eitaa logo
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
1هزار دنبال‌کننده
15.5هزار عکس
3.8هزار ویدیو
42 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد علمدار نیامد ... علمدار نیامد ... ▪️ویژه شب نهم ▪️
🏴 صلی الله علیک یا اباالفضل العباس ▪️ ماه به‌خون‌افتاده تا عکسی از رخسار ماه افتاد در آب رفت از جلال و هیبتش آیینه از تاب برداشت آب و بر لب آورد و فرو ریخت در حسرت یک بوسه‌اش خون شد دل آب پیچید در پایش که دست از او نشوید شد آب هم پابند آن گیسوی پُرتاب بگذاشت پا در علقمه دریای غیرت بگذشت تشنه از کنار آبْ مهتاب او تشنه رفت و تا قیامت آبِ ناکام در دل گرفته عکس آن دردانه را قاب ساقی به‌سوی تشنگان می‌رفت سرمست تا که به میخانه رساند بادۀ ناب مشکی پر از امید را بر دوش می‌برد آن شاه خوبان، شیر هَیجا، شمع احباب بارانی از تیر آمد اما او سپر شد می‌رفت در موج خطر بی ترس گرداب کی از هجوم شب‌پره ترسد عقابی؟ پولاد کی می‌لرزد از غوغای سیماب؟ هرگز نلرزد پشت کوه از لشکر کاه دریا نخواهد شد اسیر چنگ مرداب از تیرها با جانش استقبال می‌کرد تا که بَرد آبی سوی گل‌های بی‌تاب انداختند از پیکرش دست و نلرزید تنها امیدش را به دندان کرد قلاب آن مشک را چون طفل در آغوش می‌برد سقا صدف شد، مشکْ مرواریدِ خوشاب تا که رساند قطرۀ آبی به اصغر شاید شود آن غنچۀ پژمرده شاداب در چشم او تصویری از لب‌های تشنه در گوش او بانگ «عمو بشتاب، بشتاب» پا تا سرش خون بود و فکر خیمه‌ها بود تا تشنه‌کامان را کند از آبْ سیراب دشت تنش شد بیشه‌ای از تیر دشمن خون دل او می‌چکید از چشم نُشّاب شد تیرها بال و پرش، در اوج می‌رفت تا آنکه شد تیری به‌سوی مشک پرتاب هم آب مشک و هم امیدش بر زمین ریخت شد جام ساقی خالی از آن دُرّ نایاب دیگر نه شوق راندن و نه پای رفتن درمانده و نومید شد ماه جهان‌تاب با هم یکی شد آب مشک و اشک عباس از مشک سقا بر زمین می‌ریخت خوناب شد بوسه‌گاه تیرها آن ماه خونین یک تیر هم زد بوسه بر آن چشم جذاب مرغ دلش یک‌باره پر زد تا مدینه چون روضه‌های فاطمیه دارد آداب از روضه‌های فاطمه می‌مرد اباالفضل هر بار حرفی مجتبی می‌زد از این باب می‌سوخت عمری از غم زهرا و حیدر شد بی‌قرارِ مادر آن محبوب احباب ناگاه دستی آمد و شق‌القمر کرد افتاد با صورت به خاک آن ماه محراب دستش جدا فرقش دوتا چشمش پر از خون در راه وصل دوست شد آماده اسباب ناگه پسر خواندش صدایی مهرپرور او دید مادر را به بیداری، نه در خواب آمد به ساحل کشتی پهلوگرفته از داغ دلبندش کشید آه جگرتاب پیچید بوی عطر یاس و سیب در دشت از خیمه‌ها می‌آمد آوای "عمو، آب" شد بار اول که صدا می‌زد: برادر ماه به‌خون‌افتاده را خورشید دریاب... ▪️▪️▪️؛ مولا به‌سوی خیمه‌ها برگشت تنها دیگر نه در تن تاب و نه در پاش پایاب پشتش شکست و باغ امیدش خزان شد بی چاره شد آن چارۀ خویشان و اصحاب از علقمه می‌آمد اما بی علمدار می‌آمد و از چشم او می‌رفت سیلاب زینب شود کم‌کم مهیای اسارت ای وای من از روضۀ خلخال و جَلباب ✍️ 🏴
