دلا خموشی چرا چو خم نجوشی چرا
برون شد از پرده راز تو پرده پوشی چرا
عارف قزوينى
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
به نام او که، زینت زبانها و یادگار جان ها، نام او
به نام او که ؛آسایش دلها و آرایش کارها؛ به نام او
به نام او که ؛روح روح هاو مفتاح فتوح ها ؛نام او
به نام او که ،فرمان ها روان و ...
حال ها بر نظام ، از نام اوست.
هم یاد است و هم یادگار ،
به نازش می دار تا وقت دیدار ...
#کشف الاسرار میبدی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
عشق نوعی میلاد است. اگر «پس از عشق» همان انسانی باشیم که «پیش از عشق» بودیم، به این معناست که به قدر کافی دوست نداشتهایم. اگر کسی را دوست داشته باشی، با معناترین کاری که میتوانی به خاطر او انجام بدهی، تغییر کردن است! باید چندان تغییر کنی که تو از تو بودن به در آیی.
ملت_عشق
الیف_شافاک
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🍃🌼
مهربانی وقتی است
که من کار مفید و خوب را
برای دیگری انجام می دهم
و هیچ انتظار و توقع
یا هیچ چشم داشتی
از او ندارم
حتی منتظر تشکر هم نیستم.
و اگر جز این باشد
فقط تجارت است و معامله.
دکتر هلاکویی
سلام همدلانِ نیک سرشتِ تماشاگه جان
روزتون بخیر و عافیت ؛دلتون لبریز مهر و اگاهی ؛ نگاه مهربان حضرت عشق همراهتان باد✋🕊💐
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🍃
عشق نياز به هيچ تعريف و توصيفی ندارد، عشق به خودی خود يك دنياست. يا درست در مركزش هستی، يا خارج از آن، در حسرتش...
الیف_شافاک
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
كدام نشانه دویده است از تو در تن من؟
كه ذرههای وجودم تو را كه میبینند
به رقص میآیند
سرود میخوانند...
فریدون مشیری
ای محمّد...
هیچ غَم مَخور؛
که تو را نگذارم
که به خلق مشغول شوی،
در عینِ آن مشغولی، با من باشی
و یک سَرِ موی از آنچه این ساعت با منی،
چون به خلق مشغول شوی؛
هیچ از آن، از تو کم نگردد...
در هر کاری که ورزی در عینِ وَصل باشی.
فیه ما فیه
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
"اگر مراد توای دوست بی مرادی ِ ماست،
مراد ِخویش دگرباره من نخواهم خواست"
اگر قبول کنی وَر برانی از بر ِخویش،
خلاف ِرای ِ تو کردن، خلاف ِمذهب ِ ما ست
میان ِ عیب و هنر، پیش ِ دوستان ِ کریم
تفاوتی نکند؛ چون نظر به عین ِ رضاست
"عنایتی که تو را بود اگر مُبَدَّل شد،
خللپذیر نباشد ارادتی که مرا ست"
مرا به هر چه کنی، دل نخواهی آزردن
که هر چه دوست پسندد به جایِ دوست، رواست
اگر عداوت و جنگ است در میان ِ عرب،
میان ِ لیلی و مجنون محبّت است و صفا ست
هزار دشمنی افتد به قول ِ بدگویان
میان ِ عاشق و معشوق دوستی بر جا ست
غلام ِ قامت ِ آن لُعبت ِ قباپوش ام
که در محبّت ِ رویاش هزار جامه قبا ست
"نمیتوانم بی او نشست یک ساعت
چرا که از سر ِ جان بر نمیتوانم خاست"
جمال در نظر و شوق همچنان باقی
گدا اگر همه عالم بدو دهند، گداست
مرا به عشق ِ تو اندیشه از ملامت نیست
وگر کنند ملامت، نه بر من ِ تنها ست
هر آدمی که چنین شخص ِدلستان بیند
ضرورت است که گوید: به سرو ماند راست!
به رویِ خوبان گفتی نظر خطا باشد
خطا نباشد! دیگر مگو چنین! که خطا ست!
خوش است با غم ِهجران ِدوست #سعدی را
که گر چه رنج به جان میرسد، امید ِ دوا ست
"بلا و زحمت ِ امروز بر دل ِ درویش
از آن خوش است که امّید ِ رحمت ِ فردا ست"
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
سزد کز خاتم لعلش
زنم لاف سلیمانی
چو اسم اعظمم باشد
چه باک از اهرمن دارم
#حافظ
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
#تیکه_کتاب 📚
گاهی فراموش میکنیم که برای چه از عدم تا به اقلیم وجود، این همه راه آمدهایم.
ما به ضیافت هستی دعوت نشدهایم تا با خود جمع کنیم و ببریم،
بلکه آمدهایم تا ببخشیم و خود را پیدا کنیم.
آمده ایم تا عشق را،
امید را،
دوستی را و نان را با دیگران
تقسیم کنیم.
آمدهایم تا خلائی را پر کنیم که فقط و فقط با وجود ما پر میشود و بس!...
📕عشق_پرندهای_آزاد_و_رها
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
گفتم: این باغ ار گل سرخ بهاران بایدش؟
گفت: صبری تا کران روزگاران بایدش
تازیانهی رعد و نیزهی آذرخشان نیز هست
گر نسیم و بوسههای نرم باران بایدش
گفتم: آن قربانیان پار
آن گلهای سرخ ؟
گفت: آری
ناگهانش گریه آرامش ربود
وز پی خاموشی طوفانیاش
گفت: اگر در سوکشان
ابر میخواهد گریست
هفت دریای جهان
یک قطره باران بایدش
گفتمش
خالیست شهر از عاشقان
وینجا نماند، مرد راهی
تا هوای کوی یاران بایدش
گفت: چون روح بهاران
آید از اقصای شهر
مردها جوشد ز خاک
آن سان که از باران،گیاه
و آنچه میباید کنون
صبر مردان و
دل امیدواران بایدش
شفیعی کدکنی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
✨🍃🍂🌺🍃🍂🍀🍃🌺
🍃🍂🍀🍃🍂
🍂🌺🍂
🍀 ✨
🍃
🌺
عشقِ جانان همچو شمعم
از قدم تا سر بسوخت
مرغِ جان را نیز
چون پروانه بال و پَر بسوخت
عشقش آتش بود کردم
مِجمرش از دل چو عود
آتشِ سوزنده بر
هم عود و هم مِجمر بسوخت
خواستم تا پیشِ جانان
پیشکش جان آورم
پیشدستی کرد عشق
و جانم اندر بَر بسوخت
گفتم اکنون ذرهای
دیگر بمانم، گفت باش
ذرهی دیگر چه باشد،
ذرهای دیگر بسوخت
چون رسید این جایگه،
عطار نه هست و نه نیست
کفر و ایمانش نماند
و مؤمن و کافر بسوخت
🌺
🍀
🌺🍂
🍂🍀🍂
🍃🍂🌺🍃🍂
✨🍃🍂🍀🍃🍂🌺🍃🌺
گفتيم: ای آتش!!
بر ابراهيم سرد و سلامت باش
با آتش دل ابراهيم اين خطاب كردند
و اگر نه آتـش دل او شعله ای بزدی
كه هرگز در دنيا ذره ای آتش نديدی!
از آنجا بود که ابراهیم گفت:
بار خدايا! مرا يك لحظه با دوزخ گذار
تا بيگانگـان از آتـش دل مـا بـه
يكبارگی نجات يابند
اگر ذره ای از آتش دل مشتاقان
بر آتش دوزخ آيد،
چنانكه كـافران را عذاب باشد از دوزخ،
دوزخ نيز عـذاب يابـد از آتـش دل ايـشان...
تمهیدات
عین القضات همدانی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
ز اشتیاق تو جانم به لب رسید، کجایی؟
چه باشد ار رخ خوبت بدین شکسته نمایی؟
🌼
#عراقی
#انتظار
https://eitaa.com/TAMASHAGAH