با عاشقان نشین و همه عاشقی گزین
با هر که نیست عاشق کم کن قرینیا
باشد گه وصال ببینند روی دوست
تو نیز در میانهٔ ایشان ببینیا
#ابوسعید_ابوالخیر
آنگاه که بر اثر اشتیاق به آن زیبایی،
و در سرگشتگی ناز و کرشمه،
کار عاشق دلداده،
به بیابان گردی می کشد،
و به کوه و کتل پناه می برد،
با معشوق غایب خویش،
چنین می گوید؛
چه روزهای روشنی را که درخشش نور چهره ات،
سیاه کرد!
چه بستان هایی را
که افروختگی رخساره ات، بیفسرد!
چه خون هایی را
که نرگس مست تو بر زمین ریخت!
وای از این سوز سینه،
تا کی من بنالم
و تو نشنوی!؟
تا چند من بسوزم،
و تو ننگری!؟
#محی_الدین_ابن_عربی
☘☘☘
💐🍃
دری به روی من ای «یار مهربان» بگشای
ڪه هیچ ڪس نگشاید اگر تـو در بندی
#سعدى
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
☘☘☘☘
🍃💐
دستانت را
اندکی به من امانت بده؛
میخواهم با آنها، گره از بافتههای اندوهم بگشایم.
#غادة_السمان
☘☘☘☘
🍃💐
وقتی که مجنون وحوش بیابان را می دید می گفت : "لیلی "
به کوه می نگریست می گفت : "لیلی"
به مردم نظرش می افتاد ایشان را لیلی می دید و می گفت : "لیلی" !
و این تا جایی پیش رفته بود که هر گاه از وی می پرسیدند که نام تو چیست؟ ... باز هم می گفت : "لیلی "
سخن باباطاهر عریان هم همین بود که :
به دریا بنگرم دریا تو بینم
به صحرا بنگرم صحرا تو بینم
به هر جا بنگرم کوه و در و دشت
نشان از قامت رعنای تو بینم
مولانا نیز در کتاب شریف مثنوی در داستان عاشقانه زلیخا ، وی را در دو مرحله یاد می کند ..
یکی دوران خامی و عشق شهوانیِ زلیخا نسبت به یوسف و..
یکی هم در دوران پختگی که با دوری و هجران برای وی پدیدار می گردد ...
در حالت خامی فقط خود را ...
می دید و بس و در نظر او معشوق باید فقط برای او و در اختیار او و به فرمان او باشد ...
و در دوران پختگی دیگر «خود» را نمی دید ؛ همه «او» را می دید و ...
جز او به چیزی نمی اندیشید و
چیزی نمی خواست ...
📚روح و ریحان
☘☘
🍃🌸
گر می نخوری طعنه مزن مستان را
بنیاد مکن تو حیله و دستان را
تو غره بدان مشو که می، می نخوری
صد لقمه خوری که می غلامست آنرا
#خیام
🍃
هر شور وشری که در جهان است
زان غمزهٔ مست دلستان است
گفتم: لب اوست "جان"، خرد گفت:
جان چیست؟ مگو چه جای جان است
وصفش چه کنی که هرچه گویی
گویند، مگو که بیش از آن است❤️
#عطار نیشابوری
🍀🍀🍀
من اینجا
ریشه در خاکم..
من اینجا عاشق این خاک
اگر آلوده یا پاکم
من اینجا
تا نفس باقی ست می مانم
من از اینجا چه
می خواهم ، نمی دانم!؟
امید روشنایی
گرچه دراین تیره گی ها نیست
من اینجا
باز دراین دشت خشک تشنه می رانم!
من اینجا
روزی آخر از دل این خاک با دست تهی گل بر می افشانم..
من اینجا
روزی آخر از ستیغ کوه چون خورشیدسرود فتح می خوانم
ومی دانم
تو روزی باز خواهی گشت
فریدون مشیری
🌼☘🌼☘🌼
🍃🕊💐
قاعده ي بيست و هفتم:
این دنیا به کوه می ماند، هر فریادی که بزنی، پژواک همان را میشنوی.
اگر سخنی خیر از دهانت برآید، سخنی خیر پژواک می یابد.
اگر سخنی شر بر زبان برانی، همان شر به سراغت می آید.
پس هر که درباره ات سخنی زشت بر زبان راند،..
تو چهل شبانه روز درباره آن انسان سخن نیکو بگو؛ در پایان چهلمین روز می بینی همه چیز عوض شده.
"اگر دلت دگرگون شود، دنیا دگرگون می شود."
#شمس_مولانا🌱
#ملت_عشق🕊
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
☘☘☘☘
در چشم من بنگر
هنوز در چشم خود نتوانستم نظرکردن.
#شمس_تبریزی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
☘☘☘☘