🍃💐
چون روزگاری بر آمد بی برگ و بی نوا شد.زن از وی نفقات و دربایست طلب می کرد .
حبیب بدر بیرون آمد و قصد صومعه کرد تا عبادت پیش گرفت و
چون شب درآمد بر زن باز آمد.
زن او را پرسید که کجا کار کردی که چیزی نیاوردی؟
حبیب گفت آنکس که من از جهت او کار می کردم بس کریم است و
از کرم او شرم دارم که از وی چیزی خواهم.
او خود چون وقت آید
بدهد که می گوید هر ده روز مزد می دهم.
پس هر روز بدان صومعه می رفت و عبادت می کرد تا ده روز.
روز دهم چون نماز پیشین رسید
اندیشه در دلش افتاد که
امشب به خانه چه برم و با زن چه گویم؟
و بدان تفکر فرو شد .
در حال خداوند تعالی حمالی را به در خانه وی فرستاد با یک خروار آرد و یک حمال دیگر با یک مسلوخ و یک حمال دیگر با روغن و انگبین و توابل و حویج.
حمالان آن برداشته بودند و جوانمردی ماه روی با ایشان و اندر صره سیصد درم سیم، به در خانه حبیب آمد و در بزد.
زن در آمد
گفت :چه کارست ترا؟
آن جوان نیکو روی گفت این جمله را خداوندگار فرستاده است.
حبیب را بگوی که تو در کار افزای
تا ما در مزد بیفزائیم
این بگفت و برفت .
چون شب در آمد حبیب خجل زده و غمگین روی به خانه نهاد چون به در خانه رسید بوی نان و دیگ می آمد زن حبیب پیش او باز رفت و رویش پاک کرد و لطف کرد چنانکه هرگز نکرده بود.
گفت :ای مرد این کار از بهر آنکه می کنی، آنکس بس نیکو مهتری است با کرامت و شفقت.
اینک چنین و چنین فرستاده به دست جوانمردی نیکو روی و گفت حبیب چون بیاید او را بگوی که تو در کار افزای تا ما در مزد بیفزائیم.
حبیب متحیر شد و گفت :
ای عجب ده روز کار کردم با من این نیکوئی کرد اگر بیشتر کنم چه کند.
#تذکره اولیاء عطار
"ذکر حبیب عجمی"
🍃💐
گفتم :به طبیب، داروئی فرمائی!
نبضم بگرفت از سر دانائی!
گفتا :که چه درد میکند؛ بنمائی؟!
بردم دستش؛ سوی "دلِ سودائی"...!
#حضرت_مولانا
هرجا رایحه سرور را یافتی، آنجا جهت درست است به آن جهت برو، زیرا سرور نماد حضور خداست....
درست مانند نزدیک شدن به یک باغ است، ﺑﺎد خنکتر و عطرآگینتر ﻣﯽشود.
سرور نماد خداست دنبالش کن !
☘☘☘
اگر هنوزم دنبال اون يكنفرى ميگردى كه زندگيت رو تغيير خواهد داد، يك نگاهى توى آينه بينداز
😉
💚💚
"رقصی به سوی خداوند"
جهان آکنده از زيباييست
از زمينِ زير پاي تا آسمان بالاي سر
و از ابر و موج تا کاغذ ابر و باد
و از بيرنگي عشق
تا نقوش رنگارنگ شمشيرهاي دمشق
از تقارن مهيب شير
تا لطافت نگاه آهو
از افسون نظم تا نظام بي نظمي
از رياضيات که نشانه ي زلف پريشان عالم است
تا نسيم شعر که بيد مجنون دل را پريشان مي کند
همه جا نشاني از آن زيباست که نامش اوست
همه کائنات سرود خوان که هو، هو
و آدميان فاخته سان که کو، کو
زيبايي حقيقت است
و حقيقت زيبايي است
و هر دو عين وجودند
و هر سه عين عشقند
و هرچهار همان شادي مطلق اند
و هر پنج دل آدمي است که چون پنجه آفتاب
جامي از شراب نور به دست جهانيان مي دهد
دل آدمي ،
اگر چون دهکده عالم جايگاه آب و ملک و دام و دد نباشد
خانه عشق است
و آنجا چون اتاق هزار آئينه زليخا
به هر سو بنگرد،
جز جمال يوسف و يوسف جمال چيزي نمي بيند....
و حال این راز من است , رازی بسیار ساده ...
فقط با قلب است که آدم میتواند بدرستی ببیند ..
آنچه که حقیقی است برای چشم نامرئیست...
☘☘☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرگذشت، از سر گذشتن است.
از سلطه ی فکر و خیال خلاص شدن است.
اگر از سر بگذری، تازه زندگی ات آغاز شده است. و از این پس دگر سرگذشت نیست، یک حال جاودان است.
🌾🌾
به ندای درونت گوش كن ، آنجايی كه بیصدا حرفهای با ارزشی را برايت تکرار ميكند . . .
به ندای درونت گوش كن ،
آنجايی كه در اوج رنج و سختی آرامت میكند و گويی باز بیصدا تو را به سوی آنچه از آن خبر نداری صدا میزند . . .
زمانی که توقف كرده ای و حس ميكنی هيچ نيرويی برای حركت نداری ، به ندای درونت گوش کن
و . . .
حرکت کن!
به سوی نور ،
به سوی آرامش و روشنی . . .
☘☘☘☘
در حلقهی کعبه، حلقه کن دست
کز حلقهی غم بِدو توان رَست
گو یارب از این گزاف کاری
توفیق دهم به رستگاری
#نظامی_گنجوی
#لیلی_و_مجنون
در باب ملامت کردن خویشان، مجنون را
حسین بن علی را _علیهما السلام_ گفتند :
ابوذر میگوید :
من درویشی بر توانگری اختیار کرده ام ،
بیماری بر تندرستی برگزیده ام...
حسین علیه السلام گفت :
رحمت خدا بر بوذر باد ،
او را چه جای اختیار است؟
و بنده را خود با اختیار چه کار است؟
پیروز آنکس است که :
اختیار و مراد خود فدای اختیار و مراد حق کند
📗کشف الاسرار