eitaa logo
تأملات طلبگی
1.5هزار دنبال‌کننده
678 عکس
725 ویدیو
20 فایل
⚜️ فَبشِّرْ عِبادِ، الَّذينَ یَسْتمِعونَ الْقَولَ فَیَتَّبعونَ أَحْسنَهُ. (۱۷،۱۸ زمر) 🔊 مطالب دینی، مباحث حوزوی، کلام بزرگان، نقد و تحلیل، علوم انسانی، مسائل سیاسی. ⚖️ نَحْنُ أبْناءُ الدَّلیل نَمیلُ حَیْثُ یَمیلُ. ارتباط با ادمین: @Amirhossein_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
✍بحران حجاب، بحران هنجارها و باورها(بخش اول)٫ مهدی نظری 🔹مسئله حجاب در جامعه ما، از یک اختلاف در رفتار فراتر رفته و به یک بحران در هنجارها و باورها تبدیل شده است. هنجارها به عنوان شیوه‌های عملی و کنش اجتماعی، از ارزش‌ها و باورهای مشترک یک جامعه برمی‌خیزند. تا زمانی که این ارزش‌ها و باورها بین کنشگران یک جامعه توافق داشته باشند، می‌توان بر هنجاری اصرار ورزید و رفتار مخالف آن را ناهنجار تلقی کرد. در این چارچوب، نظریه اسلامی امر به معروف و نهی از منکر معنا پیدا می‌کند، زیرا مبنای مشترکی برای تشخیص معروف و منکر وجود دارد. اما در مسئله حجاب، شاهد اختلال هنجاری هستیم. دیگر نمی‌توان بر توافق جمعی در مورد ارزش و باور مربوط به حجاب تأکید کرد. بخش قابل‌توجهی از جامعه، حجاب را نه به عنوان یک ارزش، بلکه به عنوان محدودیت می‌بیند و نمایش بدن را جلوه‌ای از آزادی فردی می‌داند که ریشه در مبانی انسان شناختی زیست جهان مدرن دارد. این باور به آزادی فردی به نوبه خود هنجارها و شیوه‌های رفتاری متفاوتی را پدید آورده که با هنجارهای اسلامی درباره پوشش تناقض دارند. در چنین وضعیتی، تأکید بر هنجار و ناهنجاری بدون تغییر در باورها و ارزش‌ها، اشتباهی استراتژیک است. تجربه نشان داده است که برخوردهای قهری، نه تنها نتوانسته‌اند این بحران را حل کنند، بلکه بر عمق شکاف‌های اجتماعی افزوده‌اند. 🔸ریشه‌یابی اختلال در انتقال ارزش‌ها اما چرا به چنین نقطه‌ای رسیده‌ایم؟ پاسخ در بی‌توجهی به مراحل اولیه تربیت و انتقال ارزش‌ها نهفته است. ما وقتی به مسئله حجاب می‌رسیم که بحران آشکار شده است، در حالی که حل این مسئله باید از سال‌ها قبل و از نهادهای تربیتی آغاز می‌شد. نهاد مدرسه: آیا نظام آموزشی ما توانسته است ارزش‌های اصیل اسلامی و انسانی را به نسل جدید منتقل کند؟ وقتی مدرسه به ابزاری برای رقابت‌های تحصیلی و حذف عمق تربیتی تبدیل شده، چگونه می‌توان از آن انتظار داشت ارزش‌های جامعه را تثبیت کند؟ خانواده و محله: خانواده‌ها و محلات، زمانی مهم‌ترین نقش را در تربیت نسل‌ها داشتند. اما امروز، خانواده‌ها اغلب خود دچار بحران هویتی‌اند و محلات به نهادهایی منفعل تبدیل شده‌اند. رسانه: رسانه‌ها به جای تقویت فرهنگ اسلامی، بیشتر به بازتاب سبک زندگی مدرن و پسامدرن پرداخته‌اند. آیا ترویج مصرف‌گرایی و الگوهای فرهنگی غربی، مسیری برای تقویت ارزش‌های ماست؟ مساجد: زمانی مساجد مراکز اصلی تربیت و انتقال فرهنگ بودند، اما اکنون این ظرفیت‌ها یا مغفول مانده‌اند یا به شکلی پراکنده و بدون برنامه عمل می‌کنند. در چنین فضایی، نهادهای تربیتی و فرهنگی که باید انتقال‌دهنده سنت و ارزش‌ها به نسل‌های جدید باشند، عملاً تعطیل شده‌اند. و نتیجه این رهاشدگی، نسلی است که با زیست‌جهان مدرن و پسا‌مدرن هم‌هویت شده و در ارزش‌ها و باورهای خود با زیست‌جهان اسلامی فاصله دارد. 👇👇 @Taammolate_talabegi
✍بحران حجاب، بحران هنجارها و باورها(بخش دوم)٫ مهدی نظری 🔹سبک زندگی و گذار از زیست‌جهان اسلامی بحث تنها بر سر پوشش نیست. آنچه در پوشش ظاهر می‌شود، تجلی سبک زندگی و جهان‌بینی است. امروز مصرف فرهنگی، سبک تفکر، نحوه زندگی، حتی جزئیاتی چون نوع نوشیدنی و تفریحات افراد، همگی به سبک زندگی مدرن و پسامدرن نزدیک شده‌اند. وقتی افراد در تمام جنبه‌های زندگی خود، ارزش‌های متفاوتی را پذیرفته‌اند، چگونه می‌توان از آنان انتظار داشت در یک مسئله کوچک مانند پوشش، رفتار متفاوتی نشان دهند؟ نمونه‌ای ساده: فردی که در اروپا بزرگ شده و هویت فرهنگی او در آن محیط شکل گرفته، وقتی به ایران آورده شود و با جریمه و اجبار به رعایت حجاب ملزم گردد، تنها تنفر و مقاومت را تجربه خواهد کرد. و این دقیقاً همان احساسی است که امروز بخشی از جامعه، به‌ویژه جوانان، نسبت به سیاست‌های قهری دارند. 🔸نشانه‌های عمیق‌تر از یک بحران سطحی این جمله که دختر جوانی در کلیپی در واکنش به بانوان ناهی از منکر می‌گوید: «من از نسل فاطمه و زینب نیستم، من آریایی هستم»، نمادی از یک تغییر هویتی عمیق است. او تنها از پوشش سخن نمی‌گوید، بلکه به شکلی آشکار اعلام می‌کند که خود را از زیست‌جهان اسلامی جدا کرده و به دنبال هویتی متفاوت است. این جمله را باید جدی گرفت. بحران کنونی، تنها با بگیر و ببند یا جریمه حل نمی‌شود. این بحران ریشه در دهه‌ها غفلت از تربیت فرهنگی، ضعف در انتقال ارزش‌ها، و نادیده گرفتن تغییرات سبک زندگی دارد. ▪️مسیر پیش‌رو: تغییر باورها، نه اجبار هنجارها برای حل این بحران، باید به جای تمرکز بر هنجارهای بیرونی، روی باورها و ارزش‌ها کار کنیم. تغییر هنجار بدون تغییر در باور، سطحی و گذراست. جامعه‌ای که باورهایش تغییر کرده است، با اجبار قابل بازگشت به گذشته نیست. تمرکز ما باید بر سرمایه‌گذاری در نهادهای تربیتی، احیای نقش خانواده، بازنگری در محتوای رسانه‌ها، و استفاده بهینه از ظرفیت مساجد و محلات باشد. در کنار آن، باید به زبان گفت‌وگو و نه اجبار روی آورد. نسل امروز، نسلی است که آزادی فردی برای او یک ارزش بنیادین است. این ارزش را نمی‌توان با قوه قهریه تغییر داد؛ بلکه باید در چارچوبی انسانی و منطقی با آن به تعامل پرداخت. اگر مسیر فعلی ادامه یابد، نه تنها بحران حجاب حل نخواهد شد، بلکه بحران‌های عمیق‌تری در ارزش‌ها و هویت جمعی به وجود خواهد آمد. راه حل، بازگشت به تربیت، بازگشت به گفت‌وگو و بازگشت به درک تحولات زیست‌جهان است. 👇👇 @Taammolate_talabegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥺 خداحافظی دانش آموزان معتکف 👌 در گستره‌ی بی‌کران زیست‌جهان اسلامی، آن‌چنان گنجینه‌ای از معنا و غنا نهفته است که می‌تواند ژرف‌ترین خلأهای روح و جان آدمی را پر کند. کافی‌ست اندکی از شهد شیرین این حیات را به کام جانشان بچشانیم؛ آنگاه بی‌هیچ اجبار و تحمیلی، خود، شیفته و مشتاق، این سبک زندگی را برخواهند گزید و با طیب‌خاطر، آن را در تار و پود زیست خویش خواهند تنید. 👇👇 @Taammolate_talabegi
✍ زیست جهان ۲۰ درصدی؛ چالش‌های سبک زندگی اسلامی در دنیای مدرن/ مهدی نظری 🔹 در تصویری کلان از سبک زندگی ایرانی، جامعه را می‌توان به سه گروه عمده تقسیم کرد: گروهی ۲۰ درصدی که در جهان‌بینی مدرن و پست‌مدرن غرق شده‌اند، با سبک زندگی‌ای که قرابت بیشتری با ارزش‌های غربی دارد و حتی تقویمشان میلادی است؛ گروهی میانه ۶۰ درصدی که در تلفیقی از مدرنیته و ارزش‌های اسلامی زیست می‌کنند؛ و سرانجام، ۲۰ درصدی که سبک زندگی‌شان بر مبنای آموزه‌های اصیل اسلامی بنا شده است، جایی که «حرام الهی» خط قرمزی است که به هیچ قیمتی از آن عبور نمی‌کنند. این دسته‌ی ۲۰ درصدی، فرزندان خود را با حساسیت و دقتی دوچندان پرورش می‌دهند، چرا که در دنیایی که روزبه‌روز مرز میان ارزش‌ها در هم تنیده‌تر می‌شود، محافظت از هویت دینی‌شان یک چالش اساسی است. آنان می‌خواهند فرزندانشان در چارچوب آموزه‌های اسلام رشد کنند و به مفاهیمی چون حلال و حرام، حیا و طهارت، آگاهانه و از سر تعبد پایبند باشند. اما این مسیر، بدون موانع نیست. 🔸وقتی حکمرانی فرهنگی، تعارض ایجاد می‌کند در فضای عمومی، رویدادهای مذهبی، همچون مراسم نیمه شعبان یا برنامه‌های عزاداری، همواره محملی برای اتصال عاطفی و معنوی خانواده‌های دیندار بوده است. اما در سال‌های اخیر، حضور موسیقی‌های پرشور، نورپردازی‌های غربی‌شده و تلاش برای بومی‌سازی برخی نمادهای مدرن در این برنامه‌ها، این خانواده‌ها را با یک پرسش جدی روبه‌رو کرده است: آیا این همان سبک زندگی اسلامی است که قرار بود حفظش کنیم؟ فرزندانی که در این خانواده‌ها رشد می‌کنند، زمانی که می‌بینند در حکومتی اسلامی، برخی سبک‌های موسیقی که پیش‌تر مطرب و ناپسند تلقی می‌شدند، در برنامه‌های مذهبی جریان دارند، دچار نوعی سردرگمی می‌شوند. آنان از خود می‌پرسند: اگر موسیقی شاد جایز است، پس چه تفاوتی میان این موسیقی و آنچه والدینمان از آن منعمان می‌کنند، وجود دارد؟ این تناقض نه‌تنها فرزندان، بلکه والدین را نیز در برابر یک بحران فکری قرار می‌دهد. والدینی که سال‌ها کوشیده‌اند فرزندان خود را از برخی انواع موسیقی دور نگه دارند، اکنون مشاهده می‌کنند که همان سبک‌ها، با اندکی تغییر و در چارچوبی جدید، در مناسک مذهبی جای گرفته است. آیا این امر، فرزندان را نسبت به مرزهای شرعی دچار تردید نخواهد کرد؟ 🔹بومی‌سازی مدرنیته یا مدرن‌سازی دیانت؟ یکی از چالش‌های دیگر، تلاش برای بومی‌سازی مدرنیته است؛ رویکردی که قصد دارد جلوه‌های تکنولوژیک و فرهنگی مدرن را با ارزش‌های اسلامی ترکیب کند. اما پرسش اینجاست که آیا این بومی‌سازی، واقعاً در راستای حفظ ارزش‌های اسلامی است، یا صرفاً نسخه‌ای محلی از همان فرهنگ مدرن که کم‌کم، روح و جوهره‌ی دین را دستخوش تغییر می‌کند؟ گاه، این روند به‌گونه‌ای پیش می‌رود که نه‌تنها ابزارها، بلکه خود ارزش‌های مدرن نیز در ناخودآگاه جامعه پذیرفته می‌شود. در چنین شرایطی، مرزبندی میان آنچه واقعاً اسلامی است و آنچه صرفاً ظاهری اسلامی به خود گرفته، دشوارتر از همیشه خواهد شد. 🔸مرجعیت دینی و اختلاف دیدگاه‌ها در این میان، یکی دیگر از عوامل پیچیده‌کننده‌ی این چالش، تفاوت دیدگاه‌های مراجع تقلید در قبال موسیقی و سایر مظاهر فرهنگی است. برخی مراجع، محدوده‌ی مجاز را وسیع‌تر می‌بینند، در حالی که برخی دیگر سختگیرانه‌تر برخورد می‌کنند. خانواده‌هایی که مرجع تقلیدشان نگاه سخت‌گیرانه‌تری دارد، وقتی می‌بینند در برنامه‌های رسمی، برداشتی متفاوت از موسیقی ارائه می‌شود، دچار نوعی احساس تعارض می‌شوند. این شکاف، زمینه را برای دوگانگی بیشتر فراهم می‌کند؛ از یک سو فرزندی که در جامعه با موسیقی‌های پرشور روبه‌رو است، و از سوی دیگر، والدینی که او را از چنین فضاهایی نهی می‌کنند. در نهایت، این تضاد می‌تواند به یک چالش هویتی برای نسل جدید تبدیل شود: آیا باید به تربیت خانوادگی خود وفادار بمانند یا با جریان رسمی همراه شوند؟ 🔹فرجام سخن؛ غربت در وطن در این میان، این خانواده‌ها و فرزندانشان گاه حس غریبی را تجربه می‌کنند. آنان نه کاملاً در زیست جهان مدرن پذیرفته می‌شوند، و نه آن‌طور که باید و شاید، سبک زندگی‌شان در ساختار فرهنگی و اجتماعی کشور مورد حمایت قرار می‌گیرد. این احساس غربت، یادآور مصرع معروفی است: «من چه گویم که غریب است دلم در وطنم...» شاید وقت آن رسیده باشد که درباره‌ی سیاست‌های فرهنگی و تأثیرات آن بر سبک زندگی اقشار متدین، تأملی دوباره کنیم. اگر قرار است «سبک زندگی اسلامی» حفظ شود، باید به گونه‌ای باشد که برای پیروان واقعی آن، معنای اصیل خود را از دست ندهد و آنان را دچار سرگشتگی در مرزهای تعریف‌شده‌ی دیانت نکند. 👇👇 @Taammolate_talabegi
✍ هویت زودرس در طلاب نوجوان؛ چالشی نادیده در نظام تربیتی حوزه/ مهدی نظری 🧠 هویت به‌عنوان مفهومی بنیادین در روان‌شناسی رشد، همواره مورد توجه اندیشمندان این حوزه بوده است. جیمز مارسیا، نظریه‌پرداز برجسته در این عرصه، چهار وضعیت هویتی را مطرح می‌کند: هویت موفق، هویت دیررس، هویت زودرس و هویت سردرگم. هویت زودرس به وضعیتی اطلاق می‌شود که فرد بدون تجربه‌ی یک بحران هویتی و بدون بررسی و جست‌وجوی گزینه‌های مختلف، به مجموعه‌ای از باورها، ارزش‌ها و اهداف متعهد می‌شود. این تعهدات معمولاً تحت تأثیر خانواده، سنت‌ها یا محیط اجتماعی شکل می‌گیرند، نه نتیجه‌ی یک انتخاب آگاهانه و مستقل. 👤 در این میان، گروهی از نوجوانان که غالباً مغفول مانده‌اند، طلاب نوجوان هستند. نوجوانانی که از سنین ۱۴ سالگی وارد حوزه‌های علمیه می‌شوند و به دلیل قرار گرفتن در بستر آموزشی و زیست‌بوم خاص حوزه، در معرض پذیرش یک هویت پیش‌ساخته قرار دارند. تحولات دنیای مدرن و زیست دیجیتال، موجب سیالیت روزافزون هویت در این دوران شده است، به‌گونه‌ای که نوجوانان نیازمند فرایند آگاهی‌بخشی و تجربه‌اندوزی‌اند تا پس از گذر از تأملات عمیق، تعهدات هویتی مستحکمی را برای خود ترسیم کنند. اما طلاب نوجوان، بدون آنکه این فرایند را طی کنند، مستقیماً در موقعیتی قرار می‌گیرند که از آنان انتظار پذیرش یک هویت تثبیت‌شده وجود دارد. 📿 این هویت زودرس، پیامدهای متعددی را در پی دارد. از جمله، پس از گذشت چند سال، برخی از این طلاب که در ابتدا بدون تأمل و جست‌وجوی شخصی، هویت حوزوی را پذیرفته بودند، به دلیل تحولات فکری و تجربیات جدید، دچار بحران‌های هویتی شدید می‌شوند. این بحران‌ها گاه به ترک تحصیل از حوزه و حتی طرد ارزش‌ها و هنجارهای حوزوی منجر می‌شود. جالب آنکه برخی از این طلاب پس از خروج از حوزه، رفتارها و پوشش‌هایی را برمی‌گزینند که در تضاد آشکار با ارزش‌های سابق آنان است، تا جایی که حتی نوجوانان مذهبیِ عادی نیز چنین تغییرات شدیدی را تجربه نمی‌کنند. این پدیده را می‌توان از پیامدهای هویت زودرس دانست، چرا که فرد بدون درونی‌سازی عمیق ارزش‌ها، به پذیرش سطحی آن‌ها تن داده است. 💊 لذا لازم است سیاست‌گذاران فرهنگی حوزه‌های علمیه، توجه ویژه‌ای به مسئله هویت‌یابی نوجوانان طلبه داشته باشند و بسترهای لازم برای آگاهی‌بخشی، تفکر انتقادی و تجربه‌محوری را فراهم آورند. تنها از این طریق است که می‌توان از شکل‌گیری هویت‌های زودرس و ناپایدار جلوگیری کرد و مسیر رشد و استقرار یک هویت متعهدانه و مستحکم را برای طلاب جوان هموار ساخت. 👇👇 @Taammolate_talabegi
7.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 منابع کسب هویت در دو نسل نوجوان 📿نوجوانان نسل گذشته هویت خود را از خانواده، مسجد، بسیج و گروه‌های فکری و دینی می‌گرفتند. رسانه آن‌ها کتاب و مباحث دینی بود و ارزش‌هایشان در این چارچوب شکل می‌گرفت. 📱نوجوانان نسل جدید عمدتاً از رسانه‌های دیجیتال و فضای مجازی هویت می‌گیرند. کتاب، موسیقی و محتوای مصرفی آن‌ها ریشه در فرهنگ غربی دارد و گروه‌های همسال و خانواده نیز در این تغییر نقش داشته‌اند. 💡این تفاوت منابع کسب هویت، فاصله و شکاف هویتی را میان دو نسل نوجوان آشکارا مشخص می‌کند. 👇👇 @Taammolate_talabegi