eitaa logo
تماشاگه راز
283 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
از نور تغذیه می کند و نفرت از تاریکی... مراقب آنچه میخوریم و میخورانیم باشیم.🕊
۳۶۵روز رو طوری زندگی کنیم که مجبور به گرفتن حلالیت در۳ شب نباشیم.. خیلی از اعمال ما ، مثل دل شکستن ها فریب دادن ها ، حق را ناحق کردن ها ،با قرآن سرگرفتن... تسویه نخواهدشد🕊 https://eitaa.com/TAMASHAGAH
ز داغ عشق تو خون شد دل چو لالهٔ من فغان که در دل تو ره نیافت نالهٔ من مرا چو ابر بهاری به گریه آر و بخند که آبروی تو ای گل بود ز ژالهٔ من شراب خون دلم می‌خوری و نوشت باد دگر به سنگ چرا می‌زنی پیالهٔ من چو بشنوی غزل سایه چنگ و نی بشکن که نیست ساز تو را زهره سوز نالهٔ من https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃هوالشافی یارب به صدق سینهٔ پیران راستگوی یارب به آب دیده‌ ی مردان آشنا دلهای خسته‌را به کَرَم مرهمی فرست ای نام اعظمت در گنجینه‌ ی شفا
یک لحظه و یک ساعت دست از تو نمی‌دارم زیرا که تویی کارم، زیرا که تویی بارم جان من و جان تو گویی که یکی بوده‌ست سوگند بدین یک جان کز غیر تو بیزارم جان 🍃🍃🍃🍃🍃🍃 درود و احترام بر صاحبدلان حقيقت جو عصرنوشتان به دم پاكان الهى پر بركت و نورانى روزگارتان اباد و پر رونق ...💐✋
درد دلهای باغ را بشنویم خدا را چه دیدی ... شاید دل ما هم جوانه زد.🕊
مجلسی از شیوخ در ری فراهم آمد تا سبب انحطاط بلاد روشن کند. هریک از مشایخ علتی گفت و دیده گریانید. داروغه "سهرورد" گریبان درید که خشت "گنبد سلطانیه" بتاراج است و عمارت در حراج. امیر "پارسه" در فغان که صدستون لانه موران است، والی "جی" از خشکی "زاینده رود" نالید و مهتر" تبریز" از خرابی "ارگ "و خواجه "کرمان" از آفت "ماهان" و دیگری از ابتلای "سمنان" و فتنه "گرگان" و غصه "سیستان "و بغض "خراسان" و عُسر "همدان". مجنون مغربی در زاویه می‌شنید و گفت: شهدالله این مایه انحطاط و ادبار جز از تطاول اغیار نمی‌خیزد و اغیار، رعیت این ملک است که محنتی جز بطن و دون آن ندارد و جز عمارت نفس و عافیت عورت، رسالتی نمی‌بیند. ای خواجگان ! رعایا را شریک کار ملک کنید تا بهانه بطالت از کف ایشان برون شود که هر قوم کار خویش به شمایان سپرد و گوشه عافیت نشست، خاک مذلّت بر سر خود ریخت. رعیت لاابالی مایه تباهی دولت و ولایت است ! القوم فی شوارق الصوم اخلاق عامه در روشنای روزه رمضان
9.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تو مکاني،اصل تو در لامکان اين دکان بر بند و،بگشا ان دکان جان تو موجودي مکاني هستي ومقيد به ماديات در حاليکه اصل تو در لامکان است این دکان حرص،طمع راببند و دکان عالم معنا رابگشا /بارگاه مولانا
گفتم که دگر چشم به دلبر نکنم صوفی شوم و گوش به منکر نکنم دیدم که خلاف طبع موزون من است توبت کردم که توبه دیگر نکنم رباعی شماره ۱۰۷
کُنه و ذاتِ زندگی نارسیدنی است و انتها ندارد؛ زیرا دریافتِ ذاتِ یک چیز، مستلزم تسلّط بر آن است، و بشر هرگز بر زندگی تسلّط نخواهد یافت. وقتی همه‌ی دانسته‌ها و علم‌های بشری را بفشاریم، نتیجه‌اش ما را به همان نقطه‌ای می‌رساند که خیّام در چند ترانه‌ی مقطّرِ خود، جا داده است. ولی همین جستجو است که انسانیّتِ انسان را توجیه می‌کند، رفتن و نرسیدن. كلّ فلسفه‌ی بشری را همین رفتن تشکیل می‌دهد، و از همین جاست که گذشتگانِ ما آن را رهروی نام نهاده‌اند که بزرگترین اشتغال و هدفِ انسانی قرار گرفته، و در عرفان آن همه بر آن تکیّه شده است. سی مرغِ منطق‌الطّیرِ عطّار تا در پرواز هستند، شخصیّتِ مرغیِ خود را در طلبِ كمال نگاه می‌دارند، چون به مقصد برسند و تبدیل به سیمرغ بشوند، دیگر به عدم پیوسته‌اند: پس عدم گردم عدم، چون ارغنون گویَــــدَم إنـّا إليهِ راجعـــون. محمدعلی اسلامی ندوشن
ای دل، آنجا رَو که با تو روشنند وز بلاها مر تو را چون جوشنند در میانِ جان تو را جا می‌کنند تا تو را پُر باده چون جامی ‌کنند در میانِ جانِ ایشان خانه گیر در فلک، خانه کُن ای بَدرِ مُنیر چون عطارد دفتر دل وا کنند تا که بر تو سِرّها پیدا کنند پیش خویشان باش چون آواره‌ای بر مَهِ کامل زن ار مَه‌پاره‌ای جان