیلان نه مرد نیم رهم
از این سفر همه پایان آن خوشا که تویی
جدا از این من و ما و رها ز چون و چرا
کسی نشسته در آنسوی ماجرا که تویی
نهادم اینه ای پیش روی اینه ات
جهان پر از تو و من شد پر از خدا که تویی
تمام شعر مرا هم ز عشق دم زده ای
نوشته ها که تویی نانوشته ها که تویی
✍🏻 #حسین_منزوی
#کانال_شعر_علوی
https://eitaa.com/Sheroadab_alavi
#قرارگاه_بسوی_ظهور
مي رود عمر عزيز ما، دريغا چاره چيست
دي برفت و ميرود امروز و فردا، چاره
چيست
#کانال_شعر_علوی
https://eitaa.com/Sheroadab_alavi
#قرارگاه_بسوی_ظهور
در کارگه کوزه گری بودم دوش
دیدم دو هزار کوزه گويا وخموش
هر يک به زبان حال با من گفتند
کو کوزه گرو کوزه خرو کوزه فروش
خیام
#کانال_شعر_علوی
https://eitaa.com/Sheroadab_alavi
#قرارگاه_بسوی_ظهور
غلط دیدم، غلط گفتم همیشه با غلط جفتم
که من دیدمی رویت نماندی چشم من احول
دلا خود را در آینه چو کژ بینی هرآیینه
تو کژ باشی نه آینه تو خود را راست کن اول
#مولانای_جان
#کانال_شعر_علوی
https://eitaa.com/Sheroadab_alavi
#قرارگاه_بسوی_ظهور
ناگزیر از سفرم ، بی سر و سامان چون «باد»
به «گرفتار رهایی» نتوان گفت آزاد
کوچ تا چند ؟! مگر می شود از خویش گریخت
«بال» تنها غم ِ غربت به پرستوها داد
انکه مردم نشناسند تورا غربت نیست
غربت آن است که «یاران» ببرندت از یاد
عاشقی چیست ؟ به جز شادی و مهر و غم و قهر ؟!
نه من از قهر تو غمگین ، نه تو از مهرم شاد
چشم بیهوده به آیینه شدن دوخته ای
اشک ان روز که آیینه شد از چشم افتاد
#فاضل_نظری
#کانال_شعر_علوی
https://eitaa.com/Sheroadab_alavi
#قرارگاه_بسوی_ظهور
اگر دل است به جان میخرد هوای تو را
و گر تن است به دل میکشد جفای تو را
به یاد روی تو تا زندهام همی گریم
که آب دیده کشد آتش هوای تو را
سیف فرغانی °
#کانال_شعر_علوی
https://eitaa.com/Sheroadab_alavi
#قرارگاه_بسوی_ظهور
پر از شور و شعف
با سر بسویت میدوم چون رود
تو دریا باش
تا خود را به آغوش تو بسپارم
#فاضل_نظری
#کانال_شعر_علوی
https://eitaa.com/Sheroadab_alavi
#قرارگاه_بسوی_ظهور