eitaa logo
ولایت ، توتیای چشم
239 دنبال‌کننده
16.8هزار عکس
4.8هزار ویدیو
92 فایل
فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی ، مذهبی ، اخلاق و خانواده . (در یک کلام ، بصیرت افزایی) @TOOTIYAYCHASHM http://eitaa.com/joinchat/2540306432Cdd24344a89
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 (خاطرات سردار گرجی زاده) ✍به قلم، دکتر مهدی بهداروند 🍁قسمت: 58 آماده نماز ظهر شدیم. با تیمم نمازم را خواندم و خداوند را برای گوش مالی کریم شکر کردم. على غواص و دو پیرمرد خراسانی، که کریم آنها را زده بود، از کنارش رد شدند و به او تف کردند و گفتند: «سزای آدم نامرد همین است.» آن روز روز انتقام خدا بود. خدا به ما نشان داد چگونه انتقام می‌گیرد. یال و کوپال کریم ریخت و جرئتی برای اذیت و آزار بچه ها برایش باقی نماند. حتی منتظر بود کسی جواب نامردی های او را بدهد. با لو رفتن کریم تا چند روز عراقی ها سراغم نیامدند و با خیال راحت استراحت کردم. یادم آمد افسر عراقی دقیق به حرفها گوش می داد و معلوم بود در کار بازجویی خبره است و به این سادگی ها گول نمی خورد؛ همانطور که گول کریم را نخورد. آن شب خوابم نمی برد. هر چه آیه قرآن از حفظ بودم چند بار خواندم؛ ولی خبری از خواب نبود. هر چه از این پهلو به آن پهلو شدم فایده ای نکرد. صبح از راه رسید. نماز صبحم را خواندم و بچه هایی را که خواب مانده بودند بیدار کردم. "کم کم پلک‌هایم سنگین شد و به خواب رفتم. شاید حدود دو ساعت خوابیدم. صدای خنده و شوخی بچه ها از خواب بیدارم کرد. کریم گوشه ای نشسته بود و کسی کاری به او نداشت. کمی بعد، آرام نزدیک من آمد و گفت: «من چه کنم؟» - یعنی چه که چه کنی؟! - من تحمل نداشتم. - خب، حالا که چه؟ - پشیمان شده ام و دوست دارم جبران کنم. - باشد. فکر می کنم ببینم چه باید کرد. از کنارم بلند شد و در حالی که دست‌هایش را روی سرش گذاشته بود وسط طويله قدم زد. نمی دانم عذاب وجدان اذیتش می‌کرد یا داشت فیلم بازی می کرد. هر چه بود نفهمیدم او چه می کند. ساعت هفت صبح بود که سروصدای زیادی از محوطه به گوشم رسید. کنار پنجره رفتم و سرم را بیرون بردم. حواسم نبود تیزی آهن اطراف آن گردنم را زخمی می‌کند. اسیران جدیدی آورده بودند. آنها وسط حیاط مثل هر تازه واردی کتک می خوردند. ناراحت نشدم. چون کتک خوردن امری عادی و طبیعی بود. با آنها نجوا می‌کردم: «تحمل کنید بچه ها! کمی که بگذرد شما هم راحت می شوید و دست از سرتان بر می دارند.» آفتاب گرمای خود را آرام به کل ساختمان قرارگاه می تاباند. اول صبح ها معمولا هوا قدری خُنک می شد؛ ولی از ساعت یازده به بعد گرما می رفت روی چهل درجه و همین طور بالا می رفت تا جایی که نفس گیر می شد. عده ای از اسرا، که در محوطه کتک می خوردند، لباس خاکی و چند نفرشان هم لباس ارتشی به تن داشتند. معلوم نبود کجا اسیر شده اند. سربازهای عراقی با قدرت کابل ها را بالا می بردند و بر سر و صورت آنها می زدند. فکر می کنم بهترین سرگرمی و تفریح‌شان کتک زدن اسرا بود. چون این کار را با لذت انجام می دادند. ده دقیقه بعد، صدای نگهبان از دکل نگهبانی بالای در ورودی بلند شد که گفت: «افتح. افتح.» نگهبانان بلافاصله در ورودی را باز کردند. معلوم بود ماشینی می خواست وارد محوطه شود. لحظه ای بعد، پنج کامیون وارد قرارگاه شد. آنها پشت سر هم وسط محوطه پارک کردند. 👈ادامه دارد... ✔️منبع: کانال حماسه جنوب 🌺🌺🌺
*﷽* 🌷 حسین رفته بود دوره آموزش دافوس. در نبود حسین، از طرف سپاه یک قطعه فرش برای مان آورده بودند. وقتی حسین آمد مرخصی و داستان فرش را به او گفتم ناراحت شد. گفت: زهرا خانم! از این به بعد هر وقت من نبودم و از طرف سپاه چیزی آوردند قبول نکنید. نمی خواهم چیزی از سپاه بگیرم. گفتم: عیبی ندارد. بگویید پولش را از حقوقمان کم کنند. گفت: اما بهتر است از این به بعد چیزی از سپاه قبول نکنید. من هم قبول کردم. 📚:نیمه ی پنهان ماه، ج 32 🌷 🍃🌹۱۴‌گل‌صلوات‌هدیه‌به‌شهید حسین املاکی 🌹🍃 🌺🌺🌺
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
🌙🌙اذان به افق تهران☀️☀️ ‍ 🌙الله اکبر ☀️ 🌙الله اکبر☀️ 🌙 الله اکبر☀️ 🌙 الله اکبر☀️ 🌙اشهد ان لا اله الا الله☀️ 🌙اشهد ان لا اله الا الله☀️ 🌙اشهد ان محمدا رسول الله☀️ 🌙اشهد ان محمدا رسول الله☀️ 🌙اشهد ان علیا ولی الله☀️ 🌙اشهد ان علیا ولی الله☀️ 🌙حی علی الصلاه☀️ 🌙حی علی الصلاه☀️ 🌙حی علی الفلاح☀️ 🌙حی علی الفلاح☀️ 🌙حی علی خیر العمل☀️ 🌙حی علی خیر العمل☀️ 🌙الله اکبر ☀️ 🌙الله اکبر☀️ 🌙لا اله الا الله ☀️ 🌙لا اله الا الله☀️ ☀️🌙☀️🌙☀️🌙☀️🌙☀️ عَجِلوُابا لصلاة 👋التمــــــــــاس دعــــا
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
💛دعا برای شروع روز 💛 💙بسم الله الرحمن الرحیم💙 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار 🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن 🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن 🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة 💚دعای ایمان💚 💞بسم اللّه الرحمن الرحیـم💞 🌹لااِلهَ اِلَّا اللهُ الموُجُودُ فی کُلِّ زَمانٍ 🌹 لا اِلهَ الا اللهُ المَعبوُدُ فی کُلِّ مَکانٍ 🌹لا اله الا اللهُ المَعروُفُ بِکُلِّ اِحسانٍ 🌹لااِلهَ الااللهُ کُل یَومٍ فی شَأنٍ 🌹لااله الااللهُ اَلاَمانُ اَلاَمانُ اَلاَمانُ مِن زوالِ الایمانِ و مِن شَرِّ الشَّیطانِ یاقَدیمَ الاِحسانِ یاغَفُورُ یارَحمنُ یارَحیمُ بِرَحمَتِکَ یااَرحَمَ الرّاحِمینَ .🌹 💚دعای چهارحمد💚 💞بسم الله الرحمن الرحیم 💞 🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی عَرَّفَنی نَفسَهُ وَ لَم یَترُکنی عُمیانَ القَلب 🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی جَعَلَنی مِن اُمَّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّی الله ُ عَلَیهِ وَ آلِه 🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی جَعَلَ رِزقی فی یَدِهِ وَ لَم یَجعَلهُ فی اَیدِی النّاس 🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی سَتَرَ عُیُوبی عَورَتی وَ لَم یَفضَحنی بَینَ النّاسِ. 🌹دعای برکت روز: (الحَمدُللّه فالِقِ الإِصباحِ،سُبحانَ رَبِّ المَساءِ وَالصَّباحِ، اللّهُمَّ صَبِّح آلَ مُحَمَّدٍ بِبَرَکَةٍ وعافِیَةٍ، وسُرورٍ وقُرَّةِ عَینٍ. اللّهُمَّ إنَّکَ تُنَزِّلُ بِاللَّیل وَالنَّهارِ ما تَشاءُ، فَأَنزِل عَلَیِّ و عَلی أهلِ بَیتی مِن بَرَکَة السَّماواتِ وَالأَرضِ، رِزقا حَلالاً طَیِّبا واسِعا تُغنینی بِهِ عَن جَمیع ِ خَلقِک)َ 🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
1_33708805.mp3
37.22M
💚💙💖❤️💜💛 🍃💜دعای پرفیض ندبه 🍃❤️استاد فرهمند 🍃💚التماس دعای فرج💚🍃 💚💙💖❤️💜💛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(🌸)اللّهُمَّ ✨(🌸)صَلِّ ✨✨(🌸)عَلَی ✨✨✨(🌸)مُحَمَّدٍ ✨✨✨✨(🌸)وَ آلِ ✨✨✨✨✨(🌸) مُحَمَّدٍ ✨✨✨✨(🌸)وَ عَجِّلْ ✨✨✨(🌸)فَرَجَهُمْ ✨✨(🌸)وَ اَهْلِکْ ✨(🌸)اَعْدَائَهُمْ (🌸)اجمعین سلام علیکم🌸 آدینه تون بخیروعافیت 🌸🌸🌸🌸🌸
سلام علیک❤️ تویے امام زمانم،تویے تمام جهانم تویے بِہ از همہ خوبان،بیا گل نرگس تویے تمام امیدم،تویے نوا و نویدم تویے ڪہ جلوه احسان،بیا گل نرگس سلام صبحت بخیر امید دلها✋❤️ 🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اینجا گلزار شهدا نیست اینجا منزلگاه موقتی است، که افسران آن در حال استراحت و در انتظار ندای "اخرجني من قبري مُؤْتَزِراً كَفَنى شاهِراً سَيْفي" هستند. صبحتون شهدایی 💫 🌺🌺🌺
📺 _*سخنرانی تلویزیونی رهبر انقلاب*_ 🚩 در سالروز قیام ۱۹ دی مردم قم 🕚 پخش زنده *ساعت ۱۱ صبح* از شبکه‌های یک، خبر، رادیو ایران 🌐 *وبسایت khamenei.ir و شبکه‌های اجتماعی* 🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨✨✨✨✨✨✨ است و روز شهادت ! خواندن این خاطره درباره توجه حضرت زهرا (س) به آن شهید عزیز ، خالی از لطف نیست👇 ✅ اوایل سال 1361 در عملیات بیت المقدس در خدمت بودیم. او فرمانده تیپ نجف بود. نیروها خیلی به او علاقه داشتند... در حین عملیات به سختی مجروح شد، ترکش به سرش خورده بود. با اصرار او را به بیمارستان صحرایی بردیم. ❗️شهید کاظمی می گفت «کسی نفهمد من زخمی شدم. همین جا مداوایم کنید. میخواست روحیه ی نیروها خراب نشود.» ⚠️ دکتر گفت «این زخم عمیق است، باید کاملاً مداوا و بعد بخیه شود» به همین دلیل بستری شد. خونریزی او به قدری زیاد بود که بی هوش شد. مدتی گذشت، یک دفعه از جا پرید !... گفت «بلندشو، باید برویم خط» 🤔 هر چه اصرار کردیم بی فایده بود. بالاخره همراه ایشان راهی مقر نیروها شدیم. در طی راه از ایشان پرسیدم: شما بی هوش بودی، چه شد که یک دفعه از جا بلند شدی؟ 🌟هر چه می پرسیدم جواب نمی داد. قسمش دادم که به من بگویید که چه شد؟ نگاهی به چهره ی من انداخت و گفت👈 می گویم، به شرطی که تا وقتی زنده ام به کسی حرفی نزنی... بعد خیلی آرام ادامه داد «وقتی در اتاق خوابیده بودم، یک باره دیدم خانم فاطمه زهرا (س) آمدند داخل اتاق، به من فرمودند: چرا خوابیدی؟ گفتم: سرم مجروح شده، نمی توانم ادامه دهم. حضرت زهرا (س) دستی به سر من کشیدند و فرمودند: بلند شو، بلندشو، چیزی نیست، برو به کارهایت برس... 🌷 وقتی حاج احمد به منطقه برگشت در جمع نیروها گفت 👈من تا حالا شکی نداشتم که در این حنگ، ما برحق هستیم، اما امروز روی تخت بیمارستان این موضوع را با تمام وجود درک کردم... روحش شاد 🌷 🌷💐🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨✨✨✨✨✨✨✨✨ 🛑روشنگری در مورد آیت الله خامنه ای! ✍انتقاد میکنند که شما دارید از «رهبری آیت الله خامنه ای» بت می سازید و دروغگویید! ‌ ‌💚سوال ما اینه: ‌ ‌✍آیا هم دروغگوست که فرمود:هر کس با این سید(آیت الله خامنه ای) دشمنی کند عاقبت بخیر نمی شود؟ ‌ ‌✍آیت الله شوشتری هم دروغگوست که فرمود: ‌من سرباز کوچک رهبری هستم، ایشان از مرسلین است؟ ‌ ‌‌✍ هم دروغگوست که فرمود: ملائکه برای ایشان و ‌به احترامشان دست به سینه می گذارند؟ ‌ ‌‌✍ آن عارف بی بدیل هم دروغگوست که به امام خامنه ای فرمود: بنده ضمانت می کنم که شما توسط خواص اولیا مساعدت شوید؟ ‌ ‌و فرمودند: که در ملاقاتی با امام زمان عج داشتم، خواستم سفارش آقای خامنه ای را بکنم، حضرت فرمودند: (خامنه ای از ماست)... ‌ ‌‌✍مگر علامه این عارف بزرگ که علامه طباطبایی در موردش فرمود: حسن زاده را کسی نشناخت جز امام زمان.. ‌دو زانو در مقابل رهبر انقلاب ننشست و‌ایشان را «مولای من» خطاب نکرد و نگفت: گوشتان به دهان رهبر باشد که او گوشش به دهان حجت ابن الحسن است؟ ‌ ‌💥آیا اینها برای کاسبی دنیا و خودشیرینی این مطالب را گفته اند؟! ‌‌ ‌✍چرا مهمترین وصیت شهدایی که گلچین شده ی خدا هستن اینه: پشت باشید و امام خامنه ای را تنها نگذارید؟ ‌ ‌✍مگه سردار سلیمانی در وصیت نامش ننوشت که: من حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای را خیلی مظلوم و تنها می‌بینم. او نیازمند همراهی و کمک شماست؟ ‌ 💢‌یعنی شهدا هم دروغگو و چاپلوس بودن؟! ‌ ‌نه! ‌ 💚شهدا و اولیای الهی چون و داشتن: ‌ ‌💚نور خدا و ولایت را در باطن مقام معظم رهبری دیده اند و بر اساس همین طینت و باطن او سخن میگویند.. ‌‌💢جالبه بدونید وقتی از نخست وزیر ژاپن پرسیدند در ملاقات با رهبر عالی ایران چه دیدید: ‌گفت:اگر ما هم یک چنین رهبری داشتیم،آمریکا را از کشورمان بیرون می کردیم.. ‌ 💚‌پس شکر نعمت ولی فقیه را بجا بیاوریم از کفران نعمت خدا بترسیم و او را در میان این همه هجمه و دروغ و تنها نگذاریم... 🍃💚🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️کنایه رهبر انقلاب به....: آنچه آمریکایی‌ها میخواستند در سال88 بر سر ایران بیاورند، در سال 99 بر سر خودشان آمد وضعیت امروز آمریکا چندان ، کسانی هستند که هنوز آمال و امید و آرزوشان آمریکاست... 🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قسمتی کوتاه از وصیت نامه سردار شهید قاسم سلیمانی...... 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
💠 (خاطرات سردار گرجی زاده) ✍به قلم: دکتر مهدی بهداروند 🍁قسمت: 59 پنج کامیون وارد قرارگاه شد. آنها پشت سر هم وسط محوطه پارک کردند. جلوی هر ماشین یک نفر و عقب آن دو سرباز مسلح نشسته بود. روی در ماشین ها پرچم عراق نقاشی شده بود. آمدن آن ماشین ها در آن موقع روز سؤال برانگیز بود. بچه ها را صدا کردم. تا آنجا که کنار پنجره جا داشت جمع شدند و بیرون را نگاه کردند. هر کس حرفی زد. مشغول اظهارنظرهای متفاوت بودیم که صدای بلندی در راهرو شنیده شد که می گفت: آماده باشید.» عبارت «آماده باش» عبارت غریبه ای در اوایل اسارت بود. در اتاق ها را که باز کردند هر سربازی فقط یک جمله را گفت: «آماده انتقال به بصره باشید.» عراقی ها بیشتر به تقلا افتاده بودند. سربازان و افسران سریع در آسایشگاه ها را باز می کردند و بعد از شمارش اسرا و تطبیق با لیست اسامی آنها را به محوطه قرارگاه می فرستادند. بعد از سرشماری، به ستون سه وارد محوطه شديم. جمعیت زیادی به صف ایستاده بودند. اولین بار بود که آن همه اسیر ایرانی را یکجا می‌دیدم. افسر چشم سبز عراقی، که آخر نفهمیدم چه کاره است، با فرمانده قرارگاه، که یک کلت به کمرش بسته بود، در گوشی حرف می‌زد. فرمانده قرارگاه روی یک ماشین جیپ رفت و با صدای بلند به فارسی دست و پا شکسته گفت: «شما به بصره می روید. هر کس فکر فرار در مسیر به سرش بزند حکم او اعدام است.» درجه اش سرهنگ بود. سبیل از بناگوش در رفته ای داشت. از ماشین پایین آمد و میان اسیران دوری زد. با نگاه کردن به آنها قصد داشت قدرت خودش را به رخ بکشد. وقتی از بازدید اسرا فارغ شد، گفت: «به نوبت سوار کامیون ها شوید.» اولین گروه به صف پشت کامیون رفتند و کف ماشین نشستند. وقتی ظرفیت تکمیل شد سربازی پرده برزنتی ماشین را پایین کشید. ماشین دوم و سوم پر شد تا نوبت به گروه ما رسید. با کمک بچه ها از ماشین بالا رفتم و کف کامیون نشستم. وقتی جاگیر شدیم، دو سرباز عراقی با پایین آوردن پرده عقب ماشین ما را هم پوشاندند. ماشین ما حرکت کرد و معلوم بود از قرارگاه بیرون می رود. گوشه هایی از پرده ماشین سوراخ بود و می شد بیرون را دید. از سوراخ کوچک پشت سر را نگاه کردم. بعد از ماشین ما، که آخرین ماشین اسرا بود، ماشین پر از سربازان عراقی حرکت می کرد. از جلو خبری نداشتم. ولی احتمالا همین تعداد ماشین هم جلوی ما حرکت می کرد. فضای عقب ماشین گرم بود. صلوات فرستادم تا بلکه بتوانم تا رسیدن به بصره خودم را مشغول کنم. 👈ادامه دارد... ✔️منبع: کانال حماسه جنوب 🌺🌺🌺
در و قفل قفس را باز کردند کبوترها سفر آغاز کردند میان راهشان از شب گذشتند به سوی روشنی پرواز کردند 🍃🌹۱۴‌گل‌صلوات‌هدیه‌به‌شهید محمدحسین ستودی 🌹🍃 🌺🌺🌺
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
🌙🌙اذان به افق تهران☀️☀️ ‍ 🌙الله اکبر ☀️ 🌙الله اکبر☀️ 🌙 الله اکبر☀️ 🌙 الله اکبر☀️ 🌙اشهد ان لا اله الا الله☀️ 🌙اشهد ان لا اله الا الله☀️ 🌙اشهد ان محمدا رسول الله☀️ 🌙اشهد ان محمدا رسول الله☀️ 🌙اشهد ان علیا ولی الله☀️ 🌙اشهد ان علیا ولی الله☀️ 🌙حی علی الصلاه☀️ 🌙حی علی الصلاه☀️ 🌙حی علی الفلاح☀️ 🌙حی علی الفلاح☀️ 🌙حی علی خیر العمل☀️ 🌙حی علی خیر العمل☀️ 🌙الله اکبر ☀️ 🌙الله اکبر☀️ 🌙لا اله الا الله ☀️ 🌙لا اله الا الله☀️ ☀️🌙☀️🌙☀️🌙☀️🌙☀️ عَجِلوُابا لصلاة 👋التمــــــــــاس دعــــا
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
💛دعا برای شروع روز 💛 💙بسم الله الرحمن الرحیم💙 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار 🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن 🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن 🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة 💚دعای ایمان💚 💞بسم اللّه الرحمن الرحیـم💞 🌹لااِلهَ اِلَّا اللهُ الموُجُودُ فی کُلِّ زَمانٍ 🌹 لا اِلهَ الا اللهُ المَعبوُدُ فی کُلِّ مَکانٍ 🌹لا اله الا اللهُ المَعروُفُ بِکُلِّ اِحسانٍ 🌹لااِلهَ الااللهُ کُل یَومٍ فی شَأنٍ 🌹لااله الااللهُ اَلاَمانُ اَلاَمانُ اَلاَمانُ مِن زوالِ الایمانِ و مِن شَرِّ الشَّیطانِ یاقَدیمَ الاِحسانِ یاغَفُورُ یارَحمنُ یارَحیمُ بِرَحمَتِکَ یااَرحَمَ الرّاحِمینَ .🌹 💚دعای چهارحمد💚 💞بسم الله الرحمن الرحیم 💞 🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی عَرَّفَنی نَفسَهُ وَ لَم یَترُکنی عُمیانَ القَلب 🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی جَعَلَنی مِن اُمَّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّی الله ُ عَلَیهِ وَ آلِه 🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی جَعَلَ رِزقی فی یَدِهِ وَ لَم یَجعَلهُ فی اَیدِی النّاس 🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی سَتَرَ عُیُوبی عَورَتی وَ لَم یَفضَحنی بَینَ النّاسِ. 🌹دعای برکت روز: (الحَمدُللّه فالِقِ الإِصباحِ،سُبحانَ رَبِّ المَساءِ وَالصَّباحِ، اللّهُمَّ صَبِّح آلَ مُحَمَّدٍ بِبَرَکَةٍ وعافِیَةٍ، وسُرورٍ وقُرَّةِ عَینٍ. اللّهُمَّ إنَّکَ تُنَزِّلُ بِاللَّیل وَالنَّهارِ ما تَشاءُ، فَأَنزِل عَلَیِّ و عَلی أهلِ بَیتی مِن بَرَکَة السَّماواتِ وَالأَرضِ، رِزقا حَلالاً طَیِّبا واسِعا تُغنینی بِهِ عَن جَمیع ِ خَلقِک)َ 🌹🌹🌹