تماشاگه راز
صبح ظهور نفس زد، آفتاب عنايت طلوع كرد، نسيم هدايت بوزيد، درياى وجود در جنبش آمد، سحاب فيض چندان بارا
عشق هر چند خود را دايم به خود مى ديد،
خواست كه در آيينه
جمال معشوقى خود مطالعه كند،
نظر در آينه عين عاشق كرد،
صورت خودش در نظر آمد، گفت:
أ انت ام انا هذا العين فى العين
حاشاى، حاشاى، من اثبات اثنتين؟
عاشق صورت خود گشت و
دبدبه «يحبهم و يحبونه»
در جهان انداخت و چون درنگرى،
بر نقش خودست فتنه نقاش
كس نيست درين ميان، تو خود باش
ماه آيينه آفتابست،
همچنانكه از ذات خورشيد
در ماه هيچ چيز نيست، كذلك
«ليس فى ذاته من سواه شىء
و لا فى سواء من ذاته شىء».
و چنانكه نور مهر را به ماه نسبت كنند
صورت محبوب را با محب اضافت كنند و الا،
هر نقش، كه بر تخته هستى پيداست
آن صورت آن كسيست كان نقش آراست
درياى كهن چو برزند موجى نو
موجش خوانند و در حقيقت درياست
لمعات
#لمعه_سوم
#شیخ_فخرالدین_عراقی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🌹🕊
جمیع پارسایان
گو بدانند
که #سعدی
توبه کرد از پارسایی
چنان از خَمر و زَمر و
نای و ناقوس
نمیترسم
که از زهد ریایی!!
🌹🕊
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
ساقیا پُر کن به یاد چشم او جامی دگر
تا بسوی عالم مستی زنم گامی دگر ...🍎🍃
مهدی اخوان ثالث
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
ساقیا پُر کن به یاد چشم او جامی دگر
تا بسوی عالم مستی زنم گامی دگر
چشم مستت را بنازم ، تازه از راه آمدم
بعد ازین جامی که دادی ، باز هم جامی دگر
تا مگر مستانه بر گیرم قلم ، وز راه دور
باز بفرستم بسوی دوست پیغامی دگر
رو که زین پس از کبوتر عاشقی آموختم
گر نشد بام تو ، جویم دانه از بامی دگر
ای " امید " از مستی و از عشق برخوردار شو
خوشتر از ایام مستی نیست ایامی دگر
خنده ی خورشید را هر صبح دانی چیست رمز ؟
گوید از عمرت گذشت ای بی خبر شامی دگر
مهدی اخوان ثالث
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
آنکه رخسار ترا اين همه زيبا مي کرد
کاش از روز ازل فکر دل ما مي کرد
آنکه مي داد ترا حسن و نمي داد وفا
کاشکي فکر من عاشقِ شيدا مي کرد
يا نمي داد ترا اين همه بيدادگری
يا مرا در غم عشق تو شکيبا می کرد
کاشکی گم شده بود اين دلِ ديوانه ي من
پيش از آن روز که گيسوی تو پيدا می کرد
#عماد_خراسانی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH