همان رنگ و همان روی
همان برگ و همان بار
همان خندهٔ خاموش در او خفته بسی راز
همان شرم و همان ناز
همان برگ سپید به مثل ژالهٔ ژاله به مثل اشک نگونسار
همان جلوه و رخسار
نه پژمرده شود هیچ
نه افسرده، که افسردگی روی
خورد آب ز پژمردگی دل
ولی در پس این چهره دلی نیست
گرش برگ و بری هست
ز آب و ز گلی نیست
هم از دور به بینش
به منظر بنشان و به نظاره بنشینش
ولی قصه ز امیدهایی که در او بسته دلت، هیچ مگویش
مبویش
که او بوی چنین قصه شنیدن نتواند
مبر دست به سویش
که در دست تو جز کاغذ رنگین ورقی چند، نماند
#مهدی_اخوان_ثالث
#آخر_شاهنامه
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
لحظهٔ دیدار نزدیک است
باز من دیوانهام ، مستم
باز می لرزد،دلم ، دستم
باز گویی در جهان دیگری هستم
های!
نخراشی به غفلت گونهام را تیغ
های!
نپریشی صفای زلفکم را دست
و آبرویم را نریزی دل
ای نخورده مست
لحظهٔ دیدار نزدیک است
#مهدی_اخوان_ثالث
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
... هواى ِ وصل ِ تو آسوده خاطرم نگذارد
ز خويش بى خبرستم، به جانب ِ تو شتابان
سفر به طول كشيد، اى سواد شهر كجايى؟
كه تنگدل شده ام از فراخناى بيابان
عجب كه باغ و خيابان ز من نشان ندهندت
كه در فراق تو پيچان به گرد ِ خويشم و تابان...
#مهدی_اخوان_ثالث
#كجا؟
#ارغنون
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
... شب ها ز بيتابى نكردم خواب و تا صبح
تنها نشستم گريه ى مستانه كردم
تا چشم يارى كرد ، همچون آسمان ها
دامان خود پُر گوهر دردانه كردم
چون شمع هر شب تا سحر بيدار ماندم
ياد از پريشان روزى ِ پروانه كردم
با خاطرى آشفته و حالى پريشان
هر شب خيال گيسويت را شانه كردم...
#مهدی_اخوان_ثالث
#ارغنون
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼
قاصدک!
هان،چه خبر آوردی؟
از کجا، وز که خبر آوردی؟
خوش خبر باشی،اما،اما
گرد بام و در من
بیثمر میگردی.
انتظار خبری نیست مرا
نه ز یاری نه ز دیار و دیاری ، باری
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
برو آنجا که تو را منتظرند
قاصدک!
در دل من همه کورند و کرند.
دست بردار ازین در وطن خویش غریب
قاصد تجربههای همه تلخ
با دلم میگوید
که دروغی تو ، دروغ
که فریبی تو ، فریب
قاصدک هان ، ولی... آخر... ای وای!
راستی آیا رفتی با باد؟
با توام آی! کجا رفتی؟ آی..!
راستی آیا جایی خبری هست هنوز؟
مانده خاکستر گرمی، جایی؟
در اجاقی- طمع شعله نمیبندم-
خردک شرری هست هنوز؟
قاصدک!
ابرهای همه عالم شب و روز
در دلم میگریند.
#مهدی_اخوان_ثالث
سلام همدلان ِمهربان ِتماشاگه جان
روزتون قرین عشق و معرفت 💐✋
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
... بر تو سلام!
آهای! با توام، دریچهٔ بیدار!
از کوچهٔ همیشهترین هرگز و هنوز،
آهای! ... با تو ... میشنوی؟ باز هم سلام!
وقتی هوا به رنگِ فنا، تیره تنگنا شد،
برخیز باز هم جامههایِ گلآلود و چرکْمردهمان را
در جویبارِ ستارههایِ آفتابی و آبی،
از غلظتِ شبهایِ بلند و شبانههایِ باورنکردنی
پاکیزه بشوئیم و پهن کنیم
رویِ درختِ زندهترین یاد و زیباترین فریاد.
بی شک نسیمِ کوهسارانِ خورشید، خواهد وزید
و دستمالِ آبیِ شب، وقتی پُر از گلابی شد،
حتّی در تراکمِ تاریکتر از خوابِ مخملها،
گلهایِ دور و نزدیکِ آسمانها و زمین
برای هم چشمکهایِ روشن
و بوسههایِ گلابتونی پرواز خواهند داد.
تهران __ مرداد (گویا) ۱۳۵۷
#مهدی_اخوان_ثالث
#آهای_با_توام
#دوزخ_اما_سرد
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
چون درختی در صَمیمِ سرد و بی ابرِ زمستانی،
هر چه برگم بود و بارم بود؛
هر چه از فرّ ِبلوغِ گرم ِتابستان و میراثِ بهارم بود؛
هر چه یاد و یادگارم بود؛
ریخته ست.
چون درختی در زمستانم.
بی که پندارد بهاری بود و خواهد بود.
دیگر اکنون هیچ مرغِ پیر یا کوری
در چنین عریانی ِانبوهم آیا لانه خواهد بست؟
دیگر آیا زخمههای هیچ پیرایش،
با امیدِ روزهای سبز آینده،
خواهدم این سوی و آن سو خَست ؟
چون درختی اندر اقصایِ زمستانم.
ریخته دیریست،
هر چه بودم یاد و بودم برگ:
یاد ِبا نرمک نسیمی چون نمازِ شعلهی بیمار لرزیدن
برگِ چونان صخرهی کرّی نلرزیدن.
یادِ رنج از دستهای منتظر بردن؛
برگِ از اشک و نگاه و ناله آزردن.
ای بهارِ همچنان تا جاودان در راه!
همچنان تا جاودان بر شهرها و روستاهای دگر بگذر.
هرگز و هرگز،
بر بیابان غریب ِمن،
منگر و منگر.
سایهی نمناک و سبزت هر چه از من دورتر، خوشتر.
بیم دارم کز نسیم ِساحر ِابریشمینِ تو،
تکمهی سبزی برویَد باز، بر پیراهن ِ خشک و کبودِ من.
همچنان بگذار
تا درودِ دردناکِ اندُهان مانَد سرودِ من.
#مهدی_اخوان_ثالث
#پیغام
#آخر_شاهنامه
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
آری آری...
شُکر میگویم!
گاه گرمم میکنی ای آتشِ هستی!
شُکرگویان دوست میدارم تو را...
ای دوستی!
ای مهر!
دوست میدارم تو را...
ای باده!
ای مستی!
شُکر میگویم تو را
ای زندگی! ای اوج!
ای گرامیتر...
گرانتر موج!
#مهدی_اخوان_ثالث
سلاااام و رحمت خدا یاران جان
روزتان درخشان به نور مهر...
تندرستی و عافیت ، عشق ومعرفت قرین جسم و جانتان💐✋
در کجا خواندهام، به یادم نیست
کرده مضمونِ آن دلم را صید
رمضان گر خوش است و ماهِ خداست
رفتنش را چرا تو گیری عید؟!
#مهدی_اخوان_ثالث
#سال_ديگر_اى_دوست_اى_همسايه
2.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در این جادو شب ِ پوشیده از برگ ِ گل ِ کوکب
دلم دیوانه بودن با تو را میخواست
#مهدی_اخوان_ثالث
بيار ساقى از آن باده ى خمار شكن
كه داده باد به گيسوى جويبار شكن
دلم به غربت از اندوه ِ روزگار ، شكست
بيار از آن مى ِ اندوه ِ روزگار ، شكن ...
#مهدی_اخوان_ثالث
#پيمان
#ارغنون
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
⚫️ خانهام آتش گرفته است،
آتشی جانسوز
هر طرف میسوزد این آتش
پردهها و فرشها را ، تارشان با پود
من به هر سو میدوم گریان
در لهیب آتش پر دود
وز میان خندههای تلخ
و خروش گریهام ناشاد
از درون خستهی سوزان
میکنم فریاد، ای فریاد! ای فریاد!
خانهام آتش گرفتهست، آتشی بیرحم
همچنان میسوزد این آتش .......
#مهدی_اخوان_ثالث
@TAMASHAGAH