✳️ گریستن امام حسین(ع) بر علی‌اکبر 🔶 بر اساس گزارش کتاب‌های مقتل امام حسین(ع) سه بار برای علی‌اکبر گریسته است؛ 🔶 در وداع نخستین که نوشته‌اند: با نومیدی بدو نگریست و چشم به زیر انداخت و بگریست. 🔶 در وداع دوم و هنگام در خواست آب از سوی علی‌اکبر که نوشته‌اند: «فَبَکَی الحسین(ع) 🔶 و وداع سوم در کنار بدن علی اکبر(ع) که با صدای بلند گریه کرد که گفته شده: 🔶 امام حسین(ع) صدای گریه‌اش را بلند کرد در حالی که تا آن زمان کسی صدای گریه او را نشنیده بود». 🖤🥀🖤🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 شیعه لرین حضرت عباسی وار شعار معروف آذری زبان ها در اظهار محبت به حضرت عباس (ع)
من نمیدانم اما مادرم میگوید: بچه در شش ماهگی تازه گردن میگیرد 😔
بسم الله الرحمن الرحیم ع ب ا س اگر می‌شد دمی با رزم‌جامه روی زین پیدا هم‌آوردی نمی‌شد در تمام سرزمین پیدا "سقاهم ربهم" را تا نمی‌خواندند در گوشش برای امر سقایی نمی‌شد جانشین پیدا به قصد رزم تا می‌تاخت در هر معرکه، می‌شد سر و دست و جنازه از یسار و از یمین پیدا زمین از زخم‌های تازه پر می‌شد اگر هربار نمی‌شد زیر تیغش شهپر روح‌الامین پیدا به‌غیر از لحظه‌ای که اخم او را دیده در صفین ندیده مالک اشتر هراسی در جبین پیدا "اشداء علی الکفار" دشمن بود و با این حال نمی‌شد در دلش از دوستان یک‌ذره کین پیدا خجالت می‌کشید از زینب کبری از آن وقتی که با ننگ امان‌نامه شده شمر لعین پیدا زد آتش بر دلش آوای "این عمّی العباس؟" از آن ساعت که شد از خیمه با صوت حزین پیدا امان از لحظه‌ای که شیرمردی خسته و زخمی زمین افتاده بود و گرگ‌ها شد از کمین پیدا عمود خیمه را بابا کشید آن‌جا که دیگر شد حکیم بن طفیلی با عمود آهنین پیدا تمام کربلا از عطر یاس پیکری پر شد به هرسو قطعه‌ای از "عین‌‌ و با و آ و سین" پیدا حسین از خاک دستش را چنان با بوسه برمی‌داشت که گویی در زمین گردیده قرآن مبین پیدا تمام پیکرش بر خاک می‌لرزید آن دم که شد از گودی صدای ناله‌ی "هل من معین؟" پیدا کنار حضرت صاحب‌زمان در روضه‌اش هستند پیمبرها - سلام‌الله‌علیهم‌اجمعین - پیدا دوایش گفتن یک جمله‌ی "یا کاشف الکرب" است اگر هرجای عالم شد دل اندوهگین پیدا برای حضرت عباس طوری گریه کردم که شده لبخند در روی کرام‌الکاتبین پیدا گرفتم در دوعالم دست‌هایش را، یقین دارم که در محشر برایم می‌شود حصن‌حصین پیدا دلم تنگ عمود آخر است، آن‌دم که خواهد شد به چشمم گنبد زرد تو روز اربعین پیدا ┏━━━🌷💐━━━┓ @Sheroadab_alavi ┗━━━💌🌷━━━┛
4_5942686328939348430.mp3
5.88M
🏴روضۀ تاسوعا | بهشت عباس(ع) دارد .. ┏━━━🌷💐━━━┓ @Sheroadab_alavi ┗━━━💌🌷━━━┛
از ماجرای کوچه که آرام بگذریم... زینب ، در تصور گودال.... هر لحظه از حال می رود. در ایام یادآوری گودال و قتلگاه محتاج دعایتان هستیم... ┏━━━🌷💐━━━┓ @Sheroadab_alavi ┗━━━💌🌷━━━┛
🍃🌸🍃 گناه کردن که کاری ندارد! بودن جسارت میخواهد👌 اینکه وسط یه عده بی نماز،نماز بخونی !! اینکه وسط یه عده بی حجاب در گرما و سرما و سر کلاس حجاب داشته باشی !! اینکه حد و حدود محرم و نامحرم و رعایت کنی !! اینکه توی محرم مشکى بپوشى و مردم بهت بگن افسرده !! اینکه به جاى آهنگ و ترانه ، قرآن گوش کنى !! ناراحت نباش خواهر و برادرم ، دوره آخر الزمان است، به خودت افتخار کن ... تو خاصی ... تو شیعه على هستى ... تو منتظر فرجى ... تو گریه کن حسینى ... نه اُمُّل ... بگذار تمام دنیا بد وبیراهه بگویند! به خودت ... به محاسنت ... به چادرت ... به عزاداریت ... به سیاه پوش بودنت ... می ارزد به یک لبخند رضایت فاطمه.... ┏━━━🌷💐━━━┓ @Sheroadab_alavi ┗━━━💌🌷━━━┛
السلام ای شه سر بریده السلام ای به حق نور دیده السلام علیک ایها العشق زایرت برتر از هر شهیده شب تون حسینی🖤 ┏━━━🌷💐━━━┓ @Sheroadab_alavi ┗━━━💌🌷━━━┛
بذار یه چیزی بهت بگم... با خدا معامله کن! بگو خدایا من بنده ی خوبی میشم تو هم هر چی که به صلاحمه بده هر چی که تو رو از من میگیره رو نمیخوام! بعد ببین چطور خودش همه ی مهره ها رو برات میچینه:) ‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎┏━━━🌷💐━━━┓ @Sheroadab_alavi ┗━━━💌🌷━━━┛
دریا کشید نعره ، صدا زد مرا بنوش *عباس به آب رو نزد آب رو زد به عباس .. آب التماس میکرد یه ذره لباتُ تر کن*😭 دریا کشید نعره، صدا زد مرا بنوش غیرت نهیب زد که به دریا بگو خموش ┏━━━🌷💐━━━┓ @Sheroadab_alavi ┗━━━💌🌷━━━┛
4_922741116153895010.mp3
3.3M
خیلی دعا کردم نشد مشکُ بغل کردم نشد داداش حسین شرمندتم رفتم که برگردم ،نشد... ┏━━━🌷💐━━━┓ @Sheroadab_alavi ┗━━━💌🌷━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای سرور و سالار حرم السلام علیک یا اباالفضل العباس 🏴 تسلیت باد تاسوعای حسینی (ع) بر شیعیان و محبان اباعبدالله الحسین علیه‌السلام
سلام اربابم.✋️ آغاز کارعشق مگر نیست یک سلام ؟ زیباترین مثال، سلام علی الحسین با یک سلام روح تو پرواز می کند میبخشدت دو بال سلام علی الحسین.
📸‌بین الحرمین قرمز پوش شد 🔹در آستانه تاسوعای حسینی در سراسر بین‌الحرمین موکت قرمز پهن شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 ویژه نهم ای علم افراشته در عالمین اکشف و یا کاشف کرب الحسین ای یل حیدر ساقی لشکر الله اکبر الله اکبر ❣️
ماه پوشیده کفن در دل طوفان می رفت آه فرزند حسن داشت به میدان می رفت همه دیدند عمو در بغلش غش کرده چون به میدان بلا داشت دل و جان می رفت دانش آموخته ی مکتب ثاراللهی بی زره در نفس سایه ی قرآن می رفت او که حتی نرسیده است دو پایش به رکاب در دل لشکر طاغوت رجز خوان می رفت مرگ از طعم عسل در نظرش شیرین تر داشت با عشق ،به قربانی سلطان می رفت گرچه فرزند حسن بود ولی عشق حسین داشت آئینه ای از لولوء و مرجان می رفت رقص شمشیر و رجز خوانی او بر دل کفر داغ می زد پی هم تا خط پایان می رفت عاقبت بوسه ی شمشیر به فرق سر او خبر آورد به مهمانی رحمان می رفت همه دیدند در آغوش عمو جان می داد ماه را حضرت خورشید به قربان می رفت
شعر خوانی حرم مطهر رضوی صحن پیامبر اعظم پنجم محرم ۱۴۰۲/۵/۱ قاسم بن الحسن علیه السلام عمریست در مدار عنایات ایزدند آنان که در حریم تو در رفت و آمدند شمس الشموس هستی و اینجا فرشتگان خدمت گزار عالم آل محمدند
عکسی که شبی کرد دچارش به حرم در دست، نگاه بی قرارش به حرم دل راهی و کوله و گذرنامه ردیف پایی که نیفتاد گذارش به حرم...
در وصف تو صدها قلم و هم قدمت نه ما دم دمی و هُرم مسیحای دمت نه از درک تو بویی نبرد هرکه در این بزم بر دوش علم دارد و درک المت نه...!!! هرجا گرهی باز نشد از تو بریدیم یک ذره ولی کم بشود از کرمت نه هرچند هزاران غزل ناب سرودیم هم رتبه ولی با اثر محتشمت نه تلخ است که بخشندگی ات در صف محشر مشمول جهانی شود و اهل غمت نه...! نشناخته ام گرچه تو و حق نمک را هرچیز بگیر از منِ مجنون، حرمت نه...
فرزنـد ابوتـراب تا علقمـه تاخت در وسوسـه ی آب ادب کرد نباخت هر چیز که سیراب شد از شط فرات تقدیـر از او گـرفت و در راه انداخت
دریای خون و روضه ی جانسوزتر عطش باران اشک و حضرت خورشید، در عطش فریاد تشنه کامی و امیدِ نا امید شطّ وعمود وفرقِ دوتای قمر ،عطش شش ماهه ،آب،حرمله،خون گریه کن غزل تیر رها سه شعبه ،پدر یا پسر !؟،عطش خورشید سرنگون وحرامی ، خدا کند برخیزد از زمین شه خونین جگر، عطش با نیزه، سنگ ،تیروکمان هرچه می رسید همواره میزدند به بغض از پدر ،عطش اصلا چرا زمین وزمان واژگون نشد خنجر، قفا،قساوت جنس بشر، عطش بر روی نیزه رفت سرش، روبروی ظلم سر خم نکرد حضرت خورشیدِ در عطش
پناه هر گنهکاری بُود هیأت در این عالم ولی هیأت عزیز دل نباشد جای هر منکر حسین(ع) بانی هیأتهاست برایش خوب و شیرین است عزادارش کند توبه شود چشمش ز اشکش تر گنهکاری که در هیأت شود نادم ز اعمالش... بود محبوب ذات رّب شود از هر مَلک برتر گنهکاری که در هیأت کند فسق و فجور افزون ندارد معرفت هرگز به روح پاک پیغمبر(ص) "عاصی" 🍃🌹🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ▪️صلَّی اللهُ عَلیکَ یا سَیدَنَا العَطشان بانگ شادی و هلهله برخاست چون به میدان نشست گرد و غبار غرق خون بود هستی زینب زخم‌های تنش هزارهزار سوی مقتل دوید مویه‌کنان تا خودش را سپر کند زینب اندکی دیر گر رسد باید خاک ماتم به سر کند زینب غرق در خون نفس‌نفس می‌زد حضرت عشق بی‌کس و تنها رمقی چون نداشت با چشمش از خودش دور کرد خواهر را پس‌ازآن شمر سوی مقتل رفت رفت تا کار را تمام کند کار او که تمام بود! خدا رحم بر خواهر امام کند می‌برید از حسین سر ظالم نبرید از حسین دل زینب به سر و سینه می‌زد و می‌کرد خاک‌ها را به اشکْ گِل زینب مویه می‌کرد زینب و برخاست نالۀ "یا بُنَیَّ" از گودال در زمین و در آسمان پیچید نالۀ مادری پریشان‌حال ناله می‌کرد و پیش چشم ترش سر برید از حسین شمر لعین با سر از قتلگاه بیرون رفت پیکر شاه ماند روی زمین تشنه بود و سرش جدا کردند پیش چشمان مادرش، ای وای! نکند دشمن ازسرِ کینه بکند قصد پیکرش، ای وای! پس‌ازآن ده حرامی ملعون سوی آن شاه سرجدا رفتند اسب‌ها را که نعل تازه زدند سوی فرزند مصطفی رفتند پس‌ازآن شد سری به نیزه بلند نالۀ اهل‌بیت افزون شد پیرهنْ کهنه هم از او بردند دل سنگ از مصیبتش خون شد ▪️▪️▪️؛ بوسه بر رگ نداشت سابقه‌ای زینب این بوسه از کجا آموخت؟ چون‌که لب بر رگ حسین گذاشت دل دشمن به حال زینب سوخت... ✍️ 🏴
15.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙شعرخوانی سید حمیدرضا برقعی هم‌زمان با ظهر عاشورا در حرم امام حسین (ع)