🔅وَاللَه ما طَلَعَت شَمسٌ وَلا غَرُبَت
إِلّا وَحُبُّكَ مَقرونٌ بِأَنفاسي
به خدا که خورشید بر نیامد و فرونرفت
جز آن که هماره دوستیات همدمم بود.
🔅وَلا خَلوتُ إِلى قَومٍ أُحَدِّثُهُم
إِلّا وَأَنتَ حَديثي بَينَ جُلّاسي
و هرگز با گروهی خلوت نکردم جز آن که
سخنم با ایشان دربارهی تو بود.
🔅وَلا ذَكَرتُكَ مَحزوناً وَلا فَرِحاً
إِلّا وَأَنت بِقَلبي بَينَ وِسواسي
و هیچگاه تو را در شادی یا غم یاد نکردم
جز آن که در دل و در کشاکش خواستهایم بودی
🔅وَلا هَمَمتُ بِشُربِ الماءِ مِن عَطَشٍ
إِلّا رَأَيتُ خَيالاً مِنكَ في الكَأسِ
و از تشنگی به آشامیدن آب روی نیاوردم
جز آن که در جام، خیال تو را دیدم
🔅وَلَو قَدَرتُ عَلى الإِتيانِ جِئتُكُم
سَعياً عَلى الوَجهِ أَو مَشياً عَلى الرَأسِ
و اگر توان آمدن به سوی تو را داشتم میآمدم
خرامان با سر یا روی کشان بر زمین!
#حلاج
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️
ای ساقی...
اگر سعادتی هست تو راست
جانی و دلی
و جان و دل، مست تو راست
اندر سَرِ ما
عشق تو پا می کوبد
دستی می زن،
که تا ابد دست تو راست
#حضرت_مولانا
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
⭐️
"انّ الله جمیل و یحبّ الجمال"
مراد از جمیل، پاکی است
و مراد از پاکی، بی انبازی؛
یعنی حق سبحانه پاک و بی انباز است
و دوست می دارد پاکان و بی انبازان را.
مراد از پاکان و بی انبازان عاشقانند
یعنی همیشه در بحر وحدتِ "لاشریک" غرقند
روی دلشان از غبار، مصفا گشته
و از کدورات بشری به کلی رسته؛
و مراد از پاکان آنانند که
مشتاق و نگرانِ روی یارند
و حيران بر روی جانانند
ما عاشق اوییم و او عاشق ماست
پس مراد از جمال، محبت است.
جایی که محبت است، جمال است.
آری! هر چیزی را جمالى است
و هیچ چیز نیست که جمال ندارد؛
زیرا که از آن حُسن
هر کس به قدرِ قابلیت نصیبی دارد.
#شرح_رساله_معرفت
#شیخ_نجم_الدین_کبری
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برگهای زرد
به خاطر پاییز نیست
که از شاخه میافتند
قرار است تو از این کوچه بگذری
گنجشکها
از روی عادت نمیخوانند،
سرودی دستهجمعی را تمرین میکنند
برای خوشآمد گفتن به تو...
باران برای تو میبارد
و رنگینکمان
سرک کشیده از پسِ کوه
تا رسیدن تو را تماشا کند.
نسیم هم مُدام
میرود و بازمیگردد...
زمین و عقربهی ساعتها
برای تو میگردند
و من
به دورِ تو!
یغما گلرویی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بارگاهِ عشق، ایوانِ جان است
كه در ازل، ارواح را
داغِ «الست بربّكم» آنجا باز نهاده است.
اگر پرده ها شفاف افتد،
او نیز از درونِ حجاب بيرون آید.
و اینجا سرّی بزرگ است كه
عشق این حدیث از درون آن بيرون آید
و نهایت او تا شغاف است
و شغاف پردهٔ بيرونیِ دل است
كه قرآن در حق زلیخا بیان كرد:
«قد شغفها حُبّا»
و دل، وسط ولایت است
و منزلِ اشراقِ عشق، تا بدو بود.
سوانح: غزالی
🕊
طاعت از دست نیاید گنهی باید كرد
در دلِ دوست به هر حیله رهی باید كرد
شب، چو خورشیدِ جهانتاب، نهان از نظر است
طیِ این مرحله با نور مَهی باید كرد
خوش همی می روی ای قافله سالار به راه
گذری جانبِ گم كرده رهی، باید كرد
نه همین صف زده مژگانِ سیه باید داشت
به صفِ دلشدگان هم نگهی باید كرد
جانب دوست نگه از نگهی باید داشت
كشورِ خصم، تبه از سپهی باید كرد
گر مجاور نتوان بود به میخانه، نشاط
سجده از دور به هر صبحگهی باید كرد
نشاط اصفهانی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🔅
گفتند : خدای را نشانی بده
که به آن بدانیم که تو با کی(که)
بیشتر می باشی، به عنایت و رحمت؟!
گفت :
"هر که خدایِ مرا بیشتر یاد می کند"
یادی ست بر زبان و یادی ست در جان
#مقالات_شمس
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
⭐️
مجنون را به سر منزل لیلی گذر بود.
سنگ ها را بوسیدن آغازید
و پیشانی بر خرابه ها نهاد.
ملامتش کردند که چرا چنین میکنی؟
سوگند خورد که جز روی لیلی را نبوسیده
و جز به جمالش نگریسته است.
و در پاسخ سرود :
مگویید سر منزل وی در خاور نجد است،
چرا که هر دشتی سر منزل اوست.
او را به هر سرزمینی جایی است
و بر هر اثری ردپایی.
عارف رومی در مثنوی معنوی
به بخشی از همین معنی اشارت کرده است:
من ندیدم در میان کوی او
در در و دیوار الا روی او
بوسه گر بر در دهم لیلی بُود
خاک بر سر گر نهم لیلی بود
چون همه لیلی بود در کوی او
کوی لیلی نبوَدم جز روی او
هر زمانی صد بصر می بایدت
هر بصر را صد نظر می بایدت
تا بدان هر یک نگاهی می کنی
صد تماشای الهی می کنی
🔅اگر دلدار جلوه کند، با کدامین چشم بینمش ؟
وی را با چشم او باید دید تا جز او به دیده نیاید
کشکول شیخ بهایی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
♥️
هزار گونه ادب، جان ز عشق آموزد
که آن ادب نتوان یافتن ز مکتبها!
#حضرت_مولانا
به شب که مرا با تو آشنا کرده
توسل میجویم
باشد که مرا بشنود
باشد که در تمام طول بیداری با من باشد
آه ای شب
روح مرا بگیر و برایش ببر
به او بگو
این اشتهای آن دو چشم است برای دیدن تو
تو که خود زیباترین کلمات و شبهایی
کیستی تو؟
از آن زمان که به تو دل دادم
جهان دگرگون شد
امان از اشتیاقم برای تو
در تلفظ نامت
شهدیست که دهانم نمیشناسدش
من هرگز بهدنیا نیامدهام
و هرگز نبودهام
جز بهخاطر تو!
💫♥️
#سهام_الشعشاع
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🦋
مراوده و ارتباط ما با پرورگار
به چیزی شبیه ارتباط با یک دوست میماند؛
در ابتدا، هزاران حرف برای گفتن هست
و چیزهای بسیاری برای پرسیدن،
اما دیری نمیپاید که این گفتگوها کم و کمتر میشود
اما لذت با هم بودن همچنان برقرار است.
همه حرفها زده شده و از هر دری سخن به میان آمده
و به پایان رسیده است
اما خرسندی از دیدار یکدیگر
و احساس آشنایی و الفتی که هر یک با دیگری دارد
و لذت برخورداری از دوستیای صادقانه و شیرین،
با لبی خاموش و بیآن که سخنی رد و بدل شود
نیز احساس میشود.
سکوت، خود زبانی فصیح
و قابل درک برای هر دو است.
هر یک، دیگری را همراهی شفیق
و یار غار خویش میداند
و دلها پیوسته برای هم میتپد
و گویی دوتناند و یکدل.
از کتاب : عشق، نیایش (دو جستار عارفانه)
فرانسوا فنلون، یوهانس کلپیوس
ترجمه: لیلا آقایانی چاوشی