﷽📚🕥
#قصه_های_قرآنی📖
#حضرت_الیاس(ع)
#قسمت_ششم🦋
#بخش_دوم
ادامه داستان
🌻سرانجام پنجاه نفر از سركشان و قهرمانان طرفدار شاه، آماده شدند تا به سوى كوه بروند و الياس عليهالسلام را دستگير كرده و نزد شاه بياورند. شاه به آنها سفارش كرد كه الياس را با تطميع و نيرنگ، غافلگير كنيد و نزد من بياوريد.
🌿آنها به سوى كوه رفتند، و از پاى كوه به بالا حركت كردند و در آن جا براى پيدا كردن الياس عليهالسلام متفرق شدند و به جستجو پرداختند.
🌻در حالى كه فرياد مىزدند: اى پيامبر خدا! نزد ما بيا، ما به تو ايمان آوردهايم.
🌿وقتى كه الياس عليهالسلام صداى آنها را شنيد، در ميان غار بود. به ايمان آنها طمع كرد، و به خدا م توجه شد و عرض كرد: خدايا! اگر اينها راست مىگويند، به من اجازه بده به سوى آنها بروم، و اگر دروغ مىگويند، مرا از گزند آنها حفظ كن، و با آتشى سوزان آنها را مورد هدف قرار بده.
🌻هنوز دعاى الياس عليهالسلام تمام نشده بود كه از جانب بالا به سوى آنها آتش فرو ريخت و آنها را سوزانيد.
🌿شاه از اين حادثه آگاه شد و بسيار ناراحت و خشمگين گرديد. در اين هنگام شاه منشى همسرش را كه مردى حكيم و مؤمن بود (و قبلا از او ياد كرديم) همراه جماعتى به سوى آن كوهى كه الياس عليهالسلام در آن جا بود فرستاد، به او گفت: به الياس عليهالسلام بگو: اكنون وقت توبه فرا رسيده، نزد ما بيا نزد شاه برويم تا او به ما بپيوندد و ما را به آن چه كه مورد خشنودى خداوند است فرمان دهد، و به قومش دستور دهد كه از بتپرستى دست بردارند، و به سوى خداى يكتا و بى همتا جذب گردند.
🌻منشى مؤمن به اجبار همراه جماعتى اين مأموريت را انجام دادند، و بالاى كوه رفته و سخن خود را به سمع الياس عليهالسلام رساندند.
🌿الياس عليهالسلام صداى آن منشى مؤمن را شناخت، و از طرف خدا به الياس عليهالسلام وحى شد كه نزد برادر صالحت برو و به او خوش آمد بگو و از او احوالپرسى كن.
الياس عليهالسلام نزد آن منشى مؤمن رفت، مؤمن گفت: اين طاغوت (شاه) و اطرافيانش، مرا نزد تو فرستادهاند كه چنين بگويم كه گفتم، و من ترس آن دارم كه اگر همراه من نيايى، شاه مرا بكشد.
🌻در همين هنگام خداوند به الياس عليهالسلام وحى كرد: همه اينها نيرنگى از سوى شاه است كه تو را دستگير كرده و اعدام كند، من با شديد نمودن بيمارى پسر شاه و سپس مرگ او، كارى مىكنم كه شاه و اطرافيانش از منشى مؤمن غافل گردند، به مؤمن بگو باز گردد و نترسد.
🌿منشى با ايمان با همراهان بازگشت. ديد بيمارى پسر شاه شديد شده و همه سرگرم او هستند تا اين كه پسر شاه مُرد. شاه و اطرافيانش بر اثر اشتغال به مصيبت آن پسر، مدتى همه چيز را فراموش كردند. پس از گذشت مدتى طولانى، شاه از منشى با ايمان پرسيد: مأموريت خود را به كجا رساندى؟
منشى مؤمن گفت: من از مكان الياس عليهالسلام آگاهى ندارم.
🌿سپس الياس عليهالسلام مخفيانه از كوه پايين آمد و به خانه مادر حضرت يونس عليهالسلام رفت و شش ماه در آن جا مخفى شد... سپس به كوه بازگشت و خداوند پس از هفت سال زندگى مخفيانه او، به او وحى كرد: هر چه مىخواهى از من تقاضا كن.
🌻الياس عليهالسلام عرض كرد: مرگم را برسان و مرا به پدرانم ملحق كن، كه من براى تو بنىاسرائيل را خسته كردم و به خشم آوردم، و آنها مرا خسته كردند و به خشم آوردند.
🌿خداوند فرمود: اكنون وقت آن نرسيده كه زمين و اهلش را از وجود تو خالى كنم، بلكه قوام و استوارى زمين و اهلش به وجود تو است، تقاضا كن تا بر آورم.
🌻الياس عليهالسلام عرض كرد: انتقام مرا از آن كسانى كه مرا آزردند و عرصه را بر من تنگ كردند بگير. باران رحمتت را از آنها قطع كن به طورى كه قطرهاى آب باران نيامد مگر به شفاعت من
این قسمت ادامه دارد…………
کانال 👇
#درسهایی_از_قران
#دائره_المعارف
#تفسیر
@Targomeh
بسم الله الرحمن الرحيم
🌹#تفسیر_قرآن #جلسه_444
🌹#آیات_169_171 #سوره_آل_عمران
🌹#بخش_دوم
🌸 و لا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله أمواتا بل أحيآء عند ربهم يرزقون (169) فَرِحِينَ بِمَآ ءَاتاَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُواْ بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ (170) يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِين َ(171)
🍀 ترجمه: و هرگز گمان مبر آنان که در راه خدا کشته شدند مرده اند، بلکه زنده هستند و نزد پروردگارشان روزی داده می شوند (169) آنان به آنچه که خداوند از بخشش و احسان خود به آنان عطا کرده شادمان هستند و برای کسانی که هنوز به آنها ملحق نشده اند مژده می دهند که ترسی بر آنها نیست و اندوهگین نمی شوند. (170) و به نعمت و فضل خداوند و اینکه خداوند پاداش مؤمنان را تباه نمى كند، مژده مى دهند. (171)
🔴 در جلسه قبلی ترجمه کلمات و شرح آیات بیان شد، در این جلسه به پیام های آیات می پردازیم.
🔹 پیام های آیات 169تا171 سوره آل عمران
✅ #شهادت، پایان زندگی نیست، آغاز حیات است. بسیاری از زندگان مرده اند، ولی کشتگان راه خدا زنده اند.
✅ #شهادت، باختن و از دست دادن نیست، بلکه یافتن و به دست آوردن است.
✅ کشته شدن، آن زمانی ارزشمند است که در راه خدا باشد.
✅ تصور هلاکت و یا خسارت برای شهید، تفکری انحرافی است که باید اصلاح شود.
✅ شادی #شهدا به الطاف الهی است، نه عملکرد خودشان
✅ #شهدا الطاف الهی را تفضل الهی می دانند، نه پاداش خون خود
✅ #شهدا از همرزمان خود دل نمی کنند و آینده خوب را به آنها بشارت می دهند.
✅ #شهدا زندگی جمعی دارند، به یکدیگر ملحق می شوند و در انتظار ملحق شدن دیگران هستند.
✅ علاقه به سعادت دیگران و ملحق شدن آنان به کاروان عزت و شرف، یک ارزش است.
✅ کامیابی #شهدا، همیشگی است و هرگز غم از دست دادن نعمتی را ندارند.
✅ در #عالم_برزخ، بشارت و شادمانی وجود دارد.
✅ #شهدا به نعمت و فضلی می رسند که برای ما شناخته نیست.
✅ پاداش عملکرد #مؤمنان، بيمه شده است.
✅ وعده ى تضمين #پاداش، انگیزه عمل است.
کانال 👇
#درسهایی_از_قران
#دائره_المعارف
#تفسیر
@Targomeh
#تفسیر سوره نساء - آیه ۱۱
#بخش_دوم
گرچه دریافتى ارث زن نصف مرد است، ولى بهره گیرى اش دو برابر مرد است. فرض کنید مقدار موجودى ۳۰ باشد که دختر ۱۰ و پسر ۲۰ مى برد، ولى دختر به خاطر آنکه تعهّدى ندارد، سهم خود را پس انداز مى کند و براى مخارج زندگى از سهم پسر که ۲۰ بود بهره مند مى شود. پس نیاز خود را از سهم مرد تأمین کرده و سهم خود را ذخیره دارد. بنابراین دختر در گرفتن نصف مى گیرد، ولى در بهره گیرى کاملاً تأمین است.
در حدیثى از امام جوادعلیه السلام آمده است: هیچگونه هزینه فردى واجتماعى بر عهده زن نیست، علاوه بر آنکه هنگام ازدواج مهریه مى گیرد، ولى مرد هم مهریه مى دهد، هم خرج زن را عهده دار است. زن بى هیچ مسئولیّتى سهم ارث دریافت مى کند و حقّ پس انداز دارد ولى در بهره گیرى، از همان سهم مرد بهره مى گیرد.
احکام ارث، در تورات نیز بیان شده و در انجیل آمده است که مسیح گفت: من نیامده ام تا احکام تورات را تغییر دهم.
عرب جاهلى، زنان و کودکان را از ارث محروم مى کرد، ولى اسلام براى هریک از فرزند و همسر، متناسب با نیازهاى آنان سهم الارث قرار داد.
رسیدن ارث به فرزند، انگیزه ى فعّالیت بیشتر است. اگر انسان بداند که اموالش به فرزندش نمى رسد، چندان تحرّک از خود نشان نمى دهد. در فرانسه، هنگامى که قانون ارث لغو شد، فعّالیت هاى اقتصادى ضعیف شد.
بیشتر بودن سهم فرزندان متوفّى از والدین او، شاید براى آن است که والدین، سال هاى پایانى عمر را مى گذرانند و نیاز کمترى دارند. اگر متوفّى برادر نداشت، سهم مادر یک سوّم، و اگر داشت یک ششم، و باقى براى پدر است. شاید بدان جهت که مخارج برادران متوفّى معمولاً به عهده پدر است، نه مادر.
امام صادق (ع) فرمود: پرداخت بدهى میّت برانجام وصیّت او مقدّم است چنانکه اگر وصیّت او خلاف شرع باشد نباید عملى شود.
شخصى از اینکه زنش دختر زاییده بود، نگران بود. امام صادق (ع) این قسمت از آیه را براى او تلاوت فرمود که: «لاتدرون ایّهم اقرب لکم نفعاً»
پیام ها
۱- اسلام، آیین فطرت است. آن گونه که وجود فرزند، تداوم وجود والدین است و خصوصیّات و صفات جسمى و روحى آنان به فرزند منتقل مى شود، اموال هم باید به فرزندان منتقل گردد. «یوصیکماللّه فى اولادکم»
۲- وصیّت که حقّ خود انسان است، بر حقوق وارثان مقدّم است. «منبعد وصیّة»
۳- حقوق مردم، بر حقوق وارثان و بستگان مقدّم است. «من بعد... دین»
۴- در تفاوت سهم ارثِ بستگان، حکمت هایى نهفته است که ما نمى دانیم. سهم ارث، بر اساس مصالح واقعى بشر استوار است، هرچند خود انسان بى توجّه باشد. «لاتدرون ایهم اقرب لکم نفعاً»
۵ - علم و حکمت، دو شرط ضرورى براى قانونگذارى است. احکام ارث، بر علم و حکمت الهى استوار است. «فریضة مناللّه ...حکیماً علیما»
کانال 👇
#درسهایی_از_قران
#دائره_المعارف
#تفسیر
@Targomeh