eitaa logo
تماشاگه راز
287 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5836798716324875681.mp3
7.07M
🕊 عشق ما را پی کاری به جهان آورده است ادب این است که مشغول تماشا نشویم @TAMASHAGAH
اونجاکه طالب آملی میگه🌱 زین‌سان که رقص می‌کنم از شادی خیال در نعمتِ وصــــــال گر اُفتـــم چه‌هــــا کنم.. @TAMASHAGAH
یکجا به کنار تو ارزد به جهان با غیر... @TAMASHAGAH
ﭼﻨﺎﻥ ﺯﻧــﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﺳﺨﺖ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﯾﻢ که ﮔـﻮیی تا ابد ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﮐـﺎﺵ تمرین کنیم، تلاش کنیم، که ﺭﻫـﺎ ﮐﻨﯿــﻢ و ﺑـﮕــﺬﺭﯾــﻢ و همه چیز را سخت نگیریم. . . به فرموده مولا علی ع: اَلمُؤمِنُ هَيِّنٌ لَيِّنٌ سَهلٌ مُؤتَمَنٌ... مؤمن ، آسان گير ، نرم خو ، سهل گير و مورد اعتماد است...
4_6046228305294659173.mp3
7.88M
حکمتِ حق، در قضا و در قدر کرد ما را عاشقانِ همدگر جمله اجزایِ جهان زآن حکمِ بیش جُفت جُفت و عاشقانِ جُفتِ خویش هست هر جُزوی ز عالَم جُفت خواه راست همچون کَهربا و برگِ كاه آسمان گوید زمین را: مَرحَبا با توام چو آهن و آهن ربا آسمان، مَرد و زمین، زن در خِرد هرچه آن انداخت، این می پرورد کانال تماشاگه راز🌱
🍃 ‍ آن یارِ غریبِ من، آمد به سوی خانه امروز تماشا کن، اَشکالِ غریبانه یارانِ وفا را بین، اِخوان صفا را بین در رقص که بازآمد، آن گنجْ به ویرانه ای چَشم چمن می‌بین، وی گوش سخن می‌چین بُگشای لبِ نوشین، ای یارِ خوش‌افسانه امروز مِیَ باقی بی‌صرفه ده ای ساقی از بحر چه کَم گردد زین یک دو سه پیمانه پیمانه و پیمانه در باده دُوی نبود خواهی که یکی گردد بشکن تو دو پیمانه من باز شکارم جان دربند مَدارم جان زین بیش نمی‌باشم چون جغد به ویرانه قانع نشوم با تو صبر از دل من گم شد رو با دگری می‌گو من نشنوم افسانه من دانه افلاکم یک چند در این خاکم چون عدل بهار آمد سرسبز شود دانه تو آفتِ مرغانی زان دانه که می‌دانی یک مشت برافشانی ز انبار پر از دانه ای داده مرا رونق، صد چون فلک ازرق ای دوست بگو مطلق، این هست چنین یا نه بار دگر ای جان تو زنجیر بجنبان تو وز دور تماشا کن در مردم دیوانه خود گلشن بخت است این یا رب چه درخت است این صد بلبل مست این‌جا هر لحظه کند لانه جان گوش‌‌کشان آید دل سوی خوشان آید زیرا که بهار آمد شد آن دی بیگانه جان کلیات شمس @TAMASHAGAH
🍃از تو با مصلحت خویش نمی‌پردازم همچو پروانه که می‌سوزم و در پروازم 🍃گر توانی که بجویی دلم امروز بجوی ور نه بسیار بجویی و نیابی بازم 🍃نه چنان معتقدم که‌م نظری سیر کند یا چنان تشنه که جیحون بنشاند آزم 🍃همچو چنگم سر تسلیم و ارادت در پیش تو به هر ضرب که خواهی بزن و بنوازم 🍃گر به آتش بریم صد ره و بیرون آری زر نابم که همان باشم اگر بگدازم 🍃گر تو آن جور پسندی که به سنگم بزنی از من این جرم نیاید که خلاف آغازم 🍃خدمتی لایقم از دست نیاید چه کنم سر نه چیزیست که در پای عزیزان بازم 🍃من خراباتیم و عاشق و دیوانه و مست بیشتر زین چه حکایت بکند غمازم 🍃ماجرای دل دیوانه بگفتم به طبیب که همه شب در چشم است به فکرت بازم 🍃گفت از این نوع شکایت که تو داری سعدی درد عشق است ندانم که چه درمان سازم @TAMASHAGAH
تماشاگه راز
🍃از تو با مصلحت خویش نمی‌پردازم همچو پروانه که می‌سوزم و در پروازم 🍃گر توانی که بجویی دلم امروز بجو
سعدی و باز هم سعدی🍃 از تو با مصلحت خویش نمی‌پردازم / همچو پروانه که می سوزم و در پروازم یکی: «پرداختن از کسی» به معنی جدا شدن و فارغ شدن از آن کس و دیگری:  «پرداختن با (به معنی به) کسی» به معنی توجّه و عنایت کردن به آن کس. یعنی: تو وجود مرا پر کرده‌ای و از تو جدا نتوانم شد و در این راه، بی‌آنکه به مصلحت خودم توجّهی کنم، مانند پروانه به دورِ شمع وجود تو پرواز می‌کنم و می‌سوزم و می‌سوزم 🍃🍃🍃🍃
آن كه آيينه ي صبح و قدح لاله شكست خاك شب در دهن سوسن آزاد گرفت منم و شمع دل سوخته، يارب مددي كه دگرباره شب آشفته شد و باد گرفت @TAMASHAGAH
مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست یا شب و روز به جز فکر توام کاری هست به کمند سر زلفت نه من افتادم و بس که به هر حلقه موییت گرفتاری هست گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست در و دیوار گواهی بدهد کاری هست هر که عیبم کند از عشق و ملامت گوید تا ندیدست تو را بر منش انکاری هست صبر بر جور رقیبت چه کنم گر نکنم همه دانند که در صحبت گل خاری هست نه من خام طمع عشق تو می‌ورزم و بس که چو من سوخته در خیل تو بسیاری هست باد , خاکی ز مقام تو بیاورد و ببرد آبِ هر طیب که در کلبه عطاری هست من چه در پای تو ریزم که پسند تو بود جان و سر را نتوان گفت که مقداری هست من از این دلق مرقع به درآیم روزی تا همه خلق بدانند که زناری هست همه را هست همین داغ محبت که مراست که نه مستم من و در دور تو هشیاری هست عشق سعدی نه حدیثیست که پنهان ماند داستانیست که بر هر سر بازاری هست 🍃 @TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وَ چای دغدغه ی عاشقانه ی خوبی ست برای با تو نشستن بهانه ی خوبی ست... @TAMASHAGAH
هوالعزیز🌱 دیگر ز شاخ سرو سهى بلبل صبور گلبانگ زد که چشم بد از روى گل به دور اى گل به شکر آنکه تویى پادشاه حسن با بلبلان بیدل شیدا مکن غرور از دست غیبت تو شکایت نمى کنم تا نیست غیبتى نبود لذت حضور گر دیگران به عیش و طرب خرم اند و شاد ما را غم نگار بود مایه سرور حافظ شکایت از «غم هجران» چه مى کنى در هجر وصل باشد و در ظلمت است نور اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج