🔰ولو دو سه نفر...
نمیشه آدم #روضه_خوان باشه و بقیه رو به برگزاری #روضه_خانگی ترغیب کنه که روضه خانگی، #برکتِ_خانه و نورانیت دل و منزل رو زیاد می کنه، اما خودش قدمی برنداره و خونه و خونوادش رو از این فیض بی بهره کنه.
لذا تصمیم گرفتم رفقا و دوستانم رو برا مراسم خونمون با خبر و برا سخنرانی و روضه هم #حاج_آقا_میرزامحمدی رو دعوت کنم.
روز قبل مراسم #برف زیادی اومد.
هوا خیلی سرد بود و جاده ها هم به خاطر شرایط جوی مناسب تردد نبود.
یه #آمار گرفتم، دیدم تعداد رفقایی که می تونن بیان، خیلی کم هستن.
به حاج آقا زنگ زدم و گفتم: همه دوستان و بچه ها برا مراسم #شرایط ندارن بیان، اگه برا شما هم اومدن سخته، روز مراسم رو یه وقت دیگه بذاریم.
گفتنِ من همان و
#ناراحت شدن حاج آقا هم همان.
حاج آقا گفتن: این چه حرفیه آقاااا
مگه شما برا دوستات داری #مراسم می گیری؟
این #تلنگر باعث شد باور و تصورات دسته چندمم از یه مراسم که یکیش #جمعیت هست، برا من محور و اصل نشه و یاد حرف #آیت_الله_قاضی بیفتم.
#روضه_هفتگی، ولو دو سه نفر باشد، اسباب #گشایش امور است.
✍️ | #حجت_الاسلام_حاجی_پور
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
سوز و ساز | مجتبی حاجی پور
🔰#روایت_دیدار | بخش سوم بالاخره هر جور شد، دل رو زدم به #دریا و راه افتادم به سمت #تهران. 🌊 گفتم نه
🔰#دیدار_یار | بخش چهارم
امسال #ورودی_بیت رو از یه سمت دیگه ای قرار داده بودن. همین که #گیت_اول رو رد کردم، دیدم یه نوای آشنایی به گوش میرسه. یه خرده که رفتم داخل، دیدم یه جمعی پشت گیت دوم دارن به #زبان_گیلکی همخوانی و #مجلس_گرمی می کنن:
#علی_جان بَنَه تی پایَ می دو ته چومانَ سر... 😍
نزدیک که شدم رفقا و همشهریام رو دیدم که از #گیلان برای دیدار اومده بودن. بعد از سلام و احوال پرسی، متوجه شدم که حدود بیست دقیقه ای توی #صف_انتظار بودن. گفتن سربازای بیت گفتن #صبر کنید گیت بعدی که خلوت شد، ان شاءالله شما هم رد میشید.
بعد از دقایقی جمعیت یه حرکتی کرد و هممون #گیت_دوم هم پشت سر گذاشتیم. بعد از گیت با کیک و شیرکاکائو ازمون #پذیرایی کردن و رسیدیم به درب اصلی #حسینیه_امام. 🥛🥧
.
دیدم جمعیت زیادی پشت #درب_بزرگ حسینیه #ازدحام کردن و تعدادشون اصلاً کم نمیشه ولی کنارش یه درب کوچکی هر از گاهی باز میشه و یه عده میرن داخل.
یه عده ناراحت شدن که اون درب چرا هی باز میشه اما درب بزرگ رو باز نمی کنن. همین #اتفاق باعث شد که پنج شش نفر تا دیدن درب کوچک داره باز میشه لابه لای اون افراد برن داخل. 😬
رد شدن این پنج شش نفر همان و بیشتر جمعیت اومدن به سمت درب کوچک همان. #بچههای_بیت هرکاری کردن که درب رو از داخل و بیرون ببندن نشد که نشد. خلاصه ما هم #توفیق_اجباری شد که با موج جمعیت از همین درب بریم داخل. 🤩
داخل #راهروی_حسینیه که شدیم به #گیت_سوم رسیدیم. از توی #جمعیت یکی با صدای بلند گفت: آقا ما به خدا دیگه هیچی نداریم. بذارید بریم داخل. به نفر جلوئیم گفتم یه لحظه صداش کن. وقتی برگشت بهش گفتم: یه نگاه به اون وسایلای روی #کفشداری کناری بنداز. گفت کدوما؟ گفتم اون شکلات و کیک و عطر و... اینا رو علی الظاهر نمیذارن کسی ببره داخل.
گفت: اوه اوه راستی میگی منم کیکی که بیرون دادن رو هنوز نخوردم.
خلاصه هرجوری بود از #گیت_آخری هم رد شدیم و به سمت #ورودی_حسینیه رفتیم...
#ادامه_داره
✍️》 #حجت_الاسلام_حاجی_پور
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
سوز و ساز | مجتبی حاجی پور
🔰#دیدار_یار | بخش چهارم امسال #ورودی_بیت رو از یه سمت دیگه ای قرار داده بودن. همین که #گیت_اول رو ر
🔰#دیدار_یار | بخش پنجم
داشتم به سمت انتهای راهروی منتهی به #حسینیه می رفتم که دیدم سمت چپ یه عده روبه روی #ویدئو_پروژکشن نشستن و از اونجا دارن مراسم حسینیه رو دنبال می کنن. 📼
توی دلم گفتم: حیف نیست آدم این همه راه رو بیاد، بعد توی هوای حسینیه ای که #نائب_الامام اونجا نشسته، تنفس نکنه و آغوش چشماش رو برای دیدن آقاش ولو از دور باز نکنه... 😒
بی اعتنا به مسیرم ادامه دادم تا به ورودی خود حسینیه رسیدم.
همینجور که خواستم روی پنجه های پام وایستادم و آقا و فضای توی حسینیه رو ببینم یهو چشمم به #داداش_حمیدم افتاد.
خیلی از دیدنش خوشحال شدم...🥰
به خودم گفتم #کوه_به_کوه نمی رسه ولی #رفیق_به_رفیق می رسه 🏔
همونجا #دست_به_نقد یه دعا کردم...
گفتم: ان شاءالله #قیامت هم، ورودی #باب_الحسین همدیگه رو ببینیم با هم به دیدار و #زیارت آقا و مولامون برسیم. 🤲
خودمو رسوندم بهش. داشتیم خوش و بش می کردیم، که یهو #جمعیت آروم آروم به سمت داخل #حرکت کرد. کأنّه انگار یه عده کم کم از درب دیگه ای خارج بشن، برا ما جا باز شد و رفتیم داخل.
به خودمون که اومدیم #موج جمعیت ما رو تا داخل حسینیه آورد. 🌬
حالا آقا رو راحت داشتیم می دیدیم.
گفتم: #سلام_آقاجان... 👋
بالاخره واسه خاطرت، هرجوری بود خودم تا اینجا رسوندم.
#ادامه_داره
✍️》 #حجت_الاسلام_حاجی_پور
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
سوز و ساز | مجتبی حاجی پور
🔰#دیدار_یار | بخش پنجم داشتم به سمت انتهای راهروی منتهی به #حسینیه می رفتم که دیدم سمت چپ یه عده رو
🔰#دیدار_یار | بخش ششم
هرچی زمان می گذشت، #جمعیت بیشتر میشد و #موج جمعیت هی ما رو به چپ و راست می کشوند. به #شوخی گفتم ایشالا با همین موج بریم #صف_اول کنار خود آقا صلوااااات. 😅
#احساس کردم که دیگه راهی برای جلو رفتن نيست. به دوربریهام گفتم که آقا #فکر کنم اینجا دیگه آخر خطه. اگه میخوایم سرپا نمونیم، باید همینجایی که هستیم سر جامون بشینیم.
ما که گفتیم دور و بریهامون هرجوری بود یکی یکی #نشستن و به مابقی هم گفتن بشینید بشینید...
تقریباً همه نشستن الا یه بنده خدایی که #پیرغلام و مسن بود. گفتیم حاجی بشین... برگشت با #لهجه_شمالی گفت: من؟! من نمی تونم بشینیم. 🤨
گفتیم حاجی بشین تو رو خدا، بذار آقا رو ببینیم. گفت آخه آقاجن من پام مصنوعی هست نمی تونم توی این جای تنگ بشینم. 🦵
به #شوخی به حمید گفتم جهت #احتیاط پای حاجی رو یه #معاینه ای بفرما... 🧐
حمید هم خیلی جدی یه دست به پای بنده خدا زد و به نشانه اینکه راست میگه، سری تکون داد. 🥴
نکته جالبش این بود که دقیقاً هم جلوی ما وایستاده بود و ما هم نمی تونستیم آقا رو خوب ببینیم.
حمید گفت: خدا رو می بینی، اولین باره اومدم بیت، اون وقت به جای گل روی آقا باید... 🤭
#ادامه_داره
✍️》 #حجت_الاسلام_حاجی_پور
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
سوز و ساز | مجتبی حاجی پور
🔰#دیدار_یار | بخش ششم هرچی زمان می گذشت، #جمعیت بیشتر میشد و #موج جمعیت هی ما رو به چپ و راست می کش
🔰#دیدار_یار | بخش هفتم
جا #تنگ بود و نمیشد راحت بشینی. لذا برای اینکه #اذیت نشی باید هی پا عوض می کردی. برخی ها به خاطر همین شرایط چون اذیت بودن، وسط #جمعیت پا میشدن و می رفتن بیرون. 😮💨
خلاصه ما هرجوری بود سعی کردیم، هم این شرایط رو #تحمل کنیم و هم یه جا باز کنیم تا اون بنده خدا بتونه با شرایطش بشینه که خدا رو شکر نشست و کار به صحبت آقا نکشید. ☺️
قبل از شروع صحبت های آقا، چیزی که برام جالب بود، وجه تمایز اجراهای #امسال نسبت به سالهای قبل بود.
به غیر از #آذری ها که هر سال توی این دیدار اجرا دارن، امسال از #مازندران، آقا عباس #طهماسب_پور و از #لرستان، آقا مهدی #ترکاشوند به زبان محلی شون اجرای #مداحی داشتن. 😍
توی دلم گفتم: کاش یه روزی بشه که ما هم از #استان_گیلان، یه #نماینده مداح داشته باشیم که بیاد توی بیت و پیش آقا به #زبان_گیلکی برای #حضرت_زهرا سلاماللهعلیها مداحی کنه. 🤲
آقا که خواست صحبت کنه، جمعیت پاشد و شروع کرد به #شعار دادن و همین بلند شدن باعث شد ما یه خرده دیگه بتونیم بریم جلو.
#سخنرانی و صحبت های امسال آقا، به نظرم از همون بخش اولش که در مورد محبت حضرت زهرا سلاماللهعلیها تا #تبیین مسائل و تحولات اخیر #منطقه خیلی خاص و متفاوت بود. 😵
به نظرم این سخنرانی توی این حسینیه، شاید تنها سخنرانی هست که هم کسی حرف نمی زنه و هم مخاطبش دوس نداره زود تموم بشه. 🤩
نزدیک اذان بود، آقا صحبتهاشون رو ختم به دعا کردن و برای همه دستی تکون دادن و تشریف بردن. جمعیت مجدد پاشدن و با شعار به محضر آقا عرض ارادتشون رو نشون دادن. برخی هم رفتن جلو که مداحای #صف_اول رو ببین. ما هم چشم چرخونیدیم تا دوستان و رفقایی که از شهر و استانهای دیگه اومده بودن رو ببینیم و دیدار تازه کنیم.
بعد از #احوال_پرسی با رفقا، اولین چیزی که مطرح میشد، تعریف از سخنرانی آقا بود که همه کُپ کردن بودن که اوووف دیدی آقا عجب صحبتی کرد؟! 😱
صحبتی که #ایمان، #امید و #باور #دوستان رو زیاد و تمام معادلات #دشمنان رو بهم ریخت. 🤯
پیشنهاد می کنم این سخنرانی رو حتی اگه #مداح هم نیستید، حتماً یه بار بخونید...
خب روایت دیدار بنده هم با همه کم و کاستی هاش تموم شد.😊
ان شاءالله #توفیق دیدار #نائب_الامام باز هم روزی ما بشه و به ما توفیق بدن که بتونیم این #منویات رو سرلوحه کار و #رسالت سنگینی که توی هیئت و #جامعه داریم، قرار بدیم. 🤲
✍️》 #حجت_الاسلام_حاجی_پور
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |