eitaa logo
درسهایی از قران کریم ( ترجمه و آموزش و روخوانی و تجوید و دائره المعارف ....... )
2.6هزار دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
5.2هزار ویدیو
17 فایل
آنچه که از قران کریم می دانیم کپی مطالب آزاد و فقط یه صلوات به روح پدر و مادرم بفرست 💗💗💗
مشاهده در ایتا
دانلود
👈ازدواج موسى عليه السلام با دختر شعيب عليه السلام 🌴شعيب عليه السلام به موسى عليه السلام گفت: من مى خواهم يكى از اين دو دخترم را به همسرى تو در آوردم به اين شرط كه هشت سال براى من كار (چوپانى) كنى، و اگر تا ده سال كار خود را افزايش دهى محبتى از طرف تو است، من نمى خواهم كار سنگينى بر دوش تو نهم، ان شاء الله مرا از شايستگان خواهى يافت. 🌴موسى عليه السلام با پيشنهاد شعيب موافقت كرد.(سوره قصص/آیات27 و 28) 🌴به اين ترتيب موسى عليه السلام با كمال آسايش در مَديَن ماند و با صفورا ازدواج كرد و به چوپانى و دامدارى پرداخت و به بندگى خود ادامه داد تا روزى فرا رسد كه به مصر باز گردد و در فرصت مناسبى، بنى اسرائيل را از يوغ طاغوتيان فرعونى رهايى بخشد. کانال 👇 @Targomeh
📚🕥📚 (ع) مذاكرات رو در روى ابراهيم عليه‏السلام با نمرود، و محكوم شدن نمرود آوازه مخالفت ابراهيم با طاغوت‏پرستى و بت‏پرستى در همه شكلهايش در همه جا پيچيد، و به عنوان يك حادثه بزرگ در رأس اخبار قرار گرفت، نمرود كه از همه بيشتر در اين باره، حساس بود فرمان داد بى درنگ ابراهيم را به حضورش بياورند، تا بلكه از راه تطميع و تهديد، قفل سكوت بر دهان او بزند، ابراهيم را نزد نمرود آوردند. نمرود بر سر ابراهيم فرياد زد و پس از اعتراض به كارهاى او گفت: خداى تو كيست؟ ابراهيم: خداى من كسى است كه مرگ و زندگى در دست اوست. نمرود از راه سفسطه و غلطاندازى وارد بحث شد، و گفت: اى بى خبر! اين كه در اختيار من است، من زنده مى‏كنم و مى‏ميرانم، مگر نمى‏بينى مجرم محكوم به اعدام را آزاد مى‏كنم، و زندانى غير محكوم به اعدام را اگر بخواهم اعدا مى‏نمايم. آن گاه دستور داد يك شخص اعدامى را آزاد كردند، و يك نفر غير محكوم به اعدام را اعدام نمودند. ابراهيم بى درنگ استدلال خود را عوض كرد و گفت: تنها زندگى و مرگ نيست بلكه همه جهان هستى به دست خدا است، بر همين اساس، خداى من كسى است كه صبحگاهان خورشيد را از افق مشرق بيرون مى‏آورد و غروب، آن را در افق مغرب فرو مى‏برد، اگر راست مى‏گويى كه تو خداى مردم هستى، خورشيد را به عكس از افق مغرب بيرون آر، و در افق مشرق، فرو بر. نمرود در برابر اين استدلال نتوانست غلطاندازى كند، آن چنان گيج و بهت زده شد كه از سخن گفتن درمانده گرديد. نمرود ديد اگر آشكارا با ابراهيم دشمنى كند، رسوائيش بيشتر مى‏شود، ناچار دست از ابراهيم كشيد تا در يك فرصت مناسب از او انتقام بگيرد، اما جاسوسان خود را در همه جا گماشت تا مردم را از تماس با ابراهيم بترسانند و دور سازند. کانال 👇 @Targomeh
﷽📚🕥 (ع) ترسيم ديگرى از وصيت اسماعيل قهرمان صبر اسماعيل تازه به رشد رسيده بود كه به قولى سيزده سال داشت، كم كم هميارى با وفا و صديق براى پدر بود پدر در شب هشتم ذى حجه در خواب ديد كه كسى به او مى‏گويد بايد اسماعيل را در راه خدا قربان كنى، اين شب را از اين رو شب ترويه گويند: لِرُؤيَةِ ابراهيمَ فِيهِ فِى مَنامِهِ؛ در اين شب در خواب ديده بود كه اسماعيلش را قربان مى‏كند. شب بعد (شب نهم) نيز همين خواب را ديد، به روشنى اطمينان كامل يافت كه اين خواب، رحمانى و راست است و وسوسه‏اى در كار نيست، اين شب را عرفه (شب شناخت) گويند: لِمَعرفَتِه صحَّةَ مَنامِهِ؛ زيرا ابراهيم درستى خوابش را دريافت. ابراهيم تصميم گرفت، اسماعيل را قربان كند، وقتى اسماعيل را به قربانگاه برد و او را به زمين خواباند تا قربانش كند، اسماعيل اين وصيت‏هاى ششگانه را كرد: 1 - دست و پايم را محكم ببند تا مبادا اضطراب كنم و با حركاتم فرمان خدا تأخير بيفتد. 2 - پيراهنم را از بدن بيرون بياور تا خونم به آن نرسد، و شستن براى شما زحمت نباشد و مادرم آن را نبيند و رنجيده خاطر نگردد. 3 - پيراهن خود را بر من بپوشان تا بوى تو از آن به مشامم برسد و جان دادن برايم آسان گردد. 4 - كارد را بر حلقومم سبك بگذار، تا مرگ را به آرامى احساس كنم. 5 - اگر ممكن است امشب نزد مادرم نرو تا مرا فراموش كند (چرا كه دورى، از مهر و محبت مى‏كاهد) 6 - سلامم را به مادرم برسان. 7 - پيراهنم را نزد او ببر تا به يادگار در نزد او باشد. وقتى كه ابراهيم اسماعيل را چنين در يارى پدر بر انجام فرمان خدا، آماده ديد با قلبى پر از صفا و صميميت گفت: نِعمَ العَونُ اَنتَ على اَمرِ اللهِ؛ تو نيكو بنده خدا در انجام فرمان او هستى. ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ کانال 👇 @Targomeh
﷽📚🕥 📖 🦋 🦋شكايت پشّه به درگاه سليمان عليه‏السلام‏🦋 🌻حضرت سليمان عليه‏السلام كه بر همه موجودات حكومت مى‏كرد، زبان همه را مى‏دانست و در ستيزها بين آن‏ها داورى مى‏كرد. 🌿روزى پشه‏اى از روى علف‏ها برخاست و به حضور سليمان عليه‏السلام آمد و گفت: به دادم برس، و مرا از ظلم دشمنم نجات بده!. سليمان گفت: دشمن تو كيست؟ و شكايت تو از چيست؟ 🌻 پشه گفت: دشمن من باد است، و شكايتم از باد اين است كه هر وقت به من مى‏رسد مرا مانند پر كاهى به اين دشت و آن دشت مى‏برد و سرنگون مى‏سازد. 🌿سليمان گفت: در دادگاه عدل من، بايد هر دو خصم حاضر باشند تا حرف‏هاى آن‏ها را بشنوم و بين آن‏ها قضاوت كنم. خصم تنها گر بر آرد صد نفير هان و هان، بى خصم قول او مگير پشه گفت: حق با تو است، كه بايد خصم ديگر حاضر گردد. 🌻حضرت سليمان به باد صبا فرمان داد تا در دادگاه حاضر شود، و به اعتراض شاكى جواب دهد. 🌿باد بى‏درنگ به فرمان سليمان تن نهاد و در جلسه دادگاه حاضر شد. سليمان به پشه گفت: همين جا باش، تا ميان شما قضاوت كنم. 🌻پشه گفت: اگر باد اينجا باشد من ديگر نيستم، زيرا باد مرا مى‏گريزاند. گفت: اى شه! مرگ من از بود اوست خود سياه اين روز من از دود اوست او چون آمد من كجا يابم قرار كاو برآرد از نهاد من دمار 🌿اى برادر! اين جريان را خوب درياب، و بدان كه اگر خواسته باشى نسيم خدايى و بهشتى بر روح و جان تو بوزد، پشه‏هاى گناه را از وجود خود دور ساز. وقتى كه روح و جان تو، فرودگاه پشه‏هاى ماديت گردد، بدان كه در آن جا نسيم روحبخش الهى و نور خدايى نيست، چرا كه وقتى نور تابيد، تاريكى‏ها را از بين مى‏برد. کانال 👇 @Targomeh
﷽📚🕥 📖 _(ص) 🦋چهار عامل مهم شكست‏🦋 🌱در ميان عوامل، چهار عامل زير، از عوامل مهم شكست بود كه مسلمانان همواره بايد به آن توجه كنند: 🌻1 - عبدالله بن ابى سلول منافق، در حساس‏ترين شرايط، با حدود يك سوم لشكر اسلام از سپاه اسلام كنار گرفت و به مدينه برگشت، اين خود يك نوع تفرق و اختلاف بود كه مى‏توانست نقش و اثر مهمى در ضربه زدن به فشردگى و اتحاد كه در جنگ بسيار ضرورى است، داشته باشد. بنابراين نبايد مسلمانان به افراد منافق و دو رو تكيه كنند، چنين افرادى ياران ظاهرى نيمه راه هستند، و تا آن جا با اسلامند كه با هدفشان بسازد و گرنه از پشت، خنجر مى‏زنند. 🌻2 - عدم رعايت انضباط نظامى، و هرج و مرج در كارها، يكى از عوامل شكست است، چنان كه اكثر نگهبانان دهانه شكاف كوه كه نقطه حساسى بود، به طمع غنائم و مال دنيا آن جا را رها كردند، و در نتيجه آن شد كه نمى‏بايست بشود. بنابراين نبايد هيچگاه در جنگ، انضباط و روحيه عالى معنوى و اخلاص و جنگ براى خدا را فراموش كرد. 🌻3 - شايعه‏سازى در جنگ نقش مهم دارد. شايعه قتل حضرت محمد صلى الله عليه و آله و سلم اثرعجيبى در فرار و وحشت مسلمانان داشت، مسلمانان بايد به شايعه‏ها توجه نكنند، تا ناخودآگاه روحيه خود را نبازند. 🌻4 - استقامت نكردن مسلمانان نيز عامل ديگر شكست بود، اگر آن‏ها با ايمان قوى، همچون على عليه‏السلام و مقداد و ابودجانه ايستادگى مى‏كردند، آن طور شكست نمى‏خوردند. آيا مى‏دانيد استقامت و جان‏نثارى آن چند نفر به خصوص على عليه‏السلام چقدر كارساز بود؟ خود قضاوت كنيد. کانال 👇 @Targomeh
همانگونه که در بخش دوم گفته شد قابیل بدلیل جانشینی پدر، برادر خود هابیل را به قتل رسانید، پس حضرت آدم شخصی را می خواست که جانشین خود قرار دهد تا تمام اسرار و علومی را که پروردگار به او داده بود به او انتقال دهد. پس ز آدم گشت حوا باردار * شیث پا بنهاد اندر روزگار حضرت آدم حدود هزار سال که از عمرش گذشت از جهان رفت و شیث فرزند دیگر خود را وصی خویش گردانید. قابیل که قبلاً قتلی را انجام داده بود و از جریان شیث مطلع شد، به نزد شیث آمد و او را تهدید کرد و گفت؛ سبب اینکه من برادرمان هابیل را کشتم همین بود که او مقام وصایت پدرم را داشت و برای آنکه فرزندان او به بچه های من در آینده افتخار نکنند من او را به قتل رساندم اکنون تو نیز اگر جایی اظهار کنی که مقام وصایت پدر به تو رسیده است تو را هم خواهم کشت. در احادیث آمده است که حضرت آدم به شیث سفارش کرد که علم خود و مقام وصایتی را که به او داده بود از قابیل پنهان دارد مبادا همانطور که به هابیل حسد بُرد به وی نیز حسد برده و درصدد قتل او برآید. و از این رو شیث پیوسته در حال خوف و حراس به سر می برد. و چنانچه گفته اند شیث علیه السلام 912 سال از عمرش گذشته بود که از دنیا رفت. حضرت شیث نیز وصی آدم شد و ملقب به هیبة اللّه بود و پنجاه صحیفه برایش نازل گشته بود. او که پس از 1040 سال (به روایتی) و به قولی دیگر پس از 912 سال زندگی، دار فانی را وداع گفته بود در کنار آدم و حوّا مدفون گشت. بعد از فوت آدم شیث جانشین پدر بر روی زمین شد، وقتی که شیث فوت کرد، فرزندش انوش جانشین پدر شد، انوش 705 سال عمر کرد و بعد از او پسرش (قینان) به حکم فرمایی رسید و 920 سال عمر کرد. بعد از او (مهلائیل) به فرمانروایی رسید و صاحب فرزندی شد که (یارد) نام داشت، مهلائیل در 895 سالگی فوت کرد، بعد از او پسرش (یارد)، که مردی پارسا و عابد بود و خداوند در سن 62 سالگی (اخنوخ) یا همان ادریس را به او عطا کرد و برخی گفته اند؛ نام یونانی او «طرمیس» بوده است، بعد از فوت (یارد)، ادریس نبی به نبوت رسید. کانال 👇 @Targomeh 🍀🌺🍀🌺🍀🌺