eitaa logo
🇱🇧تَنْهٰاتَرینْ‌هٰا🇵🇸
136 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
812 ویدیو
122 فایل
انسان تنها موجودیست که تنها به دنیا آیَد، تنها زندگی کُند و تنها از دنیا رَوَد. در این میان، تَن ها فقط تنهاترش کُنند... . « #یک_محمد_غریبه » شخصی: @yekmohammadeqaribeh لینک ناشناس: https://daigo.ir/secret/7904779880
مشاهده در ایتا
دانلود
06 Az Door Sedaye Gerye MiAyad.mp3
2.92M
سرخوش زسبوی غم پنهانی خویشم چون زلف تو سرگرم پریشانی خویشم...
بشکسته‌تر ازخویش ندیدم به همه عمر افسرده دل از خویشم و زندانی خویشم...
🇱🇧تَنْهٰاتَرینْ‌هٰا🇵🇸
وقتی آگاه شوی، بچارگی‌ات تمام می‌شود...
ناگهان است... همه چیز، ناگهان اتفاق می‌افتد... اگر تدریج را متوجه نشوی، همه چیز، ناگهان اتفاق می‌افتد... ناگهان می‌بینی آنچه که رفته، عمرِ گرانبهایی بوده که رفتنش را متوجه نشده‌ای؛ نه چیزی دیگر... ناگهان می‌بینی تمام دوستانی که داشتی، تو را ترک کرده‌اند و دیگر نیستند که نیستند... واقعا نیستند... تو می‌مانی و حسرتِ فرصتی که از دست رفته و می‌توانستی بیشتر از کنارِ هم بودنتان لذت ببری و نبردی... ناگهان می‌بینی تمامِ زندگی‌ات را غم و غصه‌های الکی محاصره کرده‌اند و اعصاب و روانت را تحت کنترل گرفته‌اند؛ در حالی که می‌توانستی از لحظه لحظه هایت ایده‌های ناب را کشف بکنی و آزادیِ روح را به خودت هدیه بدهی... برای آنکه همه چیز، ناگهان اتفاق نیوفتد، لحظه ها را دریاب و در همان لحظه ها زندگی کن و گمان کن که لحظه‌‌ی دیگری نیست و همین است و بس... آنگاه لذت زندگی را خواهی چشید... بی‌ کم و کاست و بی برو برگرد...
آه!... چقدر بچه، محمد!... چقدر بچه!... همه‌ی اینها، آینده‌ی ایران عزیز ما هستند... چقدر با ادب و چقدر شلوغ‌اند... باید همینگونه باشند، نه؟... باید همینطور باشند... بچه باید شلوغ، ولی با ادب باشد... دختربچه، رد می‌شود... حواسم به بچه‌های دیگر است... ناگهان سلام می‌دهد... توجهم را در لحظه، به خود جلب می‌کند... لبخند می‌زنم... سلام دختر خانوم!... خوب هستین شما؟... سر را به نشانه‌ی تأیید، تکان می‌دهد... او نیز لبخند می‌زند... با خاک ها بازی می‌کند... عیبی ندارد... مگر ما وقتی بچه بودیم، با خاک ها بازی نمی‌کردیم؟... اصلا بچه باید با خاک ها بازی کند تا خاکی بشود... سوسول بار آوردن و نونور شدن بچه و فیس و افاده آمدنش در آینده، به چه درد مردم ما می‌خورَد محمد؟... بچه باید با خاک ها بازی کند تا فردا، همین خاک را حفظ کند... آه!... چقدر بچه، محمد!... چقدر بچه!... همه‌ی اینها، آینده‌ی ایران عزیز ما هستند... چقدر با ادب و چقدر شلوغ‌اند... باید همینگونه باشند، نه؟...
وای حاجی ببین چی پیدا کردمممممم😍 اونایی که داستانِ رو خوندن، از عشق من نسبت به این وسیله‌ی باارزش و خاطره‌انگیز خبر دارن😅 خلاصه که هنوزم معتقدم اگه تکنولوژی بعد از دهه‌ی هشتاد، پیشرفتی نمی‌کرد، باز هم یک هیچ از کل تاریخ جلو بود؛ دیگه نیازی به پیشرفت های مابعدش نبود که اینجوری توی منجلابِ فتح قله‌های پوچی دست و پا بزنه... در این مورد، حرفهای زیادی هست که باید در فرصت های مختلف به بحث و گفتگو بشینیم... فعلا همین...
اما جای عجیبش اینجاس که ما در اکثر مواقع، حق رو به خودمون میدیم و اصلا طرف مقابل کیلو چنده!... و این عجیبه... خوب و بد بودنش رو کاری ندارم... چون بنظرم معیار حق بودن طرفین، تطابق با یک سری حقیقته که در پشت پرده‌ جاری و ساریه و کلا اصلا خیلی سخته این قصه... خیلی...