ای سید !!
شریعت عبارت از
فعلی چند و تَرکی چند است
که آن را در کتب فقهی فقها بیان کرده اند
و "طریقت" عبارت از تهذیب اخلاق است
یعنی تبدیل اوصاف ذمیمه
به اوصاف حمیده
که آن را "سفر در وطن" نیز گویند
و تعبیر به سلوک نیز نمایند.....
🌹جناب خواجه حوراء مغربی
رساله نور وحدت
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
...یک لحظه داغم می کشی، یک دم به باغم می کشی
پیش چراغم می کشی، تا وا شود چشمان من
ای جان پیش از جانها ، وی کان پیش از کانها
ای آن پیش از آنها ، ای آن من ای آن من....
🌹حضرت مولانا
دیوان شمس
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
💫🌸💫🌸💫🌸💫
بعضی گفتهاند محبّت موجب خدمتست
و این چنین نیست
بلک میل محبوب مقتضی خدمتست
و اگر محبوب خواهد که محبّ بخدمت
مشغول باشد از محبّ هم خدمت آید
و اگر محبوب نخواهد ازو ترک خدمت آید،
ترک خدمت منافی محبّت نیست
آخر اگر او خدمت نکند
آن محبّت درو خدمت میکند
بلک اصل محبّت است
و خدمت، فرع محبت.
🌹فیه ما فیه
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
💫🌸💫🌸💫
آن مقدّمِ تایبان، آن معظّمِ نایبان، آن آفتابِ کَرَم و احسان،
آن دریای وَرَع و عرفان، آن از دو کَون کرده اعراض،
{پیر وقت} فُضیل بن عیاض -رحمه الله علیه- از کبارِ مشایخ بود
و عیّارِ طریقت و ستوده ی اقران، و مرجعِ قوم.
و در ریاضات و کرامات شانی رفیع داشت
و در ورَع و معرفت بی همتا بود.
💫💫💫💫
و اوّلِ حال او چنان بود که:
در میان بیابان مرو و باورد، خیمه زده بود، و پلاسی پوشیده،
و کلاهی پشمین بر سر، و تسبیح درگردن افکنده.
و یاران بسیار داشت، همه دزدان و راهزن.
هر مال که پیش ِ او بردندی، او قسمت کردی.
که مِهترِ ایشان بود. آنچه خواستی، نصیبِ خود برداشتی.
و هرگز از جماعت دست نداشتی.
و هر خدمتگاری که خدمتِ جماعت نکردی، او را دور کردی.
تذکره الاولیاء
🌹ذکر فضیل ابن عیاض
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
تماشاگه راز
💫🌸💫🌸💫 آن مقدّمِ تایبان، آن معظّمِ نایبان، آن آفتابِ کَرَم و احسان، آن دریای وَرَع و عرفان، آن از
💫🌸💫🌸💫
تا روزی کاروانی عظیم می آمد. و آوازِ دزد شنیدند.
خواجه یی در میان کاروان، نقدی که داشت برگرفت و گفت:
در جایی پنهان کنم تا اگر کاروان بزنند، باری این نقد بماند.
در بیابان فرو رفت. خیمه ئی دید، در وی پلاس پوشی نشسته.
زر به وی سپرد. گفت:
«در خیمه رو و در گوشه یی بِنه».
بنهاد و بازگشت. چون باز کاروان رسید،
دزدان راه زده بودند و جمله مالها برده.
آن مرد، رختی که باقی بود با هم آورد؛ پس قصد ِ آن خیمه کرد.
چون آن جا رسید، دزدان را دید که مال قسمت می کردند.
گفت: «آه! من مال به دزدان سپرده بودم». خواست که باز گردد
فضیل او را بدید. آواز داد که «بیا». آنجا رفت.
گفت: «چه کار داری؟».
گفت: «جهت امانت آمده ام».
گفت: «همان جا که نهاده ای، بردار».
برفت و برداشت. یاران، فضیل را گفتند:
«ما در این کاروان هیچ نقد نیافتیم و تو چندین نقد باز می دهی؟»
فضیل گفت: «او به من گمان نیکو برد و من نیز
به خدای -تعالی- گمان نیکو می برم.
من گمان ِ او راست کردم تا باشد که
خدای -تعالی- گمان من نیز راست کند».
🌹تذکره الاولیا
ذکر فضیل ابن عیاض
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
❤️❤️
ندا رسید به عاشق ز عالم رازش
که عشق هست بُراق خدای ، میتازش
تبارک الله در خاکیان چه باد افتاد
چو آب لطف بجوشید ز آتش نازش
گرفت شکل کبوتر ز ماه تا ماهی
ز عشق آنک درآید به چنگل بازش
گرفت چهره عشاق رنگ و سکه زر
ز عشق زرگر ما و ز لذت گازش
در آن هوا که هوا و هوس از او خیزد
چه دید مرغ دل از ما ز چیست پرواز
مگو که غیرت هر لحظه دست میخاید
که شرم دار ز یار و ز عشق طنازش
#حضرت_مولانا✨
https://eitaa.com/TAMASHAGAH