خُنُک آنکه:
چَشمَش بِخُسبد و
دلش نَخُسبد؛
وای بر آنکه:
چَشمَش نَخُسبد و
دلش بِخُسبد.
#شمس_تبریزي🍃
ای بَسا بیدارْ چَشمِ خُفتهدل
خود چه بیند دیدِ اَهْلِ آب و گِل؟
آن کِه دلْ بیدار دارد، چَشمِ سَر
گَر بِخُسبَد بَرگُشایَد صد بَصَر
گَر تو اَهْلِ دل نهیی، بیدار باش
طالِبِ دل باش و در پیکار باش
وَرْ دِلَت بیدار شُد، میخُسب خَوش
نیست غایِبْ ناظِرَت از هفت و شَش
#حضرت_مولانا✨
@TAMASHAGAH
" پس مشو همراه این اشتردلان
ز آنکه وقت ضیق و بیمند آفلان
پس گریزند و ترا تنها هلند
گر چه اندر لاف سحر بابلند
تو ز رعنایان مجو هین کارزار
تو ز طاووسان مجو صید و شکار
طبع طاووس است و وسواست کند
دم زند تا از مقامت برکند"
#مثنوی_مولانا دفترسوم
🍃🍃🍃🍃
📘با ترسو دلان همراه نشو که آنان در سختی ها همراهت نخواهند بود.
می روند و ترا تنها می گذارند. هر چند که لاف و گزاف بسیار ببافند.
از نازک بَدَنان توقع جنگ نداشته باش. از پرنده طناز، انتظار شکار نداشته باش.
طبایع آدمی او را به آسانی ها و بهره مندی از مواهب ظاهری فرا می خواند و تلاش می کند او را از جایگاه والای انسانی اش پایین بکشد...
@TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✾♥️✾
در دایرهٔ عشق
هرآنکس که نهدپای
از شوق خطت
نقطه ز پرگار نداند
#خواجوی_کرمانی
♥️🍂
@TAMASHAGAH
اندیشه چرا عشق ز کس داشته باشد؟
پروانه چه پروای عسس داشته باشد؟
در سینهی صد چاک نگنجد دل عارف
سیمرغ محال است قفس داشته باشد!
#صائب_تبریزی🍃
خیال جلوهزارِ نیستی هم عالمی دارد
ز نقش پا،سری باید کشیدن گاهگاه آنجا...
#بیدل_دهلوی
@TAMASHAGAH
دعوت ِحق نشنوی آنگه دعاها میکنی؟!
شرم بادت ای برادر زین دعای بینماز!
#مولانای جان
@TAMASHAGAH
"گرگ ظاهر گرد یوسف خود نگشت
این حسد در فعل از گرگان گذشت"
زیرا گرگِ طبیعت که همان حیوانِ درنده است ، هرگز به حضرت یوسف( ع) نزدیک نشد و به او گزندی نرساند،
خطر این حسادت عملاً از خطر گرگ ها هم بیشتر است.
"زخم کرد این گرگ وز عذر لبق
آمده که انا ذهبنا نستبق"
گرگ حسادت، یوسف را گزید و زخمی کرد، ولی این انسان های گرگ سیرت با لحنی شیرین پوزش خواستند و گفتند: ما برای مسابقه تیراندازی و أسب سواری و شتر دوانی رفته بودیم.
مصراع دوم اشاره به آیه ۱۷، سوره یوسف
" ای پدر، ما به مسابقه تیراندازی و اسب سواری رفته بودیم و یوسف را نزد بار و بُنه خود نهاده بودیم که گرگ، او را خورد.
گرگ حسد، از گرگ درنده بسی هارتر و خطرناک تر است. زیرا حسادت ممکن است که جهانی را به کام نیستی فرستد.
لَبِق: خوش خُلق
"صد هزاران گرگ را این مکر نیست
عاقبت رسوا شود این گرگ بیست"
صدها هزار گرگ این مکر را ندارند. یعنی اگر صدها هزار گرگ، دور هم جمع می شدند
نمی توانستند مانند برادران یوسف، حیله به کار برند، تو صبر کن بالاخره این گرگ رسوا می شود.
بیست: مخفف بایست.
در اینجا به معنی صبرکن است.
"زانک حشر حاسدان روز گزند
بی گمان بر صورت گرگان کنند"
زیرا حسودان در روز رستاخیز، بی هیچ گفتگو به صورتِ گُرگان محشور می شوند.
روزِ گزند : اشاره به آیه ۸ سوره تَغابُن (=زیانمند شدن)روزی که شما را گردآورَد برای روز حشر، آن روز، روز زیانمندی کافران است.
#شرح مثنوی شریف
#استاد کریم زمانی
@TAMASHAGAH
به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
شمایلِ تو بدیدم،نه عقل ماند و نه هوشم
#سعدی💐
@TAMASHAGAH
🍃هوالطیف
ﺍﻟﻬﯽ!
ﺑﯿﺰﺍﺭﻡ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻃﺎﻋﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﻋُﺠﺐ ﺁﺭﺩ ، ﻭ ﺑﻨﺪﻩ ﺁﻥ ﻣﻌﺼﯿﺘﻢ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﻋﺬﺭ ﺁﻭﺭﺩ .
ﺍﻟﻬﯽ !
ﺗﺮﺳﺎﻧﻢ ﺍﺯ ﺑﺪﯼ ﺧﻮﺩ ، ﺑﯿﺎﻣﺮﺯ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺑﯽﺧﻮﺩ .
#مناجات ، خواجه عبدالله انصاری
جان جانان من!
به هر خیری که از سمت تو آید ،سخت نیازمندم.
صدایت را منتظرم، و شکستن سکوتت را
حکمت های ریز و درشتت را
درِ گوشم آرام و بیصدا
ضُحی بخوان !
دلم را قرص کن ،که بعد هر سختی آسانیست.
دوباره بخوان!
هزار باره بخوان!
سپاسگزارم ای عشق
سپاسگزارم🙏
@TAMASHAGAH
تو تماشاگه خلقی و من از باده ی شوق
مستم آن گونه که یارای تماشایم نیست
#رهی_معیری
@TAMASHAGAH
#پند واره های #حکیم ابوالقاسم فردوسی در #شاهنامه
چنان دان که نادانترین کس تُوی
اگر پندِ دانندگان نشنوی
ز خاکیم و هم خاک را زادهایم
به بیچارگی دل بدو دادهایم
اگر نیک باشی بمانَدْتْ نام
به تخت کِیای بَر، بُوی شادکام
وگر بَد کنی جُز بَدی نَدرَوی
شبی در جهان شادمان نغنَوی
@TAMASHAGAH
حشر پر حرص خس مردارخوار
صورت خوکی بود روز شمار
شخص آزمندِ فرومایه حرامخوار در روز رستاخیر به صورت خوک محشور میشود.
روز شمار به يوم الحساب اشاره دارد که در آیاتی نظیر ۱۶ سورهٔ ص و ۲۷ غافر آمده
است.
در این بیت و ابيات بعدی، بحث دقیق و حساس حشر ملكات و صفات مطرح شده.
حشر به صورت های مختلف انجام می شود، زیراصفات و ملکات آدمیان، مختلف و گونه گون است.
بنابر این هر صورتی از صورت های برزخی، مطابق با نوع صفت آدمی است. چنانکه مثلا صفات و ملكات آزمندان و حریصان، به صورت خوک تجسّم پیدا می کند، زیرا خوک به صفت حرص، پُرآوازه است.
اگر صفت درّنده خویی در کسی غالب باشد، حشر او به صورت درندگان خواهد بود؛ و اگر کسی به ایذاء و آزار دیگران مشغول باشد، حشر او بر گونه مارها و کژدم ها خواهد بود. و. .. بنابر این هر صفتی که بر آدمی چیره باشد در آخرت به صورتی
مناسب با آن صفت برانگیخته شود، زیرا صورت باید با صفات و ملكات سازوار باشد.
فهم این مطلب تنها براصحاب کشف و شهود و ارباب ذوق و مکاشفه معلوم است، زیرا این حشر
صورت برزخی و مثالی است.
زانیان را گند اندام نهان
خمرخواران را بود گند دهان
از شرمگاه زناکاران، بوی گند بر می خیزد. و دهان شراب خواران نیز بوی بد میدهد.
مراد از اندام نهان: عورت و شرمگاه آدمیان است.
گند مخفی کان به دلها میرسید
گشت اندر حشر محسوس و پدید
بوی گندی که هم اکنون در این دنیا به طور نهانی پراکنده است و به دلها می رسد در روز حشر، به طور آشکار نمایان می شود.
در این دنیا فقط روشن بینان عارف، ملكوت موجودات را در می یابند.
بیشهای آمد وجود آدمی
بر حذر شو زین وجود ار زان دمی
وجود انسان همانند یک بیشه است، اگر از نفخه الهی بهره ای داری از این بیشه بر حذر باش زیرا بیشه جایی است پر درخت و ممكن است در پس هر شاخه و شجری، حیوانی درنده و موذی نهان شده باشد.
#شرح مثنوی شریف
#استاد کریم زمانی
@TAMASHAGAH
زشت می باید دید و انگارید خوب...
شیخ ما را پسری خرد فرمان یافت "فوت کرد"، و شیخ او را عظیم دوست داشتی.
چون او را به گورستان بردند شیخ ما او را به دست خویش در خاک نهاد و چون از خاک برآمد اشک از چشم مبارک او می جست و این بیت می گفت، بیت:
زشت می باید دید و انگارید خوب
زهر باید خورد و انگارید قند
توسنی کردم ندانستم همی
کزکشیدن سخت تر گردد کمند
و بعد از آن پسری دیگر خرد از آن شیخ ما فرمان یافت.
بر زفان شیخ رفت که «اهل بهشت از ما یادگاری خواستند، دو دستنبویه " نوعی میوه شیرین شبیه طالبی "شان فرستادیم تا رسیدن ما بود.»
#اسرارالتوحید/باب_دوم
@TAMASHAGAH
عجب از چشم تو دارم که شبانش تا روز
خواب میگیرد و شهری ز غمت بیدارند
#سعدی
@TAMASHAGAH
♥️✾
خوابم بشد از دیده در این فکر جگرسوز
کآغوش که شد منزل آسایش و خوابت...
#حضرت_حافظ
شبتون دلبرانه و ارام ...💐✋
@TAMASHAGAH
درویشی مستجاب الدعوة در بغداد پدید آمد.
حجاج یوسف را خبر کردند ، بخواندش و گفت: دعای خیری بر من کن.
گفت: خدایا! جانش بستان .
گفت :از بهر خدای این چه دعاست؟!
گفت: این دعای خیرست تو را و جمله مسلمانان را..
ای زبردست زیر دست آزار
گرم تا کی بماند این بازار؟
به چه کار آیدت جهانداری؟
مردنت به که مردم آزاری..
#گلستان_سعدی
@TAMASHAGAH
صیّادان ، ماهی را به یک بار نمیکَشَند. چَنگال در حُلقوم چون رفته باشد ، پارهای میکَشَند تا خونش میرود و سُست و ضعیف میگردد ، بازش رَها میکنند و همچنین بازش میکَشَند تا به کُلّی ضعیف میگردد .
چَنگالِ عشق نیز چون در کامِ آدمی میافتد ، حق تعالی او را به تَدریج میکَشَد که آن قوّتها و خونهای باطل که در اوست ، پارهپاره از او برود .
#مولانای جان ، فیه ما فیه
@TAMASHAGAH
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
وین دردِ نهان سوز نهفتن نتوانم
تو گرمِ سخن گفتن و از جامِ نگاهت
من مست چنانم که شنفتن نتوانم
شادم به خیالِ تو چو مهتابِ شبانگاه
گر دامنِ وصلِ تو گرفتن نتوانم
با پرتوِ ماه آیم و چون سایه ی دیوار
گامی ز سرِ کوی تو رفتن نتوانم
دور از تو، منِ سوخته در دامنِ شب ها
چون شمعِ سَحَر یک مژه خفتن نتوانم
فریاد ز بی مهری ات ای گل که درین باغ
چون غنچه ی پاییز شکفتن نتوانم
ای چشمِ سخن گوی تو بشنو ز نگاهم
دارم سخنی با تو وگفتن نتوانم
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
@TAMASHAGAH
⭕️ حضورِ دائمی معشوق در دلِ عاشق
هر جا که باشی و در هر حال که باشی، جَهد کُن تا مُحِبّ باشی و عاشق باشی. و چون مُحبّت مُلکِ تو شد، همیشه مُحِبّ باشی، در گور و در حَشر و در بهشت اِلی ما لا نِهایَة ( تا بی نهایت).
چون تو گندُم کاشتی، قطعاً گندم روید و در انبار همان گندم باشد و در تَنور همان گندم باشد.
مجنون خواست که پیشِ لیلی نامهای نویسد. قلم در دست گرفت و این بیت گفت:
خَیَالُکِ فِیْ عَیْنِیْ وَاِسْمُکِ فِیْ فَمِی
وَ ذِکْرُکِ فِیْ قَلْبی اِلی اَیْنَ اَکْتُبُ؟[۱]
خیالِ تو مُقیمِ چشم است و نامِ تو از زبان خالی نیست و ذِکرِ تو در صَمیم(ژرفا) جان جای دارد. پس نامه پیشِ که نویسم؟! چون تو در این مَحلّه میگردی.
قلم بشکست و کاغذ بدرّید!
#مولانای جان /فیه_ما_فیه
[۱] خیالت در چشمم و نامت بر زبانم و ذکرت در قلبم جای دارد، پس نامه به کجا نویسم؟!
@TAMASHAGAH
آنان که بیشتر می دانند ، بیشتر رنج میکشند.
گم گشتگی در خویش و افسردگی ها بهاییست که انسانها برای شناخت خویش میپردازند .
هرچه عمیقتر به زندگی بنگری،
به همان مقدار هم عمیقتر رنج میبری !✋
@TAMASHAGAH