جان جانان من!
هر بار می آیم بگویم : دشوار هست و ممکن نیست ...
باز به خاطر می آورم که با توکل و یاری تو
سخت تر از اینها را هم گذرانده ام .
به تو توکل می کنم ، مثل همیشه یاورم باش!
@TAMASHAGAH
که #امید ...
پیچش #نور است در عمق تاریکی!
به وجاهت شب
و دلهای لبریز امید مشتاقان کوی دوست سلاااام✋
@TAMASHAGAH
هوالعزیز💐
یارب دل ما را تو به رحمت جان ده!
درد همه را به صابری درمان ده !
این بنده نداند که چه می باید خواست؟
داننده تویی هر آنچه خواهی آن ده!
#مناجات ، خواجهعبدالله انصاری
جان ِجانان ِمن!
ای مهرِ بی پایان!
سپاسگزارم که مرا قابل دیدی و بی چون و چرا برايم
"خدایی " می کنی.
سپاسگزارم ای عشق
سپاسگزارم🙏
@TAMASHAGAH
🍃هوالمحبوب
ما بی غمانِ مستِ دل از دست دادهایم
همرازِ عشق و همنفسِ جامِ بادهایم
بر ما بسی کمانِ ملامت کشیدهاند
تا کار خود ز ابرویِ جانان گشادهایم
ای گُل تو دوش داغِ صَبوحی کشیدهای
ما آن شقایقیم که با داغ زادهایم
پیرِ مُغان ز توبهٔ ما گر ملول شد
گو باده صاف کن که به عذر ایستادهایم
کار از تو میرود، مددی ای دلیلِ راه
کانصاف میدهیم و ز راه اوفتادهایم
چون لاله مِی مبین و قَدَح در میانِ کار
این داغ بین که بر دلِ خونین نهادهایم
گفتی که حافظ این همه رنگ و خیال چیست
نقشِ غلط مَبین که همان لوحِ سادهایم
@TAMASHAGAH
6.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🤍🫧🤍
بلبل به چمن زان گل رخسار نشان دید
پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید
عارف صفت روی تو در پیر و جوان دید
یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید
#شیخ_بهایی
🍃🌼🍃🌼🍃
سلااام یاران جان
شب بر شما شهد و شیرین💐✋
@TAMASHAGAH
شکوفه های گلی که شبیه پرنده است ☝️
#مثنوی دفتر اول
مهر پاکان درمیان جان نشان
دل مده الا به مهر دلخوشان
کوی نومیدی مرو اومیدهاست
سوی تاریکی مرو خورشیدهاست
دل ترا در کوی اهل دل کشد
تن ترا در حبس آب و گل کشد
هین غذای دل بده از همدلی
رو بجو اقبال را از مقبلی
@TAMASHAGAH
#تیکه_کتاب
همهی ضربات روحی و مشکلات عاطفی ما در این دنیا وجود دارند تا بتوانیم خود متعالیمان را کشف کنیم.
"پذیرش مسئولیت" بابت آنچه هستیم، بزرگترین محبتی است که میتوانیم در حق خودمان بکنیم زیرا به این صورت میتوانیم خود را به "کمال" برسانیم، به "نیرویی عظیم" دست یابیم و این پذیرش از ما حمایت میکند تا جلو برویم و تواناییهایمان را بروز دهیم.
روزی دختر بچهای از پیرزنی خردمند پرسید: «چطوری آدم به پروانه تبدیل میشود؟» پیرزن با لبخندی بر لب و برقی در چشمانش پاسخ داد: «باید آنقدر مشتاق پرواز باشی که دیگر دلت نخواهد کرم ابریشم باقی بمانی.»
📕 #راز_سایه
✍🏽 #دبی_فورد
@TAMASHAGAH
⭕️ در مقام عارفان
هَله هُشدار که در شهر دو سه طَرّارَند
که به تَدبیر، کُلاه از سَرِ مَهْ بَردارند
دو سه رِنْدند که هُشیاردل و سَرمَستَند
که فَلَک را به یکی عَربَده در چَرخْ آرَند
سَردِهانَند که تا سَر نَدَهی سِرّ نَدَهَند
ساقیانند که انگور نمیاَفْشارند
یارِ آن صورتِ غَیبَند که جانْ طالِبِ اوست
هَمچو چَشمِ خوشِ او خیره کُش و بیمارند
صورتیاَند ولی دشمنِ صورتهایَند
در جهانَند ولی از دو جهانْ بیزارند
هَمچو شیران بِدَرانَند و به لب میخَنْدند
دشمنِ همدِگَرند و به حقیقتْ یارَند
خَرفُروشانه یکی با دِگَری در جنگند
لیکْ چون وانِگَریْ مُتَّفِقِ یک کارند
هَمچو خورشید همه روز نَظَر میبَخشَند
مَثَلِ ماه و سِتاره همه شب سَیّارند
گَر به کَفْ خاک بگیرند زَرِ سُرخ شود
روزْ گندم دِرَوَند اَرچه به شبْ جو کارند
دِلْبَرانند که دلْ بَر نَدَهد بیبَرِشان
سَروَرانند که بیرون زِ سَر و دَسْتارند
شِکَّرانند که در مَعْده نگردند تُرُش
شاکِرانند و از آن یار چه بَرخوردارند
مَردمی کُن بُرو از خِدمَتشان مَردم شو
زان که این مَردمِ دیگر، همه مَردمْخوارند
بَس کُن و بیش مگو گرچه دَهان پُرسُخَن است
زان که این حرف و دَم و قافیه هم، اَغْیارند
#مولانای جان
@TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آن و این گفتن مرا
عمری
حجاب راه بود
چون گشادی چشم
مندیدم
که این و آن تویی!
#حلاج
@TAMASHAGAH