eitaa logo
『سَـربـٰازانِ‌‌ دَهـہ‌هَشتـٰادیٖ‌』
3.7هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2.3هزار ویدیو
279 فایل
❁﷽❁ 🔸 #دهہ‌ھݜٺٵدێ‌هٵ هم‌شهید‌خواهندشد.. درجنگ بااسرائیل انشاءالله بشرط...⇩ 🍃🌹[شهیدانه زندگی کردن]🌹🍃 🤳خادم خودتون↶ @Shheed_BH_80 ☎️حرفهای شما↶ @goshi_80 📬تبادل‌‌وکپی↶ @shraet_80 🚩شروع‌کانال⇜ ²³`⁸`⁹⁸ #دوستات‌رو‌به_کانال_دعوت‌کن⇣🌸😊🌸⇣
مشاهده در ایتا
دانلود
• . + همه‌ی ما مسلمان هستیم و به اولین رکن دینمون یعنی اعتقاد به خداوند ملزم هستیم؛ اما گاها با چندتا سوال شاید از اعتقاداتمون دست بکشیم! : • وقتی علل طبیعی پدیده‌هایی مثل باران و زلزله کشف می‌شوند، دیگر فرض وجود خدای آفریننده‌ی این پدیده‌ها چه ضرورتی دارد؟! • در جهان کنونی که با همه‌چیز با نظام خاص خود کار می‌کند، نقش خدا چیست؟! • اگر چنان‌که ادیان الاهی معرفی می‌کنند، خدا موجودی عالم، قادر، خیرخواه، و تدبیر کننده‌ی عالم باشد، پس این همه خرابی و نقص‌ها چه توجیهی دارد؟! • اگر خدا همه‌کاره‌ی این عالم است، پس ما چه‌کاره‌ایم؟! آیا چنین باوری موجب سلب مسؤولیت و سستی اراده نمی‌شود؟! • اگر مهندسی ساختمانی را ساخته باشد، آیا حق دارد برای تمام رفتارهای ساکنان آن دستور صادر کند؟! پس خدای آفریدگار چرا در امور زندگی ما دخالت و امر و نهی می‌کند؟! • آیا شناختن مهندسی که خانه‌ی ما را ساخته است، و اظهار خضوع دایم در برابر او کار درستی است؟! خدای بی‌نیاز به پرستش ما چه احتیاجی دارد؟! بهتر نیست به کارهای مهم‌تری بپردازیم؟! • بسیاری از افراد بی‌ایمان و خدانشناس چه‌بسا به بسیاری از خواسته‌هایشان می‌رسند و احیاناً زندگی آبادتر و آسوده‌تری دارند. پس خداباوری در زندگی چه نقشی دارد؟! - از امروز بیشتر همراهمون باشید تا بتونیم تا آخر تابستون برای همه‌ی این سوال‌ها پاسخ کامل داشته باشیم. ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80
+ در مرحله اول یعنی ۩ تا حدالممکن کمتر از روایات و آیات استفاده می‌کنیم. چون تا زمانی که کسی به وجود و حقانیت خداوند پی نبرد، لزوما کلام او و کلام رسول او را هم قبول نخواهد کرد. - پس به‌ناچار بیشتر از دلایل عقلی و فطری استفاده خواهیم کرد. •|: 'برهان‌نظم' وقتی به بدن انسان یا چرخه‌ی حیوانات یا رویش گیاهان نگاه می‌کنیم همه‌ی ما قبول می‌کنیم که تمام طبیعت دارای نظم هست. و این را هم قبول داریم که هر پدیده‌ی منظمی دارای ناظمی باشعور و حکیم است و اساسا ممکن نیست که مثلا یک کتابخانه‌ای بسار منظم و دقیق باشد اما از یک کتابدار نادان برخوردار باشد. پس این عالم طبیعت هم دارای ناظمی باشعور و حکیم باید باشد و آن کسی نیست جزء خداوند. •|: 'دفع‌ضرر‌محتمل' به‌این‌صورت که ما احتمال‌99.9٪ بدیم که خدایی وجود ندارد و دعوت پیامبران به خدا‌پرستی کاملا دروغ بوده. و تنھا 00.1٪ احتمال هست که خدایی وجود داره و دعوت پیامبران هم حقیقت داشته. در اینجا اگر که همان احتمال اول صادق باشد که خب هیچ مشکلی وحود نداره و آدمی هم به زندگی خود می‌پردازد اما اگر احتمال دوم صادق باشد و واقعا خدایی وجود داشته باشد و آدمیزاد آنرا انکار کرده باشد به گفته‌ی پیامبران سزای او آتش جاودان قیامت است. که در اینجا عقل حکم میکند که برای جلوگیری از همان ضرر احتمالی [آتش‌جاویدان] به وجود خداوند و شناخت خداوند بپردازد. در‌قالب مثال شما اینطور‌ فرض کنید که یک انسان کاملا دیوانه و بی‌عقل به شما بگوید داخل کفش شما یک عقرب هست؛ و شما احتمال99.9٪ می‌دهید که گفته‌ی این دیوانه دروغ است اما تنها00.1٪ احتمال می‌دهید که حقیقت همان باشد. خب در اینجا عقل حکم میکند که اگر احتمال اول صادق باشد که هیچ اتفاقی نمی‌افتد اما اگر احتمال دوم صادق باشد ضرر و خسران بزرگی در پی دارد و آن مرگ حتمی هست بواسطه‌ی نیش عقرب. •|: 'برهان وجوب و امکان' برای فهمیدن این برهان ابتداً باید چندتا مقدمه رو باهم بررسی کنیم؛ ➣هر موجودی که نسبت آن با موجود دیگری در نظر گرفته شود از دوحال خارج نیست؛ یا این نسبت دادن برای او ضروری است و اساسا با جداشدن آن موجود دیگر، وجود او قابل تصور نیست. یاهم که نسبت دادن آن ضروری نیست و میتوان با جدایی آنها هم آنرا تصور کرد. به موجود اول "واجب‌الوجود" وبه موجود دوم "ممکن‌الوجود" گفته می‌شود. برای مثال شیرینی‌شکر هرگز از آن جدایی پذیر نیست و شکر غیر شیرین اصلا قابل تصور نیست اما آب می‌تواند شیرین باشد یا نباشد. و برای شیرین شدن لازم است شکر با آن مخلوط شود. ➣هر موجود ممکنی نیازمند علت است مثلا آبی که امکان دارد شیرین شود یا نشود برای شیرین شدن نیازمند علت است و آن ترکیب شدن با شکر است تا به او آب‌شیرین اطلاق شود. ➣تسلسل باطل است، یعنی مثلا نمی‌شود که ‌"الف" علت "ب" باشد، "ب" علت "ج" باشد، "ج" علت "د" باشد و... وچون این سلسله پایان ندارد باطل است و تصور آن هم محال است. ➣ دَور باطل است، یعنی ممکن نیست که یک شیء با یک یا چند واسطه علت خودش باشد، مثلا "الف" علت "ب" باشد و "ب" علت "الف" باشد. اما با درک این مقدمات تردیدی نیست که در جهان هستی، موجوداتی هست که این موجودات یا واجب‌الوجود‌ اند یا ممکن‌الوجود و احتمال سومی هم نیست. وآن موجودات اگر وابسته به غیر خود باشند یعنی ممکن‌الوجود اند مثل انسان‌ها که بنابر مقدمه دوم نیازمند علت هستند، حال اگر علت آن خود ممکن‌الوجود دیگری باشد و این سلسله ادامه دار شود که بنابر قاعده سوم باطل است و اگر هم دارای علتی باشد که خود آن علت، معلول این موجود است بنابر قاعده چهارم باطل است. تنها احتمالی که باقی می‌ماند آن است که آن موجود دارای علتی باشد که آن علت خودش معلول نیست و آن فقط واجب الوجود است و چون تنها مصداق واجب‌الوجودی که وابسته به غیر نباشد خداوند است‌و وجود خدا اثبات میشود. ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80
بعد از شناخت و درڪ وجود خداوند؛ شخص برای تایید کردن این موضوع باید این لفظ را به زبان آورد ---"لا‌الله‌الا‌الله"--- نیست‌خدایی‌جزء‌خداوند‌متعال. در مباحث کلامی و دینی این الفاظ رو توحید بشمار می‌آورند. لذا در این جلسه به "توحید" می‌پردازیم. به چند مقدمه زیر توجه کنید. •• توحید؛ فقط از خصوصیات دین اسلام نیست. بلکه در سایر ادیان ازجمله مسیحیت و ... هم مردم امر به یکتا پرستی می‌شدند. •• توحیدی که در دین اسلام بیان شده است اساسا همان توحیدی هست که در بقیه ادیان به آن اشاره شده است. اما با این تفاوت که در دین اسلام با عمیق تر به آن پرداخته سده برخلاف بقیه ادیان که توحید کاملا سطحی می‌باشد. •• معنای لغوی توحید؛ توحید در زبان عربی مصدر باب "تفعیل" است و عموما معانی مصدر این باب "توصیف‌کردن کسی‌یا‌چیزی‌‌‌است". برای مثال تعظیم به معنای بزرگ دانستن کسی است. تکفیر به معنای کافر شمردن کسی است. و... و توحید به معنای یکی‌دانستن کسی‌ است. •• معنای دینی توحید؛ اعتقاد قلبی به یکتا بودن خداوند در ‌ذات،صفات‌و‌افعال. که در جلسات بعد به این سه توحید یهنی توحید ذاتی، توحید صفاتی، توحید افعالی خواهیم پرداخت. ✨ ‌ ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80
• . درانتھای بحث دیروز توحید رو به سه قسم تقسیم کردیم. توحیدذاتی-توحید‌افعالی-توحید‌صفاتی وهر یک از این سه قسم رو قراره باهم بررسی کنیم. واما توحید ذاتی: یعنی قبول داشتن اینکه ذات خداوند یکتاست و هیچ مِثل و شریکی ندارد. و هیچ‌گونه ترکیبی هم در آن راه ندارد. و برای اثبات آن از دلایل استفاده می‌کنیم. 1‌• : در چند جلسه قبل گفته‌شد که خداوند واجب الوجود است و لازمه‌ی واجب‌الوجود بودن این است که هیچ نقصی در آن نباشد و اگر نقصی باشد دیگر واجب الوجود نمی‌شود. 2• : اگر ما دوتا کتاب فرض کنیم آن دو کتاب در "کتاب‌بودن" باهم اشتراک دارند. و در مواردی از جمله "رنگ،محتوا،مکان،محتوا،حجم" متفاوت باشند. یعنی این دو کتاب از جهاتی باهم مشترک و از جهاتی باهم متفاوت‌اند. حالا اگر ما دوتا خدا فرض کنیم لازم است که در "خدا‌بودن" باهم مشترک باشند. و از این جھت که قرار باشد ‌"عنوان‌دو‌بودن‌" برآنها اطلاق شود باید از جهاتی متفاوت باشند یعنی یک خصوصیاتی یک خدا داشته باشد که دیگر ندارد. و آن خداهم خصوصیاتی داشته باشد که دیگری نیز نداشته باشد. و در این حالت یعنی هردوی آن خدایان ناقص هستند چون خصوصیاتی رو دارا نیستند و این با واجب‌الوجود و بی‌نقص بودن خداوند سازگار نیست. لذا ممکن نیست که بیش از یک خدا داشته باشیم. 3• : به سه مقدمه زیر توجه کنید: هرگاه دوخدا فرض شود با سه احتمال روبه‌رو خواهیم بود، ۱. تنها یکی از آن دو می‌تواند از تحقق اراده دیگری جلوگیری کند ولی دیگری قادر به چنین کاری نیست در این صورت روشن است که خدای حقیقی همان خدای اول است و خدای دومی به دلیل مغلوب بودن اراده‌اش نمی‌تواند خدا باشد. ۲. هردو میتواند از تحقق اراده دیگری جلوگیری کنند. ۳. هیچ کدام نمی‌تواند از تحقق دیگری جلوگیری کند. اما دواحتمال آخر از این جهت که مغلوب شدن خدایان مفروض و ناتوان بودن خدایان برای غلبه بر دیگری با واجب الوجود بودن منافات دارد. لذا هردو احتمال نامعقول می‌شود و چون احتمال دیگری ممکن نیست لذا فرض خدایان متعدد محال است. ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80
『سَـربـٰازانِ‌‌ دَهـہ‌هَشتـٰادیٖ‌』
• . خب خب و اما در میان اقسام توحید بعد از توحید ذاتی، وقت آن است که در این جلسه به توحید صفاتی بپردازیم. برای روشن تر شدن مطالب این جلسه به مثال زیر توجه کنید. انسان در عالم صفت‌های متعدد را به خود متصف می‌کنید از جمله: خندان-گریان-انسانیت-حیوانیت و... در میان این مثال‌ها، انسانیت و حیوانیت دو صفتی هستند که عین‌ذات انسان هست یعنی بر انسان عرضه نمی‌شود بلکه با انسان عینیت دارند. اما دوصفت خندان‌ و گریان اوصافی هستند که بر انسان عرضه می‌شود و با ذات انسان عینیت ندارند. به دسته‌اول "صفات‌ذاتی" و به دسته دوم "صفات‌عارضی" می‌گویند. حالا آیا صفات‌ عالم‌بودن، رحمان‌بودن، بخشنده بودن، و... جزء صفات عارضی‌خداوند هستند؟ یا ذاتی؟! + برای پاسخ به این سوال احتمالات موجود رو باهم بررسی می‌کنیم. 1•صفات‌الھی،جزء‌ذات‌خداوند‌اند؛ این احتمال باطل است چون به مرکب بودن ذات خداوند می‌انجامد، درحالی که در بحث دیشب گفته‌شد ذات خداوند قابلیت مرکب بودن را ندارد. 2•صفات‌الھی‌خارج‌ا‌ز ذات‌خداوند‌اند؛ که اگر اینطور باشد نیز با دو احتمال پیش‌رو خواهیم بود. "صفات‌خارج‌ا‌ز ذات، ‌واجب‌الوجود‌اند" "صفات‌خارج‌از ذات، ممکن‌الوجود‌اند" در فرض اول که صفات واجب‌الوجود باشند محال است چون متعدد بودن چند واجب‌الوجود با توحید ذاتی که در جلسه قبل گفتیم سازگار نیست. اما فرض دوم که صفات ممکن‌الوجود باشند لازم است که علت آن را پیداکنیم، چون در جلسه دوم گفتیم که هر ممکن الوجودی باید علتی داشته باشد. لذا اگر علت این صفات، واجب‌الوجود دیگری باشد، مستلزم متعدد شدن چند واجب‌الوجود می‌شود که این با ت حید ذاتی سازگار نیست. اما اگر علت این صفات خداوند باشد با یک فرضیه غیر ممکن روبه‌رو خواهیم شد به این صورت که مثلا خداوند فاقد صفت حیات و قدرت بوده، و ابتداءً آن‌دو را در خارج از ذات خود ایجاد کرده بعد خود را متصف به آن کرده است! یعنی مثلا شما ریاضی بلد نباشید اما به دوستتان ریاضی یاد بدهید و بعد از یاد دادن آن، شما استاد ریاضی شوید! پس این احتمال هم محال است. و جمع شدن تمام این محالات در کنار هم ناچارا میتواند تصمیم را اینطور رقم بزند که صفات خداوند عین ذات خداوند هستند نه خارج از ذات و عارضی! ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80
『سَـربـٰازانِ‌‌ دَهـہ‌هَشتـٰادیٖ‌』
• . بعد از بیان دوقسم از توحید یعنیو توحید‌ذاتی و توحید‌صفاتی، نوبت آن است که در این جلسه به توحیدافعالی بپردازیم. با کمی دقت در اطرافمون و در جهان‌هستی متوجه می‌شویم که افعال و کارهای متنوعی در حال واقع شدن هستن مثل: روییدن گیاهان، حرکت حیوانات و.... پس در نگاه اول تمام افعال از سوی فاعل های متعدد صورت می‌گیرد. اما این با دیدگاه توحیدی سازگار نیست. و اساسا توحید افعالی یعنی؛ •| خداوند در انجام افعال خود‌ [مثل:آفریدن-روزی‌دادن] یکتاست و هیچ‌گونه‌ شریک و یاوری ندارد، بلکه حقیقتا وجود شریک برای او در انجام افعال محال است. •| هیچ موجودی غیر از خداوند، در فعل خود مستقل نیست و هیچ فعلی در عالم واقع نمی‌شود مگر با ارده و خواست خداوند. لذا شعار و مفھوم توحیدافعالی در این عبارت جمع شده: "لا‌حَولَ و لاقُوةَ إلا بِاللهِ العَلی العَظیم" و برای اثبات هر دو مقدمه به دلایل زیر توجه کنید: در مباحث قبل بیان شد که خدا واجب‌الوجود است و هیچ نقصی در آن راه ندارد. لذا اگر نیازمندی خدا در انجام افمال خود به موجودی دیگر فرض شود، ناقص بودن خداوند ثابت می‌شود. و همچنین در مباحث قبل بیان شد که بنا بر قاعده اصل علیت، ممکن‌الوجود ها همان‌طور که در اصل وجودی خود نیازمند به واجب‌الوجود هستند. در افعال خود هم نیازمند و وابسته به واجب‌الوجود هستند. + اما اصلا مگر می‌شود که؛ تولید حرارت آتش- جذب ‌قطعات ‌آهن توسط آهن‌ربا- جست‌جوی حیوانات در پی غذا- .... همه آن‌ها را به خداوند نسبت داد!؟؟؟ برای پاسخ ابتداء باید توجه داشته باشیم که هرگاه دو یا چند شیء در وقوع فعلی موثر باشند، نسبت فاعلیت آنها از دو حال خارج نیست: 1• فاعلیت‌عرضی؛ هرزمان که چند فاعل در انجام کاری مشارکت کنند، به‌گونه‌ای که رابطه آنها با فعل و با یکدیگر یکسان و متشابه باشد در این صورت فاعلیت‌ فاعل های متعدد فاعلیتی عرضی است. مثل: چند نفر که با کمک یکدیگر ماشینی را از مکانی به مکان دیگر منتقل می‌کنند. 2• فاعلیت‌طولی: این فاعلیت در جایی است که چندشیء در انجام فعلی تاثیر دارند، اما تاثیر برخی از آنها وابسته به برخی دیگر است. در این نوع فاعلیت به فاعلی که مستقیماً در انجام فعل موثر است "فاعل‌مباشر" می گویند. اما همین فاعلیت فاعل‌مباشر میتواند معلول فاعل دیگری باشد که به آن "فاعل‌بالتسبیب" می‌گویند. مثلاً وقتی شخصی از کارت بانکی خود مبلغی رو جابجا می‌کند او فاعل مباشر است اما در عین حال بانک فاعل بالتسبیب است که چنین قابلیتی رو به آن شخص در جابجا کردن پول خود داده است. یا مثلا وقتی شخصی می نشیند یا راه می رود و فاعل مباشره نشستن یا راه رفتن است و این مانع نیست که فعل او از اراده خداوند خارج باشد. بلکه اراده خداوند ایتطور بوده که فعل نشستن از سوی آن شخص رخ دهد. والا اصلا فعلی صورت نمی گرفت. ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80
『سَـربـٰازانِ‌‌ دَهـہ‌هَشتـٰادیٖ‌』
• . خب الحمدلله یڪ هفته از شروع مبحث ‌✨ مون گذشت و توی این هفته مطالب مھمی رو باهم یاد گرفتیم؛ ‌+این جلسه فقط می‌خوایم مرور کنیم: •• اولا گفتیم هرکس که مسلمان هست باید در مرحله اول خداوند را قبول داشته باشد و برای اثبات اینکه آیا اصلا خدایی هست که ما آن را بپذیریم!؟ سه دلیل بیان شد: برهان‌نظم [که‌براساس نظم موجود در دنیا میتوان به وجود ناظمی‌حکیم که خدا باشد پی‌برد] قاعده‌دفع‌ضرر‌محتمل [که‌براساس اینکه حتی اگر وجود خداوند از احتمال بسیار کمی برخوردار باشد اما به دلیل اینکه حساسیت بالایی دارد می‌تواند آن احتمال کم را جبران کند یعنی قوت محتمل ضعف احتمال را جبران ‌می‌کند] برهان وجوب و امکان [که‌بر‌اساس اینکه همه‌ی موجودات برای اینکه امکان وجود داشته باشند و اساسا ممکن‌الوجود شوند باید یک واجب‌الوجودی فرض شود تا این امکان را به این موجودات داده باشد که آن خداوند است] •• بعداز قبول خداوند نیز باید به توحید خداوند هم اذعان کنیم و آن را بپذیریم. وتوحید در سه قسم وجود دارد: توحید ذاتی: یعنی اعتقاد به اینکه ذات خداوند یکتا و بدون شریک است[لا‌الله‌الا‌الله] توحید صفاتی: یعنی اعتقاد به اینکه صفات خداوند عین ذات خداوند هستند و خارج از ذات نیستند. [الله‌صمد‌-لم‌یلد‌و‌لم‌یولد-و‌لم‌یلد‌ولم‌یکن‌له‌کفوا‌اَحد] توحید افعالی: یعنی اعتقاد به اینکه خداوند در انجام افعال خود یکتاست و جزء خداوند هیچ موجود دیگری در انجام فعل خود مستقل نیست. [لا‌حَولَ‌ولاقوة‌الا‌بالله] ان‌شاءاللھ ادامه مبحث از فردا . . . ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80
『سَـربـٰازانِ‌‌ دَهـہ‌هَشتـٰادیٖ‌』
• . در علم منطق یک قاعده‌ای وجود داره که میگه: " تُعرَفُ‌الاَشیاءُ‌بِأضدادِها " یعنی یکی از راه های تعریف شیء، شناسایی شی‌ءای است که با آن متضاد است. لذا به همین جھت برای درک بیشتر مفھوم "توحید" در این جلسه به مفھوم "شرک" که متضاد توحید هست می‌پردازیم. +توجه‌کنید؛ توحید یعنی: اعتقاد به وحدت و یگانگی و نفی کردن مشارکت و کثرت. به عبارتی یعنی اعتقاد به اینکه خداوند یکتاست و شریکی ندارد. شرک یعنی: اعتقاد به متعدد بودن و شریک بودن و انکار کردن وحدت و یگانگی. به عبارتی اعتقاد به اینکه چند خدا داریم و یک خدای واحد وجود ندارد. •| خب شاید در نگاه اول به خومون بگیم ماها که همه قبول داریم خداوند یکی است و شریکی ندارد! پس پرداختن به این بحث شاید اهمیتی نداشته باشه! اما در عین اگر کمی به مراتب شرک دقت کنیم متوجه خواهیم شد که شرک دو مرتبه دارد که اولین آن : است به طور مثال عبادت کردن و رکوع و سجده بجا آوردن برای غیر خداوند. که مصداق بارز شرک است. اما دومین مرتبه شرک : است به طور مثال دنیاپرستی و جاه‌پرستی و پیروی از هوای نفس و اطاعت از آن مصداق بارز شرک خفیّ و پنهان است. - پس واضح هست که شرک اختصاصی به مشرکان رسمی ندارد و ممکن است که مسلمانان و مؤمنان هم گرفتار آن باشند. •| اما مگر می‌شود که انسان هم‌زمان در عین اینکه مسلمان هست، مشرک هم باشد!؟؟ برای پاسخ به این سوال باید به "حد‌نصاب‌توحید" بپردازیم. آنچه از توحید که برای تشرف یک انسان به آیین اسلام لازم است در عبارت "لا‌الله‌الا‌الله" جمع شده است و مفھوم آن اینست که مسلمان ذات الھی را یکتا بداند و غیر از او موجود دیگری را به عنوان آفریدگار شایسته پرستش نداند و غیر از اورا فرمان نبرد. که اگر غیرح خداوند را پرستش و فرمان بری کرد می‌شود مشرک! اما جاه‌ومقام‌پرستی و پیروی از هوای‌نفس موجب خروج شخص از دین اسلام نمی‌شود و آن شرکی که با شرایط مسلمانی منافات دارد شرک‌آشکار است. +بیان این نکته ضروری است که موارد متعدد داشته‌ایم که باهمین پیروی ازهوای نفس و مخالفت با فرمان الهی دچار گمراهی و شقاوت ابدی شده اند مثل: ابلیس، که توحید ذاتی خداوند را قبول داشت اما با فرمان الهی مخالفت کرد و مورد لعن الهی قرار گرفت. ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80
『سَـربـٰازانِ‌‌ دَهـہ‌هَشتـٰادیٖ‌』
باتوجه به ضرورت بحث؛ این جلسه رو هم به موضوع "شرک" خواهیم پرداخت. در چند جلسه قبل توحید رو تقسیم کردیم به سه قسم: توحید‌ذاتی- توحید‌صفاتی- توحید‌افعالی. اما در این جلسه نیز شرک رو تقسیم خواهیم کرد به سه قسم: شرک‌ذاتی- شرک‌صفاتی- شرک‌افعالی. 1• شرک‌ذاتی یعنی: انسان ساعت خداوند را مرکب بداند یا به وجود دو یا چند خدا در عرض های دیگر معتقد باشد. به عبارتی دیگر یعنی، اعتقاد داشتن به چند واجب‌الوجود یا چند موجود مستقل که هیچ یک مخلوق دیگری نیستند. 2•شرک‌صفاتی یعنی: اعتقاد داشتن به اینکه صفات الهی خارج از ذات الهی هستند و وجودی مستقل دارند. 3• شرک‌افعالی یعنی: یعنی اعتقاد داشتن به اینکه افعالی که رخ می‌دهد فاعل‌آنها تنها خدا نیست و می‌تواند موجود دیگری هم باشد. مثلا عده‌ای معتقداند که خداوند فاعل افعال نیک است و افعال بد را مثل زلزله فاعل دیگری مثل شیطان انجام میدهد. یا عده‌ای معتقدند که هر پدیده‌ی طبیعی مثل باران، باد و.. خدای جداگانه‌ای دارد. + اما به عنوان حسن‌ختام این جلسه تعدادی از عوامل گرایش انسان‌ها به شرک رو بررسی می‌کنیم: •• انس و الفت شدید انسان با عالم طبیعت یکی از عوامل گرایش انسان به شرک است زیرا او را به سوی پرسش خدایا ملموس و محسوس متمایل می سازد. به عبارتی انسان از ابتدای تولد خود همواره با اشیاء قابل حس سروکار دارد و کم‌کم با آن مانوس می‌شود و بعداز مدتی گرایش پیدا می‌کند به‌یک خدای قابل حس شدن؛ مثل بت. •• تنوع پدیده های طبیعی در گرایش انسان ها به شرک بی‌تاثیر نبوده است گروهی از انسانها با دیدن این تنوع‌ها مثل کوه‌ها-دریاها-گیاهان‌و.. می پنداشتند که هر یک را آفریدگار یا تدبیر کننده جداگانه‌ای است و بر این اساس به وجود چنین آفریدگار یا پروردگار معتقد می گشتند. •• ناآگاهی انسان از روابط پدیده های طبیعی نیز در گرایش او به شرک تاثیر دارد برای نمونه جهل اقوام پیشین به حقیقت اجرام آسمانی مثل ستارگان-ماه-خورشید و رابطه آنها با پدیده‌های زمینی موجب شد که آنها را برای خود خدا فرض کنند. •• برداشتن نادرست انسان از رابطه خویش با خداوند یکتا از دیگر عوامل گرایش به شرک به شمار می آید. مثلا گروهی از انسانها به غلط خود را شایسته برقراری رابطه مستقیم و بدون واسطه با خداوند نمی دیدند و از این رو به شفیع قرار دادن برخی موجودات روی آوردن و به مرور زمان برای آن شفیعان شأن خدایی در نظر گرفتند. •• رواج شرک در جامعه به تأمین اهداف قدرتمندان و ستمکاران کمک بزرگی می‌کرد و از این رو حاکمان و مفسدین همواره به گسترش عقاید شرک آمیز در میان مردم اهمیت می‌دادند. واز این موقعیت در مشرک کردن مردم سوء استفاده می‌کردند. ان‌شاءاللھ عاقبت شرک آلود نداشته باشیم. ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80
『سَـربـٰازانِ‌‌ دَهـہ‌هَشتـٰادیٖ‌』
• . تقریبا مطالبی که به عنوان مقدمات در زمینه لازم بود هر مسلمانی از آن اطلاع داشته باشه رو توی این چند جلسه باهم مرور کردیم. و در این جلسه به نکات باقی مانده از این مبحث می‌پردازیم: ‌1• شاید بعد از بیان توحیدافعالی و توحید صفاتی این سوال هم برای شما بوجود آمده باشد که، آیا خداوند قادر است شریک و مانندی برای خود بیافریند؟ آیا خداوند میتواند جهان هستی را در درون یک تخم مرغ قرار دهد بی آنکه در ابعاد جهان و در ابعاد تخم مرغ تغییری حاصل شود؟! آیا خداوند قادر است که سنگ خلق کند که خود نتواند آن را حرکت دهد؟ + خب در تمام این سوالات اگر جواب منفی باشد؛ اساسا قدرت خداوند زیر سوال می‌رود. و اگر جواب مثبت باشد مثلا اینکه خداوند سنگی را خلق کند که نتواند آنرا حرکت دهد یا خدایی را مانند خود خلق کند، هم با توحید و قدرت خداوند مشکل دارد. لذا عنایت بیشتر داشته باشید تا متوجه بشید که در تمام این موارد فاعلیت فاعل یعنی خداوند مشکل ندارد، اما این قابلیت قابل هست که مشکل دارد. یعنی مثلا شما تصور کنید یک سفالگری را که مهارت بسیاری در ساخت کوزه ها زیبا دارد. حال بجای گِل به این سفالگر اندکی پارچه بدهیم آیا میتواند با آن کوزه بسازد، درحالی که سفالگر ماهری است؟! یا مثلا یک استاد بزرگ ریاضی که فرمول ها پیچیده‌ای را حل میکند می‌توان گفت که حاصل جمع ۲+۲ را ۵ کند!؟ خب همونطور که واضح هست فاعلیت فاعل در هیچ کدام مشکل ندارد. و تنها آن قابلیت قابل است که مثل محال بودن تبدیل پارچه به کوزه مشکل دارد. پس قدرت خداوند با این شبهات خدشه دار نمی‌شود. 2• باتوجه به مباحث قبل بیان شد که تمام افعال خداوند حکیمانه و دارای نتیجه‌ای مطلوب است. حال چگونه این مبحث با زیان‌هایی که از بلاها و مصیبت هایی مثل زلزله، سیل، بیماری و... میرسد قابل جمع شدن است؟! + در پاسخ به ادعای بالا باید نشان دهیم که وجود تمام بلایا و مصیبت ها و درد و رنج در دنیا بدون یک نتیجه عقلانی نیست. و تماما سودمند است اما به جند دلیل در ذهن و تصور انسان‌ها ضرر بشمار می‌آیند از جمله: - [محدود‌بودن‌علم‌انسان]؛ بدون شک انسانی‌که‌ حتی نسبت به بیشتر اسرار وجود و بدن خود اطلاعات ندارد و مجهولات او نسبت به معلومات او اقیانوسی در مقابل قطره است. چگونه می‌تواند ادعا کند که همه‌ی اتفاقات عالم مثل زلزله و سیل و... شر‌وبدی است! درحالی که شاید درآنها منافعی است که ما اطلاع نداریم. منافعی مثل: شکوفا‌شدن‌استعدادها، آزمون‌الهی، هشدار‌ا‌زغفلت و... ﴿وَعَسَىٰ أَن تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ‌‌‌‌﴾ بسا چیزی که آن را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است. - [غایت‌نهایی‌خلقت‌انسان]: هدف نهایی از آفرینش انسان آن نیست که در دنیا به راحتی مشغول باشد بلکه غایت اصلی و نهایی او رسیدن به سعادت و رستگاری از که جز در سایه عبادت خداوند فراهم نمی‌شود لذا حوادثی مثل سیل و... که با آسایش ارسال تعارض دارد چه بسا با غایت آفرینش انسان سازگار باشد. -[تقدیم‌مصالح‌عمومی‌بر‌مصالح‌فردی]: عقل سلیم حکم می‌کند که منافع جمعی بر مصلحت فردی مقدم شود. بر این اساس شاید پدیده‌هایی ما مصلحت فرد ناسازگار باشد اما با مصالح جمعی گروهی از انسان ها سازگار باشد. -[نقش‌انسان‌درایجاد‌پدیده‌های‌شر]: تاثیر اعمال انسان‌ها در ظهور برخی از پدیده های شر نیز بی‌تاثیر نیست. و از آنجایی که آدم موجودی مختار است می تواند با اعمالش برای خود و دیگران شر آفرین باشد. ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80
خب‌رسیدیم‌به‌آخرین‌جلسه؛ ‌مبحث‌ • . در این جلسه به مسئله‌ای خواهیم پرداخت که همیشه ذهن آدم مشغول آن بوده است. اینکه آیا انسان،در برخی اعمال خود مختار است یا آنکه در رفتارهای خود هیچ اختیاری ندارد و هر آنچه انجام میدهد بنابر جَبر است!؟ +در این مسئله منظور از "اختیار" آن است که رفتار انسان براساس آگاهی و قدرت و اراده او انجام گیرد، بگونه‌ای که بتولند به ترک آنهم اقدام کند. ومنظور از آنست که "جَبر" یعنی تنها خداوند خالق و آفریرگار همه چیز است و حتی افعال انسان هم تحت کنترل اوست، و انسان هیج نقشی در ایجاد فعل خود ندارد. - در همین حد توضیحات کافیه و ادامه توضیحات رو در فایلی که پیوست شده است مشاهده کنید. - در پایان هرقسمت از این مبحث رو متوجه نشدید اطلاع بدید تا کمکتون کنیم. ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80
『سَـربـٰازانِ‌‌ دَهـہ‌هَشتـٰادیٖ‌』
• . + همه‌ی ما مسلمان هستیم و به اولین رکن دینمون یعنی اعتقاد به خداوند ملزم هستیم؛ اما گاها با چندت
• . + علم کلام اصلی ترین ارکان دین رو در سه قسم تعریف میکند: خداشناسی-راهنما‌‌شناسی-معاد‌شناسی در جلسات‌قبل به مبحث پرداختیم. و امانوبت به مبحث می‌رسد در این جلسه. راهنما شناسی اساسا یعنی شناخت از نبوت‌و‌امامت. لذا لازم هست که این دو موضوع رو دقیق بررسی کنیم تا بتونیم به شبهاتی که شاید در ذهنمون شکل گرفته باشه پاسخ کاملی بدیم. - مثلا: •• اگر خدای همه جهانیان واحد است، چرا باید این خدا پیام خویش را نه از طریق یک پیغمبر، بلکه از طریق 124/000 پیغمبر بفرستد؟ •• اگر هدف از خلقت انسان رسیدن به کمال هست پس چرا ادیان باهم مختلف هستند مثلا مسیحیت با اسلام فرق می‌کنه؟ ‌•• اگر همه‌ی پیامبران از سوی خداوند مبعوث شده‌اند؛ چگونه باید آن‌ها را شناسی کرد؟ •• ‌چرا بعد از پیامبر اسلام پیامبر دیگری نیامد تا این همه دعوا بین شیعه و اهل سنت بوجود نیاید؟ •• اگردین پیامبر اسلام دین کامل تری هست پس چرا از معجزاتی مثل تبدیل عصا به اژدها استفاده نکرد؟ - از امروز بیشتر همراهمون باشید تا بتونیم تا آخر تابستون برای همه‌ی این سوال‌ها پاسخ کامل داشته باشیم. ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